مدیریت زمان و مهندسی مکانیک
مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

تو جزء کدوم دسته‌ای؟(ویژه کنکور ارشد)

به نظر من باید با خودت رو راست باشی. تو جزء کدوم دسته‌ای؟
- از اونهایی که نمی‌خوان برن سربازی! یا اونهایی که چون همه دارن واسه ‌ارشد می‌خونن، جَوگیر شدی و هوای ارشد زده به سرت.
خانم مهندس شدی(مثلاً عمران) با لیسانس که باید بری سر ساختمون و کارهای اینجوری!‍ کار با کلاس‌تر می‌خوای؟ (درک عمومی از رشته‌ی عمران)
- از اونهایی هستی که رفتن سرکار، ازدواج کردن خلاصه بعد از عمری فیلشون یاد هند ستون کرده و به فکر تنفس توی هوای آکادمیک افتادن
- رفتی خواستگاری گفتن به لیسانس دختر نمی‌دیم!!!
- هر جا رفتی مصاحبه برای کار، گفتن 340 (مصوبه قانون کار) با 10 هزار تومن اضافه برای مدرک محترم کارشناسی!!!
- دایی بزرگت(همونی که سال 43 سیکل گرفته و اون موقع سیکل خیلی بود) گفته که تا چند سال دیگه هرکس لیسانس داره بی‌سواده!!!
- یه روز توی فکر بودی که یه نیسان آبی از جلوت رد شد. دیدی نوشته «عاقبت فرار از مدرسه» ـ متحول شدی و رفتی توی خط ارشد.
نمی‌دانم کدومی ولی حدس می‌زنم تو یکی از این دسته‌هایی هستی که این زیر نوشتم و باهات کلی حرف دارم:


1ـ کنکور کارشناسی رو خراب کردی و حس می‌کنی خیلی بیشتر از اینها حقت بوده و می‌خوای بری یه دانشگاه خوب تا مدرک ارشدت خیلی معتبر باشه.


2ـ کنکور ارشد شرکت کردن یکی از برنامه‌های هر سالته ولی مطمئنی که دیگه امسال قبولی.


3ـ لیسانس توی یک دانشگاه خوب بودی ولی درس نخوندی (معدل  ) حالا می‌خوای ثابت کنی که همون آدم باهوش و خفن قدیمایی.


4ـ کلاً بدت نمی‌یاد تاریخ علم رو به دو دسته‌ی قبل و بعد از خودت تقسیم کنی. (اصولاً علم دوست به دنیا اومدی)


5ـ اعتماد به نفس نداری و فکر می‌کنی از تو بهتر خیلی‌ها هستن. (مخصوصاً توی دانشگاه شریف و تهران و پلی‌تکنیک)


6ـ می‌خوای بری خارج(کراوات دوست داری ولی از پاپیون خوشت نمی‌یاد) – (مقاله، fund ، apply ، …)


7ـ ازدواج کردی(8 – 7 تا کار داری (دائم)  13-12 تا کار (موقت)) حدوداً 33-32 سال داری. (خیلی هم زود شکسته شدی)


8ـ تازه رشته مورد علاقه خودت رو پیدا کردی (موسیقی ـ ادبیات ـ کارآفرینی ـ MBA و …) و می‌خوای تغییر رشته بدی.


9ـ بی‌کاری(انقدر که داری مورد نهم این نوشته رو می‌خونی)


10ـ می‌خوای ارشد بخونی ولی نمی‌دونی چرا؟ (همین جوری دور هم)


11ـ ای بابا، تو که هنوز بی‌کاری …
و …
حالا هر کسی که هستی، هر جوری که هستی، هرجایی که هستی، خلاصه اگر فقط هستی به ما زنگ بزن
ما اینجا توی دپارتمان ارشد گاج هم درکت می‌کنیم هم می‌شناسیمت (قیافت آشناست ولی اسمت یادمون نیست)، هر کدوممون (خیلی هستیم) یه روزایی، یه جورایی شبیه به تو بودیم.
ما هم مشاور تغییر رشته داریم، هم مشاور تخصصی رشته و گرایش‌های مختلف. هر استاد خوبی هم که فکرشو کنی اینجا داره درس می‌ده و آزمون طراحی می‌کنه، اگر خیلی وقته از بورس کنکور دوری، می‌تونیم کمکت کنیم. ما هم کتاب‌های کنکوری رو می‌شناسیم هم کتاب‌های مرجع رو. گاهی هم کتاب‌هایی خوندیم که اگر بخونی وقتت تلف می‌شه. ما هم آزمون‌های آزمایشی شرکت کردیم هم کلاس رفتیم. بعضی‌هامون هم فقط با چند تا کتاب و یه اتاق ساکت رتبه‌های تک رقمی شدیم. خلاصه جنسمون جوره. حالا هر جوری که هستی پاشو به ما زنگ بزن بگو با ارشد گاج کار دارم و مشاوره می‌خوام. رشته‌ات هم یادت نره. 

منبع:گاج

قانون پارکینسون-مدیریت زمان در پروزه

احتمالا شما هم با من هم عقیده هستید که عامل" زمان " در مدیریت پروژه از اهمیت بالایی برخوردار است. سعی می کنیم چند مورد از ناگفته های بحث مدیریت زمان پروژه را با هم مرور کنیم. صورت مسئله های زیادی در این مقوله وجود دارد از جمله :  

 

- درک مفهوم و ماهیت زمان در مدیریت پروژه

- روشهای تخمین زمان

- تهیه نمودارهای مفید از زمان پروژه (مانند نمودار S)

- آنالیز پرت و زمانهای سه گانه و ماهیت آنها

- تعیین درصد اطمینان زمانها، انحراف معیار ، واریانس، و میانگین زمانها

- نقش زمانهای چهار گانه (ES ,EF,LS,LF) ، شناوریها (IF,TF,FF) و وابستگیها در تعیین مسیر بحرانی

- منطق فازی برای تخمین زمانها

- اندازه گیری و ثبت زمانهای واقعی عملکرد و نمودار های S واقعی

- اندازه گیری درصد پیشرفت زمانی و منطق خلاصه سازی درصد پیشرفت ها

- وزن دهی و مفهوم عملی آن در محاسبه درصد پیشرفت زمانی

- ارتباط زمانها ، کار فیزیکی و هزینه و منطق Earned value

- مدیریت زمان پروژه  و ... 

 

حداقل کار اینه که برای هر کدام از موارد بالا یک جلسه صحبت کنیم. حتما به نکاتی جالبی دست پیدا خواهیم کرد. 

  

و اما اولین سوالی که مطرحه اینه که آیا زمان در مدیریت پروژه با زمان معمولی یکی هست؟ به طور مثال آیا ۲روز = ۱۶ ساعته یا ۴۸ ساعت؟ در مدیریت پروژه ممکنه هر کدوم از اینها درست باشه یا هیچ کدام درست نباشه . حتما شما هم به این مفهوم رسیدید . پس در مدیریت زمان پروژه تعیین واحد زمانبندی پروژه(Planning Unit)  از اهم کارهای برنامه ریزی است . این را همه عوامل پروژه باید بدانند و درک کنند. لذا زمان در مدیریت پروژه با زمان عادی بسیار متفاوت است. 

  

نکته مهم دیگر در تعیین زمان چگونگی تخمین زمان است.گذشته از بحث روشهای تخمین زمان و آنالیز پرت که در آینده راجع به آنها بحث خواهم کرد می‌خوام توجه شما رو به یک رویکرد در تخمین زمان جلب کنم. حتما دقت کردید که اگر برای یک امتحان که دو روز وقت نیاز دارد اگر یک هفته وقت تخصیص دهید تمام یک هفته مشغول مطالعه خواهید شد! بله در خیلی از موارد کارها گرایش به انطباق‌پذیری با زمان تخصیص داده شده دارند که این مفهوم اولین بار توسط آقای پارکینسون ارایه شد. آقای پارکینسون که از علمای علم مدیریت بوده و از ایشان چند جمله معروف به یادگار مانده به تجربه دریافتند که کارها به اندازه‌ای کش پیدا خواهند کرد تا زمان تخصیص داده شده به خود را دربرگیرند. لذا با عنایت به قانون پارکینسون در تخمین زمانها سعی خواهیم کرد تا آنجا که ممکن است زمانهای اضافی فعالیت را کم کرده و حداقل زمان را تخمین بزنیم . البته این بدان معنی نیست که زمان غیر واقعی تخمین بزنیم. نتایج و فواید تئوری و عملی این قانون منجر به ابداع روش جدیدی در مدیریت پروژه شده که میتوان گفت جایگزین خوبی برای منطق مسیر بحرانی(‍‍CPM) می‌باشد.این تکنیک با عنوان مدیریت زنجیره بحرانی پروژه(‍‍Critical Chain Project  Managment) معروف است که اصول آن از هیمن قانون پارکینسون و همچنین قانون مورفی گرفته شده است. حتما سعی خواهم کرد در آینده درباره CCPM هم بیشتر صحبت کنم .   

 

پس به خاطر داشته باشید در تخمین زمانها نه تنها در مدیریت پروژه بلکه هر کاری به خاطر سپردن جمله هنر مندانه پارکینسون می‌تواند راهگشا باشد:

"Work expands to fill the time available" 

منبع: http://rezamahmoodi.blogfa.com

گفت و گو با سعیده حقی، ‌رتبه 1 آموزش زبان

نام و نام‌خانوادگی: سعیده حقی

رشته تحصیلی: آموزش زبان

رتبه در آزمون: رتبه 1

دانشگاه محل تحصیل کارشناسی: دانشگاه فردوسی مشهد

دانشگاه محل تحصیل کارشناسی ارشد: دانشگاه تهران

 
به خودم و خدا مطمئن بودم 

وقتی با شماره تلفنی که از سعیده داریم تماس می‌گیریم، یک‌ آقای بسیار محترم جواب تلفن را می‌دهد و خودش را همسر سعیده معرفی می‌کند و بدون اینکه از چشم‌های گرد شده ما خبر داشته باشد با روی خوش شماره سعیده خانم را بهمان می‌دهد. چند ساعت بعد وقتی بالاخره با سعیده حرف می‌زنیم چشممان بیشتر گرد می‌شود،‌ چون اصلا نمی‌شد حدش را زد که او چند سالی‌است ازدواج کرده و در دوران متاهلی رتبه یک کنکور ارشد را به نام خودش زده.


البته توضیحی که درباره کنکورش می‌دهد چشممان را بیشتر گرد می‌کند«من از دانشگاه فردوسی مشهد فارغ‌اتحصیل شدم،‌ همان سالی که لیسانس تمام شد، ‌ازدواج کردم و بعد هم به خاطر شغل همسرم رفتیم عسلویه،‌یک سال و نیم آنجا بودیم. یعنی بین دوره لیسانس تا کنکور ارشدم دو سالی فاصله بود» البته سعیده خانم پر‌انرژی اصلا این 2 سال را بیکار نمانده «چون هدفم این بود که درسم را ادامه بدهم،‌ اصلا از درس خواندن جدا نشدم، ‌البته کنکوری نمی‌خواندم اما مطالعه داشتم. این 2 سال بهترین فرصت بود که بدون فشار و استرس درس‌های عمومی‌ام را ارتقا بدهم. چون واقعا به ارشد فکر می‌کردم» این فرصت البته یک امتیاز دیگر هم برای سعیده داشته،‌ او به این نتیجه رسیده رشته‌اش را برای ارشد از ادبیات زبان انگلیسی به آموزش زبان تغییر بدهد «وقتی می‌خواستم کارشناسی شرکت کنم نمی‌دانستم چه فرقی بین ادبیات و مترجمی زبان وجود دارد، ‌بنابراین ادبیات خواندم اما از همان سال اول لیسانسم تدریس می‌کردم و دیدم تدریس کردن خیلی به کارم می‌آید. به عقیده من هر کسی باید برای زندگی‌اش الویت‌بندی داشته باشد. باید ببیند اولویتش چیست؟ علاقه؟ مسائل مالی؟ شغل؟ من رشته ادبیات را دوست داشتم اما فکر کردم و دیدم در نهایت علمم باید در اختیارم باشد اما با ادبیات یک کشور و یک زبان دیگر نمی‌توانم ادعایی داشته باشم، پس تصمیم گرفتم سراغ رشته‌ای بروم که کاربرد داشته باشد. یعنی آموزش زبان» این الویت‌بندی به علاوه جدیت و انرژی باعث شده وقتی سعیده ساکن تهران شد او استارت ارشد را بزند « اواخر شهریور بود که شروع کردم به درس خواندن.
اساس برنامه‌ریزی من یک دفتر برنامه‌ریزی بود که کانون فرهنگی آموزش منتشر کرده. دفتری که جدول‌های خالی داشت و می‌توانستم برنامه‌ریزی روزانه و هفتگی و ماهانه داشته باشم. البته یک برنامه‌ریزی پلکانی»! سعیده سعی می‌کند این برنامه‌ریزی پلکانی را خیلی دقیق توضیح بدهد چون معتقد است خیلی به کار کنکوری‌ها می‌آید« برای ارشد مستمر درس خواندن خیلی مهم است. یعنی اگر یک ماه مانده به کنکور درس خواندن را ول کنی شدیدا افت می‌کنی. من بر اساس برنامه‌ریزی پلکانی از روزی 3 ساعت شروع کردم. هر دو هفته هم 2 ساعت به زمان درس‌خواندنم اضافه می‌کردم. طوری که روز‌های آخر رسید به روزی 12 ساعت،‌ حتی برای تلفن زدن به مادرم و ناهار خوردن و نمازم هم تایم می‌گذاشتم تا زمان از دستم نرود» البته سعیده تاکید می‌کند تنها بودنش ـ شوهر سعیده تابستان امسال کاملا به تهران منتقل شده- و این‌که دور از خانواده‌اش بوده باعث شده بتواند تمام و کمال روی درس خواندن انرژی بگذارد. البته جز این تنهایی او هدف مشخصی هم داشته «واقعا دوست داشتم رتبه یک بیاورم. دوست داشتم دانشگاه تهران قبول شوم. برایم مهم بود به چیزی که می‌خواهم برسم». جز تلاش شبانه روزی،‌سعیده هم در آزمون‌ها و هم در کلاس‌های پارسه ثبت‌نام کرده. او فکر میکند بهترین چیزی که آزمون‌های پارسه برایش داشته «اعتماد به نفس» بوده:« وقتی در آزمون پارسه رتبه‌ام 2 شد خیلی اعتماد به نفس پیدا کردم. جامعه آماری پارسه جامعه آماری خوبی بود و وقتی اکثر رتبه‌هایم بین 2 و 3 شد،‌خیلی به خودم اطمینان پیدا کردم. شاید اگر در پارسه در مقیاس با آدم‌های دیگر نبودم،‌اصلا این اعتماد به نفس را پیدا نمی‌کردم» این پارسه‌ای موفق که جز رتبه یک به هیچ رتبه دیگری راضی نبوده تا جایی که کلاس‌های پارسه برایش مفید بودند از آنها هم استفاده کرده «کلاس لغت دکتر ابوذری حیلی کمک کرد. نقطه ضعف من لغت بود و این کلاس آنقدر به کارم آمد که سوال‌های لغت کنکور را کامل زدم! 70-60 درصد کتاب‌هایی که در کلاس‌ها می‌دادند را هم خواندم. کلاس دکتر مراد‌خواه هم عالی بود چون یک نگاه جدید و متفاوت به درس زبان داشتند. فقط کلاس testing به کارم نیامد چون ساعت کلاس‌ها 6 عصر تا 9 شب بوده و همه آنقدر خسته بودیم که چیزی یاد نمی‌گرفتیم. این درس را فقط از روی کتاب خواندم.»
آخر همه این توضیحات هم سعیده تاکید می‌کند «پارسه برای من خیلی خوب عمل کرد» (اگر یک لحظه فکر کردید این جمله‌ها را ما توی دهان سعیده گذاشتیم،‌کم لطفی کرده‌ایدها!) سعیده خانم که جز در کنکور ارشد در زندگی زناشویی‌اش هم جز آدم‌های موفق و خوشحال است، یک توصیپه مهم هم برای کنکوری‌های متاهل دارد« به بچه‌هایی که ازدواج کرده‌اند بگویید درباره کنکور دادنشان با کسی صحبت نکنند. به خصوص توی فامیل چون توی چشم می‌آیند و دچار اضطراب می‌شوند. من به کسی نگفتم کنکور دارم و برای فرار کردن از دید و بازدید‌های خانوادگی بهانه می‌آوردم و اوضاعم خوب بود» او یک توصیه اساسی دیگر هم دارد البته نه فقط به متاهل‌ها «جز همه این شرایط،‌چیزی که خیلی کمکم کرد توکل به خدا بود. 2 سال پیش ناراحت بودم که چرا نمی‌توانم کنکور بدهم اما بعد دیدم این دو سال یکجورهایی کمکم کرد تا نتیجه بهتری بگیرم. به نظر من بهترین کمک کننده خداست. در واقع من باز خدا خواستم که زحمتم را می‌کشم و اگر حقم است قبول شوم. الان خیلی خوشحالم که این کنکور رابطه من را با خدا بیشتر و بهتر کرد. اگر بچه‌ها به توانایی‌ها و کمک خدا اطمینان داشته باشند همه چیز حل است» 

منبع: سایت پارسه

خطبه همام (متقین)

خطبه ی توصیف پرهیزگاران به زبان مولای متقیان امام علی (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم

 ترجمه خطبه پرهیزگاران(معروف به خطبه همام)

واز خطبه هاى آن حضرت است که براودرودباد دراین خطبه پرهیزگاران را توصیف می کند.

روایت شده است که یکى از یاران امیرالمؤمنین (ع)به نام«همام» که مردى عابد بودبه حضرتش عرض کردکه«ای امیر مومنان، پرهیزگاران را آنچنان برایم وصف کن که گوئى آنان راباچشم می نگرم»،اماحضرتش(ع) تامل کردآنگاه فرمود: اى همام، ازخدا بترس ونیکوئی کن [زیرا خداوند با اهل تقواو اهل کار نیک است].

اما همام با این سخن کوتاه قانع نشدتا این که حضرتش تصمیم گرفت که برای اوبه طور مشروح توضیح دهد،پس خدای بزرگ را ستایش کرد وبراوثنا گفت و بر پیامبر(ص) درود فرستاده آنگاه فرمود:

ادامه مطلب ...

رضا مردانی، 3 هوا فضا

نام و نام‌خانوادگی: رضا مردانی

رتبه در ارشد: 3

دانشگاه محل تحصیل ارشد: شریف

دانشگاه محل تحصیل کارشناسی: شریف
 تصمیم درست را اول بگیر!

  رضا مردانی برای قبولی کارشناسی ارشدش یک کم عجیب غریب عمل کرده. انتخاب اول او برای کنکور، رشته مکانیک بوده و انتخاب دومش هوا-فضا و چون انتخاب اولش برایش مهم‌تر بوده  او برای رشته مکانیک در پارسه ثبت نام کرده ولی هم زمان درس های هوا- فضا را هم می خوانده و آزمون های پارسه را هم می داده تا اینکه می‌بیند نه! وقت کم است و نمی تواند برای مکانیک درس بخواند و مرتب رتبه‌های آزمون‌هایش بدتر می شود. به همین خاطر یک دفعه تصمیم می گیرد از خواندن برای دو رشته دست بردارد و روی انتخاب دومش یعنی هوافضا مانور بدهد. در فرصتی که مانده یعنی از 4-3 ماه قبل از کنکور شروع می کند به خواندن درس‌های هوا فضایی ! از آن روز امیر‌حسین  آزمون‌های مکانیک را کنار می‌گذارد و در آزمون‌های هوا فضای پارسه شرکت می کند. آخرش این رتبه خوب قسمتش می شود: رتبه 3 رشته هوا فضا. البته رضا لیسانسش را هم در همین رشته گرفته و با معدل به قول خودش «دقیقا 15 نه کمتر نه بیشتر» از دانشگاه شریف فارغ التحصیل شده و به خاطر همین خواندن درس‌های هوافضا خیلی برایش راحت بوده. «در دانشگاه همه درس‌ها خوب تدریس شده بود و به خاطر این که اکثر درس ها را از روی منبع می خواندیم برای کنکور راحت بودیم. مثلا سوال‌های آیرودینامیک کنکور عینا جمله‌های کتاب درسی‌مان بود یا جزوه درس طراحی اجسام پرنده دانشگاه طوری خوب بود که من برای ارشد به جز آن جزوه چیز دیگری نخواندم» به نظر او سوال‌های قسمت پیش رانش آیرودینامیک کنکور عینا شبیه سوال‌های آزمون‌های پارسه بوده و زبان تخصصی پارسه هم شباهت زیادی به سوالات کنکور داشته اما بقیه  درس‌ها خیلی شبیه نبوده «به نظرم کلا  سوال‌ها بد نبود. البته وقتی از جلسه کنکور بیرون آمدم فکر می‌کردم به‌خیر گذشته اما بعد با بچه ها که حرف زدم و همه گفتند سوال‌ها سخت بوده، من هم شک کردم که شاید خراب کردم اما بعد دیدم نه.» به نظر رضا «ریاضی نه سخت بود نه آسان ... زبان آسان‌تر از سال‌های قبل بود. آیرودینامیک هم خوب بود. فقط مشکل سر طراحی سازه‌های هوایی و طراحی اجسام پرنده بود که اولی سخت بود و دومی چند تا سوال غلط داشت. دینامیک پرواز هم به نظر من راحت بود اما بچه ها می گفتند سخت است.» رضا از وقتی تصمیم گرفت فقط برای هوافضا درس بخواند ، با روزی 7-6 ساعت شروع کرد به مرور کتاب درسی هایش و خواندن جزوه های پارسه و تست زدن. او ریاضی و سیالات و ترمودینامیک را از قبل برای مکانیک خوانده بود، به همین خاطر خیلی استرس نداشت که وقت کم بیاورد و تا دو هفته مانده به کنکور راحت درس خواند و دو هفته آخر هم تست های سال های قبل را زد. او آن موقع به قصد آوردن رتبه 1 درس می خواند و حالا که از آن روزها گذشته، فکر می کند اگر از اول برای هوا فضا خوانده بود حتما می توانست این رتبه را کسب کند. جالب است که رضا بعد از این همه کش و قوس  سر انتخاب رشته ارشدش آخر سر اصلا امتحان مکانیک نداد ! « امتحانش روز قبل از امتحان هوا فضا بود و می ترسیدم این امتحان را خراب کنم و به همین خاطر هوا فضا را هم بد بدهم»  به نظر رضا برای آمادگی امتحان ارشدشرکت در آزمون آزمایشی خیلی موثر است. چون تیپ سوال های ارشد معمولا مشخص است و در نتیجه آزمون‌ها بچه ها را آماده می کند و انرژی بچه‌ها را نگه می دارد و همه با چند بار آزمون دادن دستشان می آید کنکور چه طوری است. به نظر او جزوه خواندن هم مفید است «البته چون سال اول، دومی بود که پارسه رشته هوا فضا را ارائه می داد جزوه ها خالی از اشکال نبود ولی بد هم نبود . اما جدای از جزوه  ساعت آزمون‌ها و اینکه آزمون ها در دانشگاه های معروف برگزار می شد خیلی خوب بود. مدیریت و سازمان‌دهی عالی بود اما مثلا پارسه برای همه رشته ها مشاور داشت ولی برای هوافضا مشاور نداشت و این خیلی بد بود و ما نمی توانستیم برای آزمونی که دادیم رفع اشکال کنیم»رضا درباره کارشناسی ارشد هوا فضا یک نظر جالب دارد ؛ به نظر او همه کسانی که کارشناسی هوا فضا دارند می توانند به راحتی در امتحان ارشد قبول بشوند چون « رشته ما در کارشناسی ظرفیت کمی دارد ولی در ارشد ظرفیتش به نسبت زیاد است. در کارشناسی 5-4 دانشگاه بیشتر هوافضا ارائه نمی دهند ولی در ارشد 15-10 دانشگاه این رشته را ارائه می دهند و با این حساب تعداد ورودی کارشناسی و کارشناسی ارشد  تقریبا برابر می شود. یعنی تقریبا همه آنهایی که کارشناسی هوافضا دارند می‌توانند به راحتی برای ارشد در همین رشته قبول شوند. البته برای آزمون ارشد  بعضی‌ها از رشته‌های دیگری مثل مکانیک به هوافضا مهاجرت می‌کنند یعنی تعداد داوطلبان از تعداد کارشناسان هوافضا خیلی بیشتر است اما  باز  هم قبولی راحت است».
منبع: سایت پارسه

رتبه 11 آزمون کارشناسی ارشد صنایع

 از مهرماه شروع کردم اما از نتیجه هم راضی بودم

مصاحبه شونده  :  محمد ایمانلو - رتبه 11 آزمون کارشناسی ارشد صنایع
موضوع مصاحبه : مهندسی صنایع - مهندسی سیستم
خلاصه  :  قصد داشتم که از تابستان شروع کنم و کلاسهای آقای زاهدی سرشت را هم آمدم ولی نتوانستم که مطالعه برای کنکور را از تابستان آغاز کنم و در واقع از مهرماه شروع کردم ولی نتیجه ام قابل قبول بود.

طبق روال سایر مصاحبه ها، خودتان را معرفی کنید.

من محمد ایمانلو هستم، متولد تبریز، در آزمون سراسری با رتبه 783 منطقه 1 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه تهران پذیرفته شدم  و امسال نیز رتبه 11 آزمون کارشناسی ارشد صنایع را بدست آوردم . تا پایان تحصیلات متوسطه در تبریز بودم ، اکنون نیز خانواده من ساکن همان شهر هستند .

در دوران دانشجویی فعالیت خاصی انجام می دادید؟

بله در دوران دانشجویی فعالیتهای غیر درسی زیادی را به همراه دوستانم انجام داده ام، راه اندازی انجمن علمی مهندسی صنایع دانشگاه تهران، برگزاری چندین نمایشگاه ، کلاسهای آموزشی  ISO ، MSProject و .. ،  انتشار مجله علمی از جمله این کارها بود.

بین دروس دوره کارشناسی، چه دروسی مورد علاقه شما بود؟

O.R ، کنترل موجودی، مدیریت کیفیت و آنالیز تصمیم گیری
از چه زمانی مطالعه کنکوری خود را آغاز کردید؟

من قصد داشتم که از تابستان شروع کنم و کلاسهای آقای زاهدی سرشت را هم  آمدم ولی نتوانستم که مطالعه برای کنکور را از تابستان آغاز کنم و در واقع از مهرماه شروع کردم ولی نتیجه ام قابل قبول بود.

نحوه مطالعه شما چگونه بود؟

در پاییز با توجه به اینکه درس های خود دانشگاه هم بود ، من روزهای شنبه تا سه شنبه را بیشتر به این درسها اختصاص داده بودم، و در  روزهای چهارشنبه تا جمعه هم که تعطیل بودم برای کنکور می خواندم. در این روزها هم به طور میانگین حدود 5 ساعت در روز مطالعه داشتم. این روند تا اواسط بهمن ماه ادامه داشتم، در آن زمان احساس کردم که چیزهایی را که باید بخوانم خوانده ام و بقیه وقت خود را به تست ها اختصاص دادم.

روزهای آخر چند ساعت را به این امر اختصاص می دادید؟

تقریبا کل روز صرف تست زدن می شد.

در آزمون های آزمایشی هم شرکت می کردید؟

بله ، البته در آزمون های نصیر نه، ولی در آزمون های موسسه دیگری شرکت کردم ، گرچه شاید به خوبی از آزمون ها استفاده نکرده باشم چون با آزمون ها پیش نمی رفتم ولی شرکت در آزمون ها باعث آماده شدن برای آزمون اصلی می شد. نتیجه آزمون هایم هم گرچه خوب نمی شد ولی برایم اهمیت نداشت زیرا به عقیده من سوالات آزمون آزمایشی به سبک استاد همان درس طراحی شده بود و نمایانگر کاملی از آزمون نبود و قاعدتا باید کسانی که در کلاسهای آن استاد شرکت می کردند بهتر به تست ها جواب می دادند ولی همان طور که گفتم شرکت در این آزمون ها برایم مفید بود.

چه منابعی را مورد مطالعه قرار دادید؟

زبان عمومی: تافل ، 504 لغت

تحقیق در عملیات: بازار، حل تمرین بازارا، جزوات آقای زاهدی سرشت و آقای دکتر عشقی (استاد دانشگاه شریف)، کتاب تست سنجش تکمیلی

آمار  و احتمال:کتاب آقای دکتر اخوان نیاکی + حل کردن مسائل این کتاب، کتاب آمار شلدون راس (4 فصل اول) + حل کردن تمرین های این 4 فصل، کتاب لیبرمن،حزوه آقای دکتر گائینی، جزوه آقای اشراق،کتاب تست پردازش

طرح ریزی: جزوه آقای دکتر توکلی مقدم، جزوه آقای دکتر اشجری، کتاب تست راهیان ارشد

 

کنترل موجودی:جزوه آقای دکتر حجی (استاد دانشگاه شریف)، جزوه آقای پورسعیدی

جزوه تست آقای پور سعیدی

با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید. برای شما آرزوی موفقیت می کنیم. 

منبع: سایت نصیر

مصاحبه با رتبه 19 مکاترونیک

مصاحبه شونده  :  آقای هادی اردینی
خلاصه  :  شروع مطالعه جدی من از دی ماه بود، آزمون مکانیک آزمون آزمایشی من بود

در مصاحبه قبلی ، با رتبه 7 مکاترونیک که از دانشجویان رشته برق بود صحبت کردیم، این مصاحبه را هم به رتبه 19 مکاترونیک اختصاص دادیمی که از رشته مکانیک در آزمون این رشته شرکت کرده است.

 

آقای هادی اردینی ، معدل دیپلم 18.5 ، رتبه 1011 منطقه 2 در آزمون سراسری ، ساکن کرج ، معدل کارشناسی 16.31 .

 

●آقای اردینی به عنوان سوال اول لطفا بگویید که آیا از ابتداا به فکر رشته مکاترونیک بودید و یا تنها به عنوان رشته دوم در کنار مکانیک آن را انتخاب کردید؟

من از همان ابتدا به فکر این رشته بودم و گرچه بین مکاترونیک و مکانیک مردد بودم ولی این تردید به قول معروف 60 به 40 به نفع مکاترونیک بود. ضمنا هرچه به کنکور نزدیک می شدم باتوجه به اطلاعاتی که جمع آوری می کردم بر این تصمیم مصمم تر شدم و در نهایت هم با اینکه رتبه مکانیک من هم 248 شد و می توانستم در این رشته هم ادامه تحصیل دهم ولی مکاترونیک را انتخاب کردم.

 

●دلایل شما برای انتخاب این رشته چه بود؟

به نظر من صنعت امروز در حال حرکت به سمت تغییر کنترل دستگاه ها از دستی به کامپیوتری است تا با کاهش خطا کارآیی افزایش یابد. در چنین پروژه هایی، مکانیک تنها پاسخگو نیست. کنترل دستگاههایی اینچنین کار برقی هاست و مکانیک کارکرد و دینامیک دستگاه ها را مکانیکی ها برعهده دارند، لذا ایجاب می کند که مدیریت پروژه دست دو نفر مختلف باشد که  چندان اثر بخش نیست لذا نیاز به دانش آموختگان رشته ای میان رشته ای است  و این نیاز هر روز در حال افزایش است. برای مثال در اتوماسیون سیستم تولید کارخانه ها  که خواه ناخواه کنترل دستگاه ها می بایست به صورت خودکار انجام پذیرد.

 

●از بین دروس اختیاری چه دروسی را انتخاب کردید؟

دینامیک ، کنترل و برنامه نویسی کامپیوتر. دو تای اول را چون با مکانیک مشترک بود و سومی را هم چون برنامه نویسی C ، پاسکال و البته الگوریتم نویسی را بلد بودم. 

 

●از چه زمانی مطالعه برای کنکور را آغاز کردید؟

با شروع سال چهارم دانشگاه، من هنوز تصمیم قطعی برای شرکت در کنکور نگرفته بودم ولی به هر حال شروع به مطالعه کردم، البته خیلی جدی نمی خواندم شاید به طور میانگین سه ساعت در روز. این روال تا پایان امتحانات ترم هفتم ادامه داشت، بعد از امتحانات با توجه به داشتن وقت آزاد تصمیم گرفتم عزمم را جزم کنم و به طور جدی بخوانم.

 

●چرا اینقدر دیر تصمیم گرفتید؟

خوب راستش فوق گرفتن برای من خیلی مهم نبود ، یعنی تصورم این است که کسی باید فوق بخواند که می خواهد تا دکتری ادامه بدهد والا اگر دوسالی را که می خواهد فوق بخواند سرکار برود و صرف یادگرفتن مسائل عملی نماید موفقیت بیشتری برای او خواهد بود. من حتی روزهایی هم که به طور جدی برای کنکور می خواندم از اینکه قبول نشوم نگران و مضطرب نمی شدم و خلاصه برایم اهمیت زیادی نداشت حتی با اینکه ممکن بود الان سرباز باشم.

 

●برای اینکه کم کم پیش برویم به ما بگویید در همان زمان که روزی سه ساعت مطالعه می کردید نحوه مطالعات شما چگونه بود؟

من سعی می کردم که یک درس را به طور کامل بخوانم و بعد به سراغ درس دیگر بروم .

 

●درسی را کنار نگذاشتید؟ روی هر کدام چقدر وقت می گذاشتید؟

نه ، من حتی زبان را هم خواندم. البته زبان را کمی دیرتر شروع کردم و مثلا در آخر شب یک ساعت مطالعه می کردم ولی یادم نیست که مطالعه اولیه بقیه درسها هر کدام چقدر زمان برد. البته این را بگویم که کنترل را تا قبل از پایان امتحانات و شروع جدی مطالعه ام نخواندم و آن را گذاشته بودم آخر تا تنها یکبار بخوانم.

●در زمان بعد از امتحانات چه طور درس می خواندید؟

آن موقع از حدود 10 صبح شروع می کردم و تا حدود 2 شب مشغول مطالعه بودم و به طور خلاصه بگویم روزانه 8 ساعت مطالعه مفید داشتم.

روال درس خواندنم هم این طوری بود که در یک روز حدود دو یا سه درس را با هم می خواندم ، مثلا ریاضی را به همراه یک درس تخصصی جامدات و یا یک درس تخصصی جامدات را به همراه یک درس تخصصی سیالات و برای اینکه خسته هم نشوم هم یک روز نکات درس ریاضی را می خواندم و تست های درس تخصصی جامدات را می زدم و روز دیگر برعکس نکات درس تخصصی را می خواندم و تست های ریاضی را می زدم و به همین شکل در مورد بقیه دروس.

درس زبان را هم همان طور که گفتم در ساعات پایانی شب می خواندم و بیشتر روی درک مطلب ها تمرکز داشتم.

 

●از روی چه منابعی مطالعه می کردید؟

در ابتدا که مطالب را پایه ای تر مطالعه می کردم از جزوه های درسی دانشگاهم استفاده می کردم ، البته با توجه به اینکه دوستانم به کلاسهای نصیر می آمدند از جزوه های آن ها هم استفاده کردم که در واقع دروس طراحی اجزا، مقاومت مصالح و سیالات را از روی آن ها خواندم .برای درس کنترل هم از کتاب دکتر غفاری استفاده کردم ، برای ریاضی کتاب های نیکوکار را مطالعه کردم و برای درس زبان هم کتاب راهیان ارشد را.

البته در دوره مطالعه جدی ام  بیشر تمرکزم را روی کتاب سبز که مجموعه سوالات سالهای قبل را گرد آوری کرده است گذاشتم ، این کتاب نکات را هم خیلی خوب توضیح داده و من برای مطالعه نکات هم از خلاصه های همین کتاب استفاده می کردم و تنها وقتی به مشکل خاصی برمی خودرم به منابع اصلی رجوع می کردم.  تست ها را هم ابتدا در وقت خود می زدم و سپس پاسخ ها را چک می کردم.

 

●گفتید که برای درس زبان هم مطالعه می کردید؟

بله، البته شاید در مجموع از 70 ساعت بیشتر نشد. توصیه ام به بچه های امسال هم این است که روی زبان تاحدی سرمایه گذاری کنند به نظر من به راحتی می شود در زبان نمره بین 20 تا 30 درصد کسب کرد و حیف است که کسی این درس را سفید بگذارد. من با اینکه به علتی وقتی که در آزمون مهندسی مکانیک روی درک مطلب زبان گذاشتم نتوانستم درصد خوبی در ریاضی کسب کنم ولی باز هم معتقدم که بهتر است بچه ها به دنبال گرفتن نمره درک مطلب باشند.

 

●مگر خیلی روی زبان وقت گذاشتید؟

البته باید اعتراف کنم که نه خیلی. در واقع مشکل من روی زمان بندی نامناسب در سر جلسه بود نه وقتی که برای یک درس خاص گذاشته باشم. متأسفانه با توجه به همین کمبود زمان نتوانستم بیش از 10 درصد ریاضی بزنم که خیلی حیف شد چون من ریاضی را خوب خوانده بودم و در آزمون مکاترونیک هم با اینکه سوالات آمار را کنار گذاشته بودم ولی 35 درصد زدم.

در واقع برای من بزرگترین نتیجه شرکت در آزمون مهندسی مکانیک همین تنظیم صحیح وقت در آزمون مکاترونیک بود  و با توجه برگزاری آزمون مهندسی مکانیک در صبح چهارشنبه و آزمون مکاترونیک در عصر پنج شنبه رتبه ام در مکاترونیک خیلی قابل قبول تر شد، شاید اگر چای این دو آزمون عوض می شد جای رتبه های من هم عوض می شد.

 

●شما که در آزمون آزمایشی شرکت کرده بودید؟

بله ولی تنها در آخرین آزمون جامع شرکت کرده بود که البته آن هم بی تأثیر نبود. یک نکته جالب اینکه من در آزمون شما هم دقیقا همین مشکل تنظیم وقت را پیدا کرده بودم و برای ریاضی وقت کم آورده بودم ولی خوب یک آزمون برای جبران این خطا کافی نبود، فکر می کنم اگر دست کم در همه آزمون های جامع شما شرکت کرده بودم نتیجه بهتری می گرفتم. البته این را هم بگویم که همان طور که گفتم چندان ناراحت نیستم و در واقع به هدف خود که قبولی در مکاترونیک خواجه نصیر بود رسیده ام.

 

●چرا امیرکبیر را انتخاب نکردید؟

به دو دلیل: یکی اینکه این رشته به تازگی در این دانشگاه راه اندازی شده است و خواجه نصیر از سابقه بیشتری در این رشته برخوردار است و دیگر اینکه دروس کنترلی در این رشته خیلی اهمیت دارند و دانشگاه خواجه از اساتید کنترل بسیار خوبی برخوردار است.

 

با تشکر از حضور شما 

منبع: سایت نصیر