مدیریت زمان و مهندسی مکانیک
مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

مقصر واقعی کیه؟

دقت کردین همیشه دنبال مقصر می گردیم ، برای قبول نشدن کنکور مثلا" می گیم بابا مامانم تو خونه همش دعوا می کردن من نتونستم خوب درس بخونم .

برای لذت نبردن از زندگی تقصیرو می ندازیم سر پول نداشتن و تفریحات گرون قیمت نرفتن .

برای کار پیدا نکردن می گیم دولت فکری برای اینهمه فارق التحصیل دانشگاهها نکرده .

انصافا" بهونه های بدی هم جور نمی کنیم .

ولی ............................ وقتی با خودت خلوت می کنی ،احساس می کنی مقصر واقعی یکی دیگه هست . درواقع هرچقدر دنیای درونت عمیق تر باشه ، مشکلات بیرونیت کمتره . هرچی بیشتر خودت رو حلاجی کنی ، کمتر دیگران رو مقصر می دونی . مشکل اینجاست که کمتر خودمون رو می شناسیم وکمتر با خودمون روراستیم.

نظرات 8 + ارسال نظر
ali دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 13:18

من تا حدودی با نظرت موافقم فرشته خانوم.

ولی یه سوال داشتم خواهشا جواب بدین :

فک کن به یه ماهی بگی باید از درخت بالا بری ، بنظرت میشه ؟

الان قصه بعضی مشکلات ما هم اینه
یه عمر کار کردیم شدیم ماهی الان میگن باید از درخت بری بالا!!!
به هر حال بنظرم 50 -50 بگیرم تقصیراتو عادلانه اس.

منظورت اینه که انتظاراتی که تو محیط کار ازت دارن بیشتر از حد توانت هست؟ یعنی مثلا" شما مهندس مکانیکی می گن باید برق و معماری و ... هم بلد باشی؟ درست متوجه شدم؟

علی راد دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 13:52

من رو مثال سوم شما یعنی کار زوم کنم:
اول قسمتی از رزومه ی خودم رو بگم که خیلی ها دوس داشتن بدونن:گاوداری مدتی کار کردم مدتی بنایی مدتی تدریس دبیرستان مدتی و تو هر سه مورد هم اطرافیان میگفتن در شان تو نیست و..
دوم تو سوره نجم اشاره شده که برا انسان جز حاصل تلاشش نیست..
ولی سومدیریت های کشور و دلایل دیگری بیکاری جای خود دارن و حرف زیاده در موردش

منم اینو قبول دارم که خیلی از ماها اونجایی نیستیم که باید باشیم . ولی قبول دارین که خیلی از ماها هم حس و حال گرفتن حق خودمونو از زندگی نداریم؟ یه بنده خدایی تعریف می کرد وقتی داشتم کارگری ساختمون می کردم و آجر جابجا می کردم مردی با پسرش از کنارم گذشت. باباهه به پسرش گفت : ببین اگه درس نخونی مثل این آقاهه باید کارگری کنی . الان همین آقای کارگر تو یکی از بهترین شرکتهای بتن تو نیویورک داره کار می کنه . بهترین دانشگاههای ایران و دنیا هم درس خوند. داستان نمی گما . می شناسمش خودم .

ali دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 19:34

فرشته خانوووم اون انتظارات آچارفرانسه بودن که الان تو محیط کار کشورمون یه چیز معمولی محسوب میشه .

منظورم اینه فک یکی چندین سال تلاش کرده مثلا شده فوتبالیست ،
الان شرایط طوری شده(سیاستهای غلط مسئولین کشوری یا جنگ شده یا دزدی کلان شده یا خیانت شده نمیدونم بلایای طبیعی اومده) که مجبوره مثلا مسافر کشی کنه بخاطر خرج ومخارج . و جذب باشگاهی نمیتونه بشه.
خب این به نوعی ورشکستگی بزرگیه !
نتونی تو تخصصی که سرمایه گذاشتی فعالیت کنی.
یادمون نره بزرگترین سرمایه عمر آدمه که اگه تلف بشه نمیشه جبرانش کرد برعکس مال وثروت .!
در مورد نظر علی آقا راد هم بگم
واقعیتش الان به این نتیجه رسیدم که لازم نیست حتما منبع درآمد وعلایقمون یکی باشه !
هرکس میتونه علاقه شو دنبال کنه ولی مثلا از کشاورزی یا دامداری یا جای دیگه خرج ومخارج زندگی شو دربیاره .
من
خودمم به نوعی دنبال این نوع طرحها کنار ادامه رشته مکانیک هم بودم وهستم.

موافقم، ممکنه چندین سال مجبور باشی از راه مسافر کشی پول دراریم ولی هیچ وقت نباید بی خیال رویاهامون شیم.

siavash دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 19:36

خیلی خوبه آدم بتونه به این راحتی خودشو گول بزنه !!! امسال ارشد دادم رتبه عالی هم آوردم ولی حتی انتخاب رشته نکردم ...کار به زور واسه لیسانس گیر میاد چه برسه ارشد ... خیر سرم مثلا بورسیه وزارت نفتم هستم !!!! پارتی تو این شرایط حرف اولو آخرو میزنه فقط

فرصتها از دست نمی رن ، فقط کسان دیگری اونا را بدست می یارن. من قبول دارم پارتی بازی و این چیزا خیلی زیاده، حرفم اینه که نباید به این راحتی با این موضوع کنار بیایم. باید حق خودتو بگیری و کوتاه نیای.

علی راد دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 22:54

اره قبول دارم بعضا حسش هم نیست..
چون علی جان اشاره کردن به دامداری و..من یه نکته رو بگم تا احیانا سومنظور نشه و هدفم منتقل شده باشه:
بنایی بصورت روزمزد بود و گاوداری مرامی و تدریس هم پاره وقت یعنی مثلا اینطور نبود که با چند نفر شریک بشم و گاوداری بزنم و پول زیادی به جیب بزنم فقط چون مجبور بودم اون کارها رو انجام دادم( در این مورد پست زیر هم بخونید سرزنش دیگران در حالیکه..:
http://novin21.blogsky.com/1392/12/04/post-3567/
)
وگرنه استراتژی علی جان که عالیه

منم از یه شرکت که کارش پرورش ماهی بود شروع کردم . یه سری پکینگ برای تصفیه آب (جدا کردن ذرات) استفاده می کردند . کارم فروش اون پکینگ ها بود . وقتی بازاریابی می کردیم فهمیدیم از این پکینگ ها تو برج خنک کننده هم استفاده می شه! خلاصه زدیم تو کار بازاریابی تو ماهشهر و عسلویه . کار گرفت . صاحب شرکت میلیاردر شد ولی من مجبور شدم از اون شرکت بیام بیرون بگذریم . به نظرم هرکی باید راه خودشو پیدا کنه

ali سه‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:41

میدونی از چی تو خیلی خوشم میاد علی راد ؟

از این صاف وصادق . رک وپوست کنده بودنت . دمت گرم

به نظر من مشاغل غیر فعال خیلی خوبن . هم درآمد خوبی دارن هم لازم نیست 24 ساعت سر اون کار باشی.
اینطوری میشه به علاقه ات هم برسی .
سرزنش گفتی یاد این افتادم که بشر اگه جاهل نبود 124 هزار پیغمبر لازم نبود بیاد !
کسانی که به پیغمبر خدا هزار سرزنش وایراد و بهونه میاوردن از شمردن تعداد موی سر خودشون تا رنگ موهای خدا دیگه معلومه چیه قضیه.
متاسفانه تو همه فرهنگها هم حسادت بوده و هست ،
بجای اینکه ما غیرت و جنم و مرد بودن یکی رو ببینیم وقتی میخواد رو پای خودش وایسه ، پوزخند میزنیم بهش !!!

آدم باید تو جامعه ما ببخشیدا کور و کر باشه . وگرنه اگه بخوای به حرف مردم گوش کنی که به هیچ جا نمی رسی

رضا چهارشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 13:10

حالا که دور دور اعتراف و این حرفاس منم یه مدت سرچارراه گدایی میکردم :)

رضا چهارشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 13:31

به نظر شما اون جوونای بخت برگشته ای که توی بعضی از رشته ها عمرشونو گذاشتن و کاربرد اون رشته ها هم فقط در آموزش و پروش و ...هستش و حالا رفیق رفقا و فامیلای بیسواد ( توجه کنید که بیسواد ) جای اونا استخدام شدن حالا مقصر هم هستن ؟
http://www.tabnak.ir/fa/news/417761/%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%B2%D8%A6%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%DB%B4%DB%B5%DB%B0-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%B1-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%DB%8C

قطعا" نه . ولی می شه چند تا ازاین رشته هارو نام ببرید؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.