مدیریت زمان و مهندسی مکانیک
مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

توانایی استفاده از فرصت

در رابطه با توانایی ما برای استفاده از فرصت ها باید بگم که بیشتر آدم ها یاد گرفتن که به جای فرصت سازی،فرصت سوزی بکنن.مفهوم حرفام رو در قالب یک داستان میگم،اگرچه مصداق داستان واقعی نیست اما مهم جان مطلب هستش که با برداشت های متفاوت میشه نتیجه های متفاوتی ازش گرفت! 

  

 فرشته ای از آسمون میاد پایین پیش یک مرد و بهش میگه که سه تا فرصت داری که هر خواسته ای که داشته باشی برآورده میشه.  

وقتی زن مرد فهمید به اسرار و خواهش شوهرش رو راضی کرد که یکی از اون سه آرزو رو برای اون خرج کنه و دوتای دیگه رو برای خودش نگه داره. آرزوی زن این بود که زیباترین زن شهر بشه. مرد آرزو کرد و برآورده شد.زنش اونقدر زیبا شد که مردم دسته دسته برای دیدنش میومدن.تا مدتی وضعیت همین طوری ادامه داشت تا اینکه مرد و خانواده زن از اوضاع موجود خسته شدن.آسایشی براشون باقی نمونده بود.مرد که خسته شده بود ناخواسته گفت:زن الهی جونور(جانور!) بشی که خسته ام کردی... حرف مرد تموم نشده بود که ،زنش... 

 این بار مردم از در و دیوار پایین میومدن برای دیدن زشت ترین مخلوق! 

 آخرش؟!  

مرد مجبور شد آرزوی سوم رو هم خرج زنش بکنه تا همه چیز به حالت عادی برگرده..تا بتونن زندگی عادی خودشون رو ادامه بدن!  

نتیجه گیری:1-زن نگیرید2-اگر زن گرفتید به حرفش گوش ندید3-همیشه متعادل باشید  

 

واقعیت امر اینه که بیشتر آدما یاد نگرفتن از فرصت هایی که براشون پیش میاد استفاده بکنن.گاهی وقتا باید تیزبین بود تا فرصت ها رو دید،باید ریزبین بود،باید دقت کرد و امیدوار بود. انتظار معجزه نداشته باشید،اگر فرصت پیش نمیاد خودتون به وجودش بیارید و اون فرصت رو جذب کنید.تلاش کنید تا یاد بگیرید از فرصت های ساخته شده استفاده کنید چون فرصت سوخته به درد جرز لای دیوار میخوره!

استفاده از توانایی

هیچ وقت در یک زمان مشخص 11 کیلومتر دویدی؟
اگر قرار باشه همچین کاری بکنید می تونید؟به نظر خودتون توانایی همچین کاری رو دارید؟توانایی این رو دارید که از پسش بربیاید؟(11 کیلومتر تقریبا فاصله ری تا تهران)

یک بازیکن فوتبال یا یک دونده مسابقات دو میدانی در وقت مشخصی به آخر بازی و یا به آخر خط میرسه چون با تمرین و تکرار یاد گرفته که چه جوری بین انرژی و توانایی هاش و کاری که باید انجام بده تعادل برقرار کنه . همه ی کسانی که انجام کاری رو به عهده دارن برای اینکه به نتیجه برسن باید یاد بگیرن که از توانایی هاشون استفاده کنن و تقسیم انرژی داشته باشن.اگر برای کنکور درس می خونید باید این توانایی رو داشته باشید که از اول راه  تا آخر مسیر انرژی خودتون رو حفظ کنید.یه روز خوشحال ، یه روز ناراحت ، یه روز می ترکونی ، یه روز حس درس خوندن نداری ...این روش درست کار نیست!
پیش رو گرفتن مسیر اعتدال بهترین مسیره.زرنگی شما وقتی نمایان میشه که بتونید یک برنامه متعادل برای خودتون بنویسید و اون رو اجرا کنید.
مثل یک دونده متعادل و حرفه ای عمل کنید .دونده همه ی انرژی خودش رو اول کار به هدر نمیده که تو آخر مسیر نایی براش باقی نمونه،بلکه با تقسیم کردن انرژیش کاری میکنه که تو هر قسمت مسیر به اندازه کافی انرژی داشته باشه و به پایان برسه. از طرفی همه ی انرژیش رو برای آخر مسیر نگه نمی داره که با این کار فاکتور زمان رو از دست میده.(زمان رو نمیشه نگه داشت!)
دور نمای کلی از آینده ی مورد نظرتون رو جلو چشم بیارید و با توجه به اون با زرنگی تمام یک برنامه متعادل برای خودتون بنویسید . جوری که تا آخر مسیر رسیدن به هدف براتون انرژی باقی بمونه.
بعد از تقسیم انرژی روی کارهای مورد نظر، یاد بگیرید که انرژی تون رو کنترل کنید.مسیر زندگی همیشه ایده آل نیست!گاهی اتفاقاتی پیش میاد که علاوه بر ناخواسته بودنشون انرژی رو از شما میگیرن که علنن باعث هدر رفتنش میشه.
حساسیت های بی مورد درباره ی اینکه حتما باید حرف خودتون رو به کرسی بنشونید و ثابت کنید که حق با شماست غیر از اتلاف وقت و انرژی نتیجه ای نداره
هر سوژه و مشغله ذهنی ارزش وقت صرف کردن ندارد.انرژی خود را برای کارهای اصلی کنترل و ذخیره کنید.
در مسیر رسیدن به هدف لازم میشه که عاداتی رو که تسهیل کننده ی کار هستن به دست بیاریم و یا کنار بگذاریم؛اما در زمان مشخص. مثلا چند ماه قبل از کنکور سعی نکنید که کل سیستم زندگیتون رو به هم بریزید.اگر 11 سال یا 16 سال بایک روش درس خوندید به این فکر نکنید که در چند ماه باقی مونده با تغییر روش مطالعه میشه معجزه کرد ؛ بلکه سعی کنید همان روش رو به بهترین نحو اجرا کنید.عادت هایی هستن که تغییرشون لزومی نداره و شما به بهانه ی تغییر اونها فقط می خواید عامل دیگه ای به عوامل حواس پرتی و اتلاف انرژی تون اضافه کنید.به جای صرف انرژی برای تغییر عادت های مهار نشده انرژی رو صرف برداشتن یک گام مانده به هدف کنید تا دنیای تازه ای رو تجربه کنید.
تمرین کنید که خیلی سخت گیر نباشید!!! البته به شرط اینکه این سهل گیری مانع آرامش و پیشرفت شما نشود

زمان مناسب برای بازبینی تصمیمات

علی راد: مقاله زیر مهم است. نویسنده لمس کرده یک واقعیت را. نویسنده و تجربیات شخصی اش. ساده در عین حال مهم.بسط یک نکته ساده. شروع کار. در مقاله حتی برای یکبار از عبارت "مدیریت زمان" استفاده نشده ولی عین مدیریت زمان است. این مقاله توام با تفکر شما کامل می شود. 

نویسنده: پیتر برگمن
مترجم: عاطفه کردگاری
امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم باران شدیدی می‌بارید و درجه هوا حدود 4 درجه بالای صفر بود. برنامه‌ریزی کرده بودم که صبح زود برای دوچرخه‌سواری به سنترال پارک بروم، اما حالا خیلی مطمئن نبودم.
کمی‌ورزش را در اول صبح‌ها دوست دارم و این تمرین صبحگاهی برای بقیه روز من تعهد ایجاد می‌کند، این تنها شانس من بود. اما آیا من واقعا خیس شدن در هوای سرد را دوست داشتم؟
تصمیم گرفتم بروم، اما همچنان در حال پرسیدن سوال بالا از خودم بودم حتی هنگامی‌که در حال پوشیدن لباس‌های دوچرخه‌سواری بودم و برای بیرون آوردن دوچرخه‌ام به زیرزمین رفتم. در زیر سایبان ساختمان توقف کردم، در حالی که باران از دو طرف من جاری بود.
تصادفا یکی از دوستانم را دیدم که برای اینکه خیس نشود در حال دویدن به طرف خانه‌اش بود. او برای دقایقی زیر سایبان خانه ما ایستاد و قبل از خداحافظی و دویدن به طرف خانه با حالت تمسخرآمیزی گفت: «روز بسیار خوبی برای دوچرخه‌سواری است». فکر کردم حق با او است. واقعا این کار بی‌معنی است. بعد از آن، برای چند لحظه دیگر زیر سایبان ماندم و به بازگشتن به سمت گرمای آپارتمانم فکر کردم.
بالاخره با علم به اینکه بعد از یک دوچرخه‌سواری خوب و سخت چه حال فوق‌العاده‌ای خواهم داشت سوار دوچرخه شدم و به شدت شروع به رکاب زدن کردم. سوز اولیه باران سرد دوباره مرا به شک انداخت، اما من همچنان ادامه دادم. بعد از حدود 5دقیقه، باران دیگر آزار‌دهنده نبود و بعد از دقایقی چند، کم‌کم داشتم از آن لذت می‌بردم.
وقتی به آپارتمانم برگشتم، خیس و کمی‌گلی بودم، ولی یک لبخند بزرگ روی لبانم بود. در آن حالت به یکی از همسایگانم برخورد کردم؛ او به من گفت که چقدر با انگیزه بودی که در چنین روزی از خانه بیرون رفتی، اما همسایه من در اشتباه بود. دوچرخه‌سواری زیر باران درس خوبی در مورد انگیزه و انضباط به من داد که به آن خیلی کمتر از مقداری که فکر می‌کنیم نیازمندیم. به او با خنده گفتم که کار من خیلی نیازی به انگیزه نداشت و فقط بیرون آمدن از خانه کافی بود.
زیرا من به هر حال زیر باران رفته بودم و در آن شرایط ادامه دادن با دوچرخه‌سواری نیازی به هیچ انگیزه و محرکی نداشت. شروع کردن، سخت‌ترین قسمت قضیه بود. مانند تصمیم گرفتن برای وارد شدن به یک استخر آب سرد. وقتی که درون استخر هستید، مشکلی ندارید. این تصمیم برای وارد شدن به استخر است که نیاز به انگیزه و محرک دارد.
در واقع وقتی در مورد موضوعی فکر می‌کنیم، فقط برای چند لحظه نیاز به محرک بیرونی داریم. در آن لحظات اندازه و شدت محرک یا عادت‌ها یا ضمیر ناخود آگاهمان بر ما غلبه خواهند کرد.من هر هفته حداقل یک مقاله می‌نویسم. آیا برای انجام این کار به انضباط خاصی نیاز دارم؟ حتما. اما وقتی برای مدتی نوشتن را کنار می‌گذارم، سخت‌ترین بخش یعنی بخشی که من نیاز به انضباط دارم نشستن برای نوشتن است. در آن شرایط هر چیزی می‌تواند حواس مرا از شروع نوشتن پرت کند، اما اگر بتوانم خودم را وادار به شروع مقاله کنم، دیگر برای تمام کردن آن نیاز زیادی به انگیزه ندارم.آیا ما برای کار کردن روی یک پروژه مشکل، نیاز به عزم راسخ داریم؟ از خودتان بپرسید چه موقع بیشترین نیاز را به عزم راسخ دارید. آیا بازخوردهایی دریافت کرده‌اید که باید در جلسات کمتر صحبت کنید؟ کشف کنید که چه موقع بیشتر مستعد زیاد صحبت کردن هستید. آیا سعی می‌کنید که به یک تعهد به خودتان یا شخص دیگر پایبند بمانید؟ مواقعی را شناسایی کنید بیشتر در معرض شکستن آن تعهد هستید.بنابراین هر کاری که انجام می‌دهید آن را در مواقعی که بیشتر آسیب‌پذیر هستید رها نکنید. مثلا دوچرخه‌سواری را وقتی که زیر سایبان ایستاده‌اید و به ریزش شدید باران نگاه می‌کنید رها نکنید. حتی وقتی که دوستتان می‌گوید زیر این باران بیرون رفتن دیوانگی است. به عبارت دیگر، هیچ گاه رژیمتان را وقتی در رستوران نشستید و منوی دسرها روبه‌رویتان است نشکنید. درست است که آن منوها خیلی وسوسه‌انگیزند، ولی آن موقع زمان مناسبی برای بازبینی در تعهدتان نیست. آن دقیقا زمانی است که باید از عزم راسخ و اراده قویتان استفاده کنید.
ما زمان و انرژی و تمرکز زیادی هدر می‌دهیم تا خودمان را به چالش بکشیم. آیا من کار درستی انجام می‌دهم؟ آیا این پروژه ارزش صرف وقت دارد؟ آیا این کارمند می‌تواند به درستی از عهده کارش بربیاید؟ این نوع سوالات در بهترین حالت، ما را از هدفمان دور می‌کنند و در بدترین حالت، پروژه را با اختلال مواجه می‌کند. اگر شما به طور مداوم در برابر ارزش پروژه علامت سوال بگذارید، خود به خود انگیزه‌تان را برای ادامه کار از دست خواهید داد؛ چه کسی مایل است روی پروژه‌ای که احتمال شکست در آن وجود دارد سرمایه‌گذاری کند؟ در نتیجه موفقیت آن پروژه امری محال خواهد بود.
از طرف دیگر، نادیده گرفتن آن تردیدها امری غیرممکن است. پس راه‌حل چیست؟ یک زمان مشخص برای بررسی این تردیدها در نظر بگیرید و زمانی این کار را انجام دهید که مطمئن هستید تعهدات شما با وسوسه‌های آنی تضعیف نخواهد شد. اگر قصد دارید رژیمی ‌را بشکنید این کار را زمانی انجام دهید که نیاز شما به عزم راسخ در کمترین حد است، یعنی شما از اراده قوی برای ادامه رژیم برخوردارید. تصمیم بگیرید که تصمیم گیری را به روز دیگری موکول کنید که می‌دانید تمایلتان برای چسبیدن به هدفتان خیلی بالا خواهد بود؛ مثلا بعد از خوردن یک صبحانه کامل و سالم یا بعد از انجام مقداری ورزش صبحگاهی.
اگر در آن زمان تصمیم گرفتید که به رژیمتان ادامه بدهید، به طور کامل و قدرتمندانه به آن تا زمان بعدی که طبق برنامه تعهدتان را بررسی خواهید کرد پایبند بمانید. دانستن اینکه شما وقفه‌های برنامه‌ریزی شده‌ای دارید این اجازه را به شما می‌دهد که بدون هیچ تردیدی روی تعهدتان تا زمان مشخص شده بعدی جهت بررسی مجدد متمرکز بمانید.اگر سرانجام تصمیم گرفتید که هدف و برنامه‌تان را عوض کنید، مطمئن خواهید بود که این تصمیم شما به خاطر ضعف‌های آنی نمی‌باشد، بلکه یک تصمیم عمدی، آگاهانه و استراتژیک خواهد بود.نکته مهم این است که بهترین زمان برای تصمیم‌گیری زمانی است که ذهن شما در بهترین وضعیت خود قرار دارد، یعنی زمانی که شما کمترین نیاز به عزم راسخ و اراده قوی دارید تا بهترین تصمیم را بگیرید.
دقیقا به همین خاطر است که من حالا که خشک و راحت پشت کامپیوترم نشسته‌ام و یک دوچرخه‌سواری عالی را پشت سر گذاشته‌ام تصمیم می‌گیرم که فردا نیز دوباره برای دوچرخه‌سواری بیرون بروم. 
منبع: http://donya-e-eqtesad.com

منبع اصلی: سایت پیتر برگمن

تست زنی در کنکور

مقدمه
افراد بسیاری در امتحاناتی چون کنکور شرکت می‌کنند اما قبول نمی‌شوند. در مواردی علل عدم قبولی آنها به مسائلی غیر از عدم مطالعه یا مطالعه ناکافی مربوط می‌شود. آنها در واقع شیوه‌های پاسخ دادن به سوالات چهار گزینه‌ای را نمی‌دانند. و این مهارتی است که با کمی تکرار و تمرین بدست می‌آید. با این شیوه‌ها شما می‌توانید درصد پاسخهای درستی را که به سوالات می‌دهید افزایش دهید و احتمال قبولی خود را بالا ببرید. این نکات را به ذهن بسپارید و حتما تمرین کنید.

بررسی اجمالی از سوالها داشته باشید.
سوالها را بطور اجمالی بررسی کنید. راهنماییها را به دقت بخوانید و متوجه تعداد و نوع سوالها باشید و وقت خود را بر طبق ارزش سوالها زمان‌بندی کنید. این بررسی اجمالی کمک زیادی می‌تواند به شما داشته باشد و از احتمال بروز اشتباه در درک سوالات جلوگیری نماید. همچنین گام اساسی برای شروع کار تست زنی است.

زمان را در نظر داشته باشید  

زمان یکی از عواملی است که قبل از تست زدن و پاسخگویی به آزمونهای تستی باید مدنظر باشد. سعی کنید وقت خود را با توجه به ارزش زمان‌بندی کنید. بسیار مهم است که مدت زمانی که برای پاسخگوی به هر سوال در نظر می‌گیرید با مدت زمانی که برای پاسخگویی آن سوال تعیین شده هماهنگ باشد. خوب است برای ایجاد هماهنگی ، در منزل شرایطی شبیه به آزمون سراسری بوجود بیاورید و ساعتی که زمان آن قابل تنظیم باشد را در نظر بگیرید و به تعدادی سوال با زمان مشخص پاسخ دهید.

سرعت عمل داشته باشید.  

برخی افراد در کارهایشان سرعت کمتری دارند این افراد بنا به دلایلی میزانی از وقت خود را هدر می‌دهند. این زمانهای از دست رفته در برخی کارها و فعالیتها چندان مشهود نیست ولی در کارهایی چون تست زنی و بویژه سر جلسه کنکور اهمیت اساسی دارد. معمولا کسانی که تمرکز بیشتری دارند و مطالب را خوب خوانده باشند در پاسخگویی حضور ذهن دارند و با سرعت عمل بیشتری پیش می‌روند.

ولی برخی افراد به دلیل کندی عمل نه به خاطر فقدان تمرکز وقت را از دست می‌دهند. این افراد باید بیشتر و بیشتر تمرین کنند و سرعت عمل خود را افزایش دهند. برای اینکار بهتر است علت کندی عمل خود را تشخیص دهند و اقدام به رفع آن کنند. برای افزایش سرعت عمل می‌توانید زمانی را برای انجام کارهای خود و بویژه تست زدن اختصاص دهید و سپس سعی کنید در این فاصله تعدادی تست بزنید. رفته رفته سعی کنید تعداد تستهایی را که در این فاصله زمانی می‌زنید افزایش دهید.

دقت کنید
اکثر اشتباهات که در هنگام تست زدن پیش می‌آید مربوط به افعال جملات است. سوالاتی که آخرشان با کلماتی چون می‌شود و نمی‌شود، می‌باشد و نمی‌باشد، است و نیست و ... تمام می‌شود ممکن است داوطلب را دچار خطا کند. عدم دقت در هنگام تست زدن موجب می‌شود که فرد گزینه اشتباه را انتخاب کند. نکته دیگر اینکه در آزمونهای چهار گزینه‌ای معمولا چهار گزینه شباهت زیادی بهم دارد و ممکن است داوطلب با خواندن اولین گزینه آن را صحیح بداند و از خواندن سه گزینه دیگر خودداری کند. توجه داشته باشید که چهار گزینه را حتما بخوانید و با مقایسه آنها را انتخاب کنید.

در سوالات جور کردنی به تدریج که موارد را باهم جور می‌کنید آنها را حذف کنید در این صورت پاسخها کمتر خواهند شد و احتمال کاربرد مجدد آنها کاهش خواهد یافت. در موقع حدس زدن معمولا اولین حدس شما درست است. بنابراین زیاد وسواس به خرج ندهید تا جواب را عوض کنید مگر در مواقعی که مطمئن هستید. پاسخهایی را که می‌بینید غلط است را کنار بگذارید و بدین طریق تعداد پاسخها را محدود کنید تا احتمال پیدا کردن پاسخ صحیح را بیشتر کنید. سوالات آسان را زودتر جواب دهید. اگر احساس می‌کنید سوالی پیچیده است وقت خودتان را زیاد روی آن سوال تلف نکنید. کنار آن علامت بگذارید تا بعدا به آن پاسخ دهید. همه سوالها را جواب ندهید.

سوالاتی که تصادفی پاسخ داده می‌شود شانس موفقیت فرد را کمتر می‌کند چون هر پاسخ منفی نمره‌ای منفی در پی دارد. بنابراین تا جایی که امکان دارد از پاسخهای تصادفی پرهیز کنید. در نهایت پاسخها را مرور کنید اما سعی در عوض کردن پاسخ را نداشته باشید. سوالاتی که احساس می‌کنید اشتباه پاسخ داده‌اید یکبار دیگر بررسی کنید. به عقب برگردید و دوباره با دقت بیشتری مطالب مربوط به آن را بخوانید تا اشکال برطرف شود. خلاصه‌ای از آنچه را که در پاسخگویی به سوالات چهار گزینه‌ای و انتخاب گزینه صحیح لازم معرفی می‌شود مدتی همراه خود داشته باشید و مرور کنید به این ترتیب موارد بیشتر در ذهنتان حک خواهد شد و سر جلسه بهتر خواهید توانست آنها را رعایت کنید.

تمرینات تست زنی را به موقع شروع کنید. 

 تست زنی باید در سه مقطع انجام شود. مقطع اول که همزمان با شروع مطالعه مباحث درسی است یعنی اینکه مبحثی که خوانده می‌شود باید تستهای همان مبحث را زد. مقطع دوم زمانی که مباحث و کل کتاب تمام می‌شود و باید تست همه مباحث را زد و مقطع سوم در حقیقت بعد از عید نوروز است و زمانی است که کل دروس تمام شده باشد و حالا باید تست سالهای قبل را زد. این تستهای مختلط و تست کنکور سالهای قبل باعث می‌شود که شخص عادت کند که در یک زمان تست دروس مختلف را بزند و قاطعی هم نکند یعنی به راحتی بتواند در یک زمان تست ریاضی ، شیمی ، فیزیک ، ادبیات و ... را بزند و در این میان آنچه در ذهن دارد گم نکند.

با انواع سوالات تستی آشنا شوید. 

 علاوه بر مطالعه دقیق آنچه در کنکور اهمیت دارد آشنایی با نوع سوالات تستی است. مسلما کسی که با شیوه پاسخ به سوالات تستی آشنایی داشته باشد در آزمون بهتر عمل می‌کند تا افرادی که هیچگونه آشنایی نداشته باشند و این امر با تمرین آسان می‌شود.

سخن آخر
خیلی از عوامل می‌توانند شیوه پاسخ فرد به سوالات را تحت تاثیر قرار دهند. اگر فرض کنیم که تمام شرایط مطلوب وجود داشته باشد و فرد با آگاهی کامل در جلسه امتحان حضور پیدا کرده باشد شیوه تست زنی عامل بسیار مهمی است که به صورت یک کانال ارتباطی دانسته‌های او را بر پاسخ نامه منتقل می‌کند. موارد ساده‌ای چون افزایش سرعت عمل ، دقت و رعایت نکاتی در مورد شیوه پاسخ دادن به سوالها می‌توانند کارآیی شما را بالا ببرند.  

منبع: http://www.roshd.ir

مدیریت زمان به روش قلم‌چی

علی گودرزیان: (همه‌ی دانش‌آموزان و پدر و مادرها بخوانند) شاید گزاف نباشد اگر گفته شود مهم‌ترین شاخصه‌ی دنیای جدید«مدیریت زمان» است. ارزش زمان در هر دوره‌ای نسبت به دوره‌ای دیگر متفاوت است. ارزش و بهای«زمان»، به اندازه‌ی بهره‌ای است که آن «زمان» می‌تواند نصیب زندگی انسان کند، هرچه زمان ارزشمندتر باشد مقیاس سنجش آن ریزتر و دقیق‌تر است و هرچه کم‌ارزش‌تر باشد مقیاس سنجش آن فله‌ای‌تر خواهد بود. به تعبیری دیگر، طلا را با مثقال و چغندر را با تُن می‌سنجند. با نگاهی به سه دوره‌ی تاریخی تکامل بشر، این نکته را در می‌یابیم که هرچه به پیش می‌رویم بر ارزش«زمان» افزوده می‌شود. در عصر کشاورزی«زمان» را با فصل می‌سنجیدند، مردم معمولن دو فصل بیش‌تر نداشتند، دامداران در پاییز و بهار قشلاق و ییلاق می‌کردند. کشاورزان و دامداران ایرانی زمستان را که پشت‌سر می‌گذاشتند، فصل زایش گوسفندان و رویش دانه‌ها را به عنوان «نوروز» سال به سال جشن می‌گرفتند. ماه، هفته، روز و شب مقیاس مهمی برای سنجش زمان نبوده و اصلن خیلی وقت‌ها دوست داشتند سر به تنِ فصلی مثل زمستان نباشد، چون «زمستان» تأثیر خوشایندی درزندگی روزمره‌ی آنان نداشت، سال به سال دامداران مزد چوپانان و اربابان مزد رعایا را می‌پرداختند. اما در عصر«صنعت»، عصر کارخانه‌ها و دودکش‌ها و کشتی‌ها و… «زمان» ارزش دیگری پیدا کرد و «ساعت» برای سنجش «زمان» اختراع شد و کارفرمایان خیلی وقت‌ها با مقیاس «ساعت» کارمزد کارگران را می‌پرداختند مردم با ساعت زندگی خود را تنظیم می‌کردند و می‌کنند. امروز در دنیای «فرا صنعتی» یا عصر رایانه، «زمان» را با «تیک‌تاک» ساعت یا «دقیقه و ثانیه» می‌سنجند، جالب است که نوع نگاه به همین گذر زمان در متون ادبیات ما بازتاب جالبی داشته‌است. صدها سال پیش«حافظ» وقتی می‌خواهد گذرِ زمان را به ما گوشزد کند، می‌گوید:«بیا که عمر چو ابر بهار می‌گذرد» یا می‌گوید: «بِنِشین بر لب جوی و گذر عمر ببین» اما امروز در ادبیات معاصر ما سرکارخانم «سیمین بهبهانی» آن‌جا که می‌خواهد از گذرِ روزگار صحبت کند، چنین می‌گوید:«تیک تاک، تیک تاک، لحظه آه می‌رود» راستش هم همین است که امروز مهم‌ترین و گران‌بهاترین سرمایه‌ی انسان را «زمان» می‌دانند. این سخن را که«وقت طلا است» بارها شنیده‌ایم.«الوین تافلر» در یکی از آثار خود- فکر می‌کنم«شوک آینده» باشد- در بحث ارزش زمان، می‌نویسد:من از کسانی که در موج سوم (دنیای فراصنعتی) ساعت‌ها، کار تکراری انجام می‌دهند، شگفت‌زده می‌شوم. (نقل به مضمون) زیرا وقت آن‌قدر ارزشمند است که نباید به سادگی آن را برای هرکاری هزینه کرد! این پیش درآمدی بود تا به اصل مطلب بپردازم در این مقاله قصد ندارم به شکلی گسترده درباره‌ی«مدیریت زمان» بنویسم. در نظر دارم بحث خود را روی برنامه‌ریزی آموزشی و ارزش«وقت» در نظام آموزشی، متمرکز کنم. پیش از این در کتاب «آموزش و پرورش دانایی محور» به ویژگی‌های آموزش و پرورش در سه دوره‌ی تاریخیِ«سنتی، صنعتی و فرا صنعتی» و میانه‌ی این نوع نظام‌های آموزشی با زیست محیط خود، مطالبی را نوشته‌ام. اما در این بزنگاه می‌خواهم با توجه به کتاب «دفتر برنامه‌ریزی به روش قلم چی» بحث «مدیریت زمان» را مطرح کنم. «مدیریت زمان» یعنی:«بهره‌وری درست و بهینه از زمان» اگر بخواهم مثالی عینی بیاورم می‌توانم بگویم که زمان برای انسان مثل یک اسب سرکش، چموش و لگد زن است و انسان‌ها در برابر این حیوان-که می‌تواند در عین حال نجیب هم باشد- دو گروه‌اند: گروهی ناتوان از رام کردن اسب، کاری به کارش ندارند، دُمِ این اسب را می‌گیرند و به دنبال آن، روز تا شب می‌دوند، بدون این که«اسب زمان» به آن‌ها سواری بدهد وامانده از همه چیز، خسته از هروله‌ی بیهوده‌ی صبح تا شب، سرِ آخر خود را در بستر خوابی آشفته می‌بینند. اما گروهی دیگر با شناخت خود و وضعیت و توانایی خود سوار اسب می‌شوند لگام اسب را می‌گیرند افسارش را سست و تند می‌کنند و در آخر با تدبیر خود اسب زمان چموش را رام زین خود می‌کنند از این به بعد این سواره است که به اسب هی می‌کند! دستور ایست می‌دهد و… در عرصه‌ی آموزش و پرورش، دانش‌آموزی که«اسب زمان» خود را رام نکند، به هیچ«وجه الوجوهی» سربلند از آب بیرون نخواهد آمد، کسی می‌تواند در این جولانگاه گوی سبقت را بزند که به مهارت شناختِ شناخت برسد. مهارت شناختِ شناخت یعنی «خود آگاهی» که به تعبیر علی(ع) «بالاترین آگاهی هاست». دانش‌آموز خودآگاه کسی است که ضمن این که از توانایی‌ها، سلیقه‌ها و ذوق خود باخبر است، متناسب با این توانایی‌ها اهداف خود را مشخص و برای رسیدن به آن اهداف برنامه‌ریزی می‌کند این برنامه‌ریزی همان«مدیریت زمان» است که شرط کامل پیروزی انسان تلقی می‌شود. «مدیریت زمان» یک مهارت و یک پروسه یا فرآیند عملی است. یک شبه کسی نمی‌تواند«مدیر زمان» خود گردد، این هنر یا مهارت با تلاش و جنگ اندیشمندانه‌ی انسان با عادت‌ها، به دست می‌آید، و از طرفی از بین رفتن یک عادت کهنه و ناپسند و جایگزین شدن یک آیین جدید و پسندیده به گذشت زمان نیاز دارد. به تعبیری دیگر، انسان، باید رنج بکشد تا پُرکاری،کم خوری، دقت، تمرکز و پشتکار، را جایگزین پُرخوابی، پُرخوری، حواس پَرتی و وِلنگاری نماید، ازاین جهت فرد واقعن نیازمند است که درگیرِ موضوع شده و در این راه درنگ ننماید. از قدیم گفته‌اند:«با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی‌شود.» انسان از همان آغاز«ب» بسم‌ا… باید با خویش بجنگد تا در یک پروسه یا فرآیندِ چند هفته‌ای کم کم ساختار ذهنی و جسمی خود را اصلاح و به نوعی باز آفرینی کند و این کار نیازمند تصمیم جدی، اقناع ذهن و اقدام عملی است. شخص باید بعد از کلنجار ذهنی با خود در صورت اقناع ذهنی، عزمش را جزم کند و تصمیم جدی بگیرید سپس در اولین گام، برنامه را اجرا کند. کدام برنامه؟ نام«کاظم قلم‌چی» برای کسانی که ذهنی پویا دارند و دغدغه‌های ذهنی آنان، آموزش و پرورش و نگاه منتقدانه به آن است، بسیار آشناست. «کاظم قلم‌چی با بنیاد علمی آموزشی خود» امروزه در عرصه‌ی آموزش و پرورش غیر رسمی، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد به طوری که نظام آموزش و پرورش رسمی، وجود تأثیرگذار وی را به شکلی منطقی به رسمیت شناخته است، اگر چه «مؤسسه‌ی کانون فرهنگی آموزش» با رویکردی انتفاعی و بازاری -لااقل در دیدگاه مخاطبان- آغاز به کار نمود اما این مؤسسه‌ی آموزشی رفته رفته با اندیشه‌های مبتکرانه نوجویانه‌ی آقای «قلم‌چی» روح و ‌جان تازه‌ای گرفت. برنامه‌های این مؤسسه برای دانش‌آموزان به عنوان یک روش علمی و متناسب و هماهنگ با توانایی آنان مقبولیت گسترده‌ای یافت. فاز اولِ فعالیت این مؤسسه، معطوف سازوکاری می‌شد که دانش‌آموزان بتوانند با استفاده از این سازوکار در کنکور سراسری، رتبه‌ی قابل توجهی بیاورند و در آزمون پذیرفته شوند. امروز نتیجه‌های به دست آمده در این قسمت از فعالیت‌های این مؤسسه همه را به حیرت واداشته است به شکلی که در سال جاری(۱۳۸۸) «برای سومین بار هر سه شاگرد اول کشوری و۱۲ شاگرد اول منطقه‌ای و۹۳ نفر از رتبه‌های یک رقمی منطقه‌ای، کانونی بوده‌اند.»(کارنامه‌ی کانون به روایت تصویر) فاز دوم: فعالیت‌های این کانون با نگاهی فراگیر به کل فرآیند آموزش آغاز شد. در این فرآیند کنکور و قبولی و پذیرش در آن، جزیی از یک فرآیند محسوب می‌شود به قول منطقیان «عموم و خصوصی مطلق»، یا دایره‌ای در میان دایره‌ای بزرگ تلقی شد، «بنیاد علمی آموزشی قلم‌چی» امروز با برنامه‌ریزی، مشاوره و آزمون‌های برنامه‌ای منظم ادعا دارد که دانش‌آموزان را به مهارت‌هایی فراتر از اهداف کوتاه مدت پذیرش در کنکور مجهز می‌کند، در فرآیند آموزشی «بنیاد قلم چی»، دانش‌آموز به مهارت‌های خودباوری، خوداتکایی و خودآموزی می‌رسد، محور تمام این فرآیند کتابی است با عنوان«دفتر برنامه‌ریزی به روش قلم چی». این کتاب که محصول ۱۶سال تجربه‌ی آموزشی «کاظم قلم چی» و تیم کارآزموده‌ی وی می‌باشد تا آبان ماه۱۳۸۸، ۳۴۰ بار تجدید چاب شده‌است! این کتاب نکات پراهمیتی دارد که مهم‌ترین کارکرد آن «مدیریت زمان» است، دانش‌آموز با اجرای نکات یادآوری شده در این کتاب، به راحتی می‌تواند بر زمان خود مدیریت کند یعنی اسب زمان خود را هر چند چموش و لگدزن و لگام بریده باشد، رام تدبیر خود کند. در«دفتر برنامه‌ریزی به روش قلم چی» از آغاز تا پایان سال تحصیلی برای هر هفته‌ی دانش‌آموز، یک برنامه طراحی شده‌است که این برنامه باید با توان و ذوق دانش‌آموز و با مشارکت فعال او به کمک مشاور کانون یا پشتیبان دانش‌آموز تنظیم گردد، در این برنامه برای هر دقیقه‌ی دانش‌آموز حساب باز شده‌است. هنر این برنامه در این است که برای دانش‌آموز مشخص می‌شود و یا به تعبیری دیگر دانش‌آموز به این آگاهی می‌رسد که زمان تلف شده، کی؟ و چگونه هدر رفته‌‌است؟ وقتی دانش‌آموز برنامه را اجرا می‌کند تازه به گران‌بها بودن «وقت و زمان» خود پی می‌برد و می‌داند که هنگامی برای حفظ هر لغت، طبق استانداردهای بین‌اللمللی مثلن ۵۵ ثانیه وقت لازم است، بنابراین هدر دادن یک هفته وقت که مجموع ساعات مفید آن -غیر از خواب - حدود ۹۰ ساعت می‌شود. یعنی چه؟ دانش‌آموز به سادگی می‌فهمد که اگر ۹۰ ساعت وقت تلف شده در هفته را تبدیل به دقیقه و سپس تبدیل به ثانیه کند و تقسیم بر ۵۵ ثانیه نماید (مدت زمان لازم برای حفظ هر لغت) با این وقت تلف شده در طول هفته می‌توانسته است که ۵۸۹۰ لغتِ زبان انگلیسی، عربی و… حفظ کند. خوب! این مسئله برای یک دانش‌آموز ِپایه که همه‌ی لغت‌های کتاب انگلیسی او به ۲۰۰ لغت نمی‌رسد، بسیار تکان دهنده است. باورمندم این آگاهی باعث احساس مسؤولیت دانش‌آموزدر قبال زمان، و فرصت‌هایش و در نهایت تصمیم‌گیری برای استفاده‌ی بهینه از این فرصت‌ها خواهد شد و این یعنی «مدیریت زمان». در«دفتر برنامه‌ریزی به روش قلم‌چی»، واحد ارزیابی زمان برای دانش‌آموز«هفته» است، با این دلیل که حالات روحی انسان ثابت نیست و در طول هفت روز، تقریبن مزاج انسان به طور کامل،گرمی و سردی و شادابی و غمناکی خود را نشان خواهد داد. دانش‌آموز با ارزیابی عملکرد یک هفته‌ای خود، بهترین وقت‌ها و لحظه‌های خواندنِ درس‌های توصیفی یا ذوقی، مهارتی یا استدلالی، را در خود شناسایی خواهدکرد. او در طول این برنامه‌ریزی یک هفته‌ای، به زمان مناسب خواب خود پی خواهد برد. هنگامه‌های مناسب غذا خوردن، نظافت یا انجام بازی‌های تفریحی و علمی را مشخص و تلاش خواهد کرد که این زمان‌ها را کم کم در خود نهادینه و به عادت پسندیده تبدیل کند. در«دفتر برنامه‌ریزی به روش قلم چی»، دانش‌آموز پس از یک یا دو هفته می‌تواند فعالیت خود را پیش‌بینی کند، در کل«پیش‌بینی کردن» تأثیری زیادی بر امید به زندگی خواهد داشت اما در این کتاب «پیش‌بینی» باعث می‌شود که دانش‌آموز کم کم به ارزیابی خود بپردازد و بین «خواستن» و «توانستن» خود به داوری بنشیند و در آخر ِهر هفته «خواستنِ» خود را با «توانستنش» بسنجد. در این ارزیابی جالب است که بدانیم، گاهی وقت‌ها تواناییِ دانش‌آموز از خواسته‌اش بیش‌تر نمود می‌کند و گاهی البته دانش‌آموز کم‌کاری کرده و پیش‌بینی‌هایش از آن‌جا که پشتوانه‌ی انگیزشی ندارد تبدیل به خیال‌پردازی می‌شود. در این کم و زیاد شدن پی درپیِ«خواسته‌ها» با «توانایی‌ها» پیش‌بینی می‌شود در هفته‌های آخر دانش‌آموز به یک برنامه‌ی«متعادل» برسد، برنامه‌ای که بین خواسته‌ها و توانایی‌های او هماهنگی ویژه‌ای وجود دارد. معنای این هماهنگی در این است که دانش‌آموز به همان اندازه که پیش‌بینی می‌کند، عمل می‌کند و این یعنی او به درجه‌ای رسیده‌است که می‌تواند بر زمان خود مدیریت کند یا به تعبیری به «مدیریت زمان» دست یافته‌است. در«دفتر برنامه‌ریزی به روش قلم چی»، دانش‌آموز یاد می‌گیرد که با کسی رقابت نکند. رقابت در آموزش و پرورش پدیده‌ای بسیار ریشه‌سوز و بنیان‌کن است، اما هنوز هم اگر به مدرسه‌های ما سر بزنید بسیاری از معلمان از«رقابت سالم» می‌گویند!! رقابت یک الگوی حیوانی است. بشریت در عصر«فرا صنعتی»، خوش ندارد در زندگی از الگوهای حیوانی استفاده کند. انسان‌ها در این عصر بیش‌تر نیاز دارند که «با هم زیستن» و «برای هم زیستن» را بیاموزند، الگوی زیستن بر اساس رقابت یک الگوی حیوانی است و در شأن انسان نیست رقابت یعنی این که من تلاش کنم تا دیگران سرشان به تنشان نباشد و من باقی بمانم یعنی همان جنگیدن برای ماندن یا«تنازع برای بقا». نکته‌ای که آقای قلم‌چی آگاهانه روی آن دست گذاشته این است که دانش‌آموز نباید با هم‌کلاسان خود رقابت کند. به همین خاطر، با بهره‌گیری از مهارت جایگزین‌سازی، بحث رقابت دانش‌آموز با خودش یا به تعبیری«خود ارزیابی» را مطرح می‌کند. به دانش‌آموز یاد می‌دهد که به جای رقابت با دیگران براساس توانایی‌ها و شایستگی‌ها و سلیقه‌های خود برنامه‌ریزی کند. به دلیل این که دانش‌آموز قبل از هرچیز باید این نکته را بفهمد که تمام وجود او مثل یک اثر انگشت با همه‌ی وجودها متفاوت است. پس او برنامه‌ای می‌خواهدکه: اولن متفاوت باشد. دومن خودساخته باشد یعنی در تنظیم آن برنامه خودِ دانش‌آموز نقش اول و اساسی را داشته‌باشد. زیرا هیچ‌کس به اندازه‌ی خود انسان از خودش با خبر نیست و بهتر است نقش دیگران - مشاور، پشتیبان و معلم- در تنظیم برنامه‌ی دانش‌آموز یک نقش مشاوره‌ای و نظارتی باشد. در«دفتر برنامه‌ریزی به روش قلم‌چی»، تعداد ساعات مطالعه‌ی درس‌های عمومی، اختصاصی، خواب، تلویزیون، مسایل فوق برنامه و… محاسبه می‌شود. دانش‌آموز پس از مطالعه‌ی هر درس یا انجام هرکار باید میزان زمان هزینه شده را ثبت نماید، در این صورت در پایان هرهفته با یک حساب سرانگشتی مشخص می‌شودکه این دانش‌آموز در طول هر شبانه روز چند ساعت وقت مفید و چند ساعت وقت مرده و پرت داشته!، چه روزهای پرکار و چه روزهای کم کاری داشته‌است! در کل چه‌قدر توانسته از زمان خود بهره‌وری کند! و نکته آخر این که در طول هفته هر درس را چه اندازه خوانده است! نکته‌ی جالب‌تر در این است که پس از آزمون، مطابقت برنامه‌ی مطالعات هفتگی دانش‌آموز با کارنامه‌ی آزمون‌های منظم او نکات معنی‌دار بسیاری را نشان می‌دهد. هر درسی که در برنامه‌ی مطالعات هفتگی بیش‌تر به آن توجه شده‌است «تراز» یا نمره‌ی خام قابل قبول‌تری درکارنامه‌ی خواهد داشت و… در«دفتر برنامه‌ریزی به روش قلم‌چی»، دانش‌آموز آخر هر هفته به ارزیابی عملکرد یک هفته‌ی کاری خود می‌پردازد و او موظف است نکات مثبت و منفی خود را در زیر دفتر بنویسد و البته که سعی کند روی نکات مثبت خود تأکید و زوم کند و با توجه به این نکات برنامه‌ی هفته‌ی آینده خود را دقیق‌تر تنظیم نماید یا به قولی این نکات را در برنامه‌ی آینده‌ی خود به کارگیرد نکته‌های بسیاری می‌توان از این دفتر فهمید که سخن از آن‌ها کلام را به درازا می‌کشد و ممکن است دراین دور و زمانه‌ی کم‌طاقتی، کسالت‌آور باشد. آن‌چه می‌توان فشرده در این رهگذر بیان کرد این است که همه‌ی کسانی که به آموزش و پرورش فرزندانشان ژرف می‌اندیشند بهتر است به برنامه‌های کانون فرهنگی آموزش قلم‌چی نه به عنوان یک مؤسسه‌ی انتفاعی بلکه به عنوان یک نهاد آموزشی جدی بیندیشند نهادی که در عرصه‌ی آموزش و پرورش غیر رسمی می‌تواند بسیار ژرف‌اندیشانه نسبت به تکمیل فرآیند ناقص آموزشی فرزندانشان کارآمد و راه‌گشا باشد. امید که این مقاله توانسته باشد ذهن خلاق والدین را به بازاندیشی فرآیند آموزشی فرزندانشان معطوف نماید. هرچند همه‌ی برنامه‌های «کاظم قلم‌چی» در عرصه‌ی آموزش و پرورش غیر رسمی، چون محصول خرد جمعی و تجربه بشری است ستودنی و قابل بحث و تحلیل‌اند به عنوان مثال:«آزمون‌های منظم و برنامه‌ای»، خود موضوع یک مقاله یا کتابی است که درصورت فرصت به آن پرداخته خواهد شد. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
منبع: سیمره

تست زدن در خانه

برای تمرین تست زدن در خانه به نکات زیر توجه کنید:

هیچ گاه قبل از مطالعه دقیق درس به تمرین تست نپردازید زیرا کاملا بی فایده و حتی مضر است.


تکنیک تست زدن با دو خودکار:
با اجرای این تکنیک می توانید هم میزان دانش خود را بررسی نمائید و هم اینکه سرعت عمل خود را افزایش داده و تنظیم وقت را بیاموزید.
سوال ها را یک بار در زمان مقرر با خودکار آبی پاسخ دهید.
پس از پایان زمان تعیین شده خودکار خود را عوض کنید.هنگامی که خودکار قرمز را به دست گرفتید سوالاتی را که قبلا پاسخ داده بودید یک بار دیگر با دقت مطالعه کنید. قبل از تصحیح پاسخ نامه خود می توانید بعضی از اشتباهات خود را پیدا کنید. منظور اشتباهاتی است که در اثر بی دقتی، عجله، اشتباه در محاسبه، جابجا زدن گزینه ها و موارد دیگر اتفاق می افتد.
اگر خودتان بتوانید اشتباهات خود را بیابید تجربه ای پیدا خواهید کرد که در کنکور اصلی دچار چنین اشتباهاتی نشوید. هر داوطلب ویژگی های خود و اشتباهات مخصوص خود را دارد. باید اشتباهات متداول خود را کشف کنید و در کنکور، آنها را تکرار نکنید تا نمره منفی کمتری بگیرید.
ضمنا زمانی که خودکار قرمز در دستتان است یک بار دیگر سوال هایی را که در ابتدا به آنها پاسخ نداده بودید مطالعه کنید؛ شاید این بار که عجله ندارید بتوانید به چند سوال پاسخ بدهید. 

روش تست زدن با دو خودکار را حتما در منزل تمرین کنید.

زمان مناسب برای تست زدن:
به شما توصیه می کنیم که در دروس عمومی و دروسی که جنبه حفظی آنها بیشتر است (مانند بیشتر دروس علوم انسانی) بلافاصله پس از آنکه دروس را مطالعه نمودید به تمرین تست نپردازید. اگر بلافاصله پس از مطالعه این کار را انجام دهید تصور خواهید نمود که درس ها را به طور کامل یادگرفته اید در صورتی که این طور نیست و بهتر است یکی دو روز صبر کنید آنگاه به تمرین تست بپردازید. اما در مورد دروس ریاضی و فیزیک اگر پس از مطالعه و مرور دروس به تمرین تست بپردازید اشکال ندارد. 

منبع: صفحه ی 44 دفتر برنامه ریزی به روش قلم چی

چهار گام برای برنامه‌ریزی موفق

استاد محی‌‌الدین ظاهری نویسنده‌ی کتاب اسرار موفقیت

آنچه برای شرکت در کنکور اصل می‌باشد، ”انگیزه“ است؛ چون بدون انگیزه هیچ‌کاری انجام نمی‌شود و اگر هم انجام شود، به‌درستی پیش نمی‌رود و نتیجهٔ مطلوبی به دنبال نخواهد داشت.

۱ثبت+۲ لیست‌کاری + ۳لیست زمانی = ۴برنامه‌ریزی دقیق
 ● ۳ اصل اولیهٔ موفقیت:آنچه برای شرکت در کنکور اصل می‌باشد، ”انگیزه“ است؛ چون بدون انگیزه هیچ‌کاری انجام نمی‌شود و اگر هم انجام شود، به‌درستی پیش نمی‌رود و نتیجهٔ مطلوبی به دنبال نخواهد داشت. انگیزه موتور محرکهٔ تمام فعالیت‌ها و ”هدف“. جهت‌دهندهٔ آن فعالیت‌ها است. به این ۲ عامل بسیار مهم، باید عامل دیگری یعنی ”راه‌ و روش“ را هم اضافه کرد که محور اصلی برنامه‌ریزی است.
 ● تعیین هدف: خواسته‌های خود را به‌صورت هدف‌هائی روشن و واضح، روی کاغذ بیاورید و یک برنامهٔ کاری برای خودتان بنویسید. ”برایان تریسی“ یک فرمول سادهٔ پنج مرحله‌ای برای این منظور ارائه می‌دهد:
 ۱) به‌طور دقیق مشخص کنید که در هر حوزه از زندگی خود، به‌خصوص در مورد وضعیت تحصیلی و مالی، هدف شما چیست و چه می‌خواهید؟ ایده‌آل‌های خود را روی کاغذ بیاورید.  

 ۲) برای رسیدن به هر کدام از این هدف‌ها، زمان‌بندی خاصی معین کنید. اگر یکی از هدف‌های شما خیلی بزرگ است، آن هدف را به هدف‌های کوچک‌تر تقسیم کنید و برای رسیدن به هر هدف، زمان‌بندی کنید.
 ۳) فهرستی از کلیهٔ اقدام‌های ضروری برای دست‌یابی به هر هدف را تعیین کنید و به‌طور مرتب مواردی را به این فهرست اضافه کنید تا تکمیل شود برای تکمیل این فهرست، بهتر است که از هم‌فکری دوستان و نزدیکان خود هم کمک بگیرید.
 ۴) فهرست، تکمیل شده را برحسب درجهٔ اهمیت، اولویت‌بندی کنید تا برنامهٔ کاری شما به‌دست آید. به دقت مشخص کنید که برای رسیدن به هر هدف، از کجا باید شروع کنید و به ترتیب، چه مراحلی را باید پشت سر بگذرانید.
 ۵) براساس برنامه‌ای که تدوین کرده‌اید، بلافاصله شروع به‌کار کنید و هر روز، کاری بکنید که یک قدم به هدفتان نزدیکتر شوید.
 پس از تهیه این لیست، از خودتان بپرسید که دستیابی به کدامیک از این هدف‌ها، بیشترین تأثیر را در زندگی شما خواهد گذاشت؟ با پاسخ صریح به این سؤال، اولین و مهمترین هدف شما تعیین می‌شود. برای رسیدن به این هدف زمان خاص و برنامه‌ریزی خاصی تعیین کنید و براساس این برنامه عمل کنید. هر روز اقدام‌هائی را انجام دهید که به هدف خود نزدیکتر و نزدیکتر شوید.
 ● ۴ گام برای برنامه‌ریزی موفق  

 گام اول: ثبت زمان‌های مطالعه و ساعت‌های زیستی
 مهمترین کاری که یک دانش‌آموز برای اجراء یک برنامه‌ریزی صحیح باید انجام دهد این است که به‌طور حتم زمان‌های کارهائی را که در طول روز انجام می‌دهد، ثبت نماید. ثبت ساعت‌های مطالعه، فایده‌های بسیاری دارد که از آن جمله می‌توان موارد زیر را برشمرد:  ۱) وقتی از دانش‌آموزها سؤال می‌شود که چند ساعت در روز درس می‌خوانند و سپس از آنها خواسته می‌شود زمان‌های وقعی مطالعه روزانه خود را ثبت نمایند، به‌طور عموم بین زمان اعلام شده اولیه و مدتی که در واقع برای مطالعه صرف می‌شود،اختلاف زیادی وجود دارد.ثبت زمان‌های مطالعهٔ روزانه موجب می‌شود شما تخمین صحیحی از وضعیت کنونی داشته باشد.
 ۲) تعهد به ثبت زمان‌های مطالعهٔ روزانه، انگیزهٔ شما را برای مطالعه افزایش داده و شما را به تلاش بیشتر ترغیب می‌کند. وقتی در انتهاء روز، جمع‌ ساعت‌های مطالعهٔ خود را حساب کردید و از پیشرفت و زیاد شدن احساس رضایت و زا کم بودن آن احساس ناراحتی نمودید، وجدان درسی شما بیدار خواهد شد و شما را به مطالعهٔ بیشتر تشویق خواهد کرد.
 ۳) ثبت زمان‌های مطالعه به این علت که میزان اتلاف زمانی را مشخص می‌سازد، شما را از وضعیت خود آگاه ساخته و به حل مشکل‌ها وادار می‌سازد. وقتی که شما در انتهاء روز در برنامهٔ ثبت شدهٔ خود مشاهده می‌نمائید که همان چند دقیقه‌ای که برای خوردن آب از سر جای خود بلند شده‌اید، با یک تماشای تلویزیون کوتاه! به نیم ساعت اتلاف زمان تبدیل شده است؛ روزهای بعد تلاش خواهید کرد که دقت بیشتری در مورد زمان‌های تلف‌شدهٔ روزانه خود داشته باشید.
 ۴) ثبت زمان‌ها مطالعه شما را به رقابت با خود تشویق می‌کند. اگر زمان‌های مطالعه خود را در طی روزهای مختلف و در هفته‌های متوالی ثبت نموده و نگهداری کنید، سعی به بهبود زمان‌های مطالعه و به‌اصطلاح رکورد زدن موجب ایجاد یک رقابت سالم با بهترین رقیب موجود برای شما یعنی خود شما می‌شود.
 برای ثبت زمان‌های مطالعهٔ روزانه می‌توانید از یک تقویم کوچک رومیزی و یا حتی برگه‌های کوچک کاغذ سفید استفاده نمائید. بهترین روش برای ثبت زمان مطالعه، ثبت زمان شروع مطالعه در هنگام شروع آن و ثبت زمان خاتمه هرگاه که از جای خود بلند می‌شویم و ثبت مجدد زمان شروع بعدی بعد از برگشت به سر کار می‌باشد.
 منظور از ثبت ساعت‌های زیستی نیز، نوشتن زمان‌های استراحت روزانه و شبانه و صرف صبحانه، نهار و شام است. اگر بتوانید ساعت‌های زیستی خود را در طول هر روز ثبت کنید، آنگاه خواهید توانست کم کم زمان‌های ثابتی برای این فعالیت‌ها (خوابیدن، بیدار شدن، گرسنه شدن و ...) در نظر بگیرید و زمان انجام آنها را ثابت نمائید. در این شرایط، عملکرد بدن شما چیزی تنظیم خواهد شد که به‌راحتی از خواب بیدار شوید، به موقع گرسنه شوید و به موقع خسته شوید و بخواهید در مورد فایده‌های دیگر این کار در مبحث ”ساعت زیستی“ به تفصیل سخن خواهیم گفت.
 همان‌طور که در ابتدا اشاره شد اگر یک دانش‌آموز، از چهار گامی که در اینجا برای برنامه‌ریزی معرفی می‌شوند، تنها همین مرحله را اجراء کند، پیشرفت قابل ملاحظه‌ای کرده است، اما به یاد داشته باشید که هر تغییر رفتاری در ابتدا نیازمند صبر و حوصله و صرف زمان است. پس همت کنید و دست کم همین مرحله را به‌طور کامل اجراء نمائید. 
گام دوم: تهیهٔ لیست کاری
 قدم دوم در تهیه و اجراء یک برنامه‌ریز موفق، اطلاع کامل از کارهائی است که می‌بایست در روزها و هفته‌های آینده انجام شوند. دوست‌های عزیز سعی کنید در برنامه‌ریزی هیچ‌گاه به حافظهٔ خود اطمینان نکنید. حافظهٔ انسان برای اجراء کارهای روزانه فضای محدودی دارد (مانند فضای روی میز مطالعه شما) اگر شما این فضای محدود را پر و شلوغ نمائید، دیگر نخواهید توانست استفاده مناسبی از آن بکنید و کارهای شما آشفته و نامرتب خواهند شد؛ پس سعی کنید به‌جای استفاده از فضای محدود حافظهٔ اجرائی خود، در برنامه‌ریزی روزانه و هفتگی از کاغذ و قلم استفاده نمائید. کارهائی که قرار است انجام دهید را روی یک برگه کاغذ ثبت نمائید و به‌جای فشار آوردن به ذهن خود از روی لیست کارهائی که نوشته‌اید، برنامه‌ریزی نمائید. تهیه لیست کاری یکی از مهمترین گام‌های برنامه‌ریزی می‌باشد و اگر شما تنها و تنها این گام زا برنامه‌ریزی را انجام دهید، باز هم کلی در زمانبندی‌های روزانه جلو خواهید افتاد. تهیه لیست کاری، فایده‌های زیر را برای شما به دنبال خواهد داشت:
 ۱) دیگر کاری فراموش نخواهد شد و از قلم نخواهد افتاد.
 ۲) ذهن شما از فشارهای به یاد نگه داشتن وظیفه‌های مهم و غیرمهم راحت خواهد شد و بنابراین، به شما امکان برنامه‌ریزی برای آینده را خواهد داد.
 ۳) شما از روی لیست کاری نوشته شده، می‌توانید اولویت وظیفه‌های خود را مشخص نمائید و آنها را به ترتیب اهمیت انجام دهید.
 ۴) لیست کاری، مادهٔ خام برنامه‌ریزی می‌باشد. یک لیست کاری دقیق و به روز می‌تواند شما را برای یک برنامه‌ریزی دقیق آماده سازد.
 ۵) تهیه لیست کاری و قرار گرفتن مجموعهٔ وظیفه‌ها در پیش چشم یا ایجاد استرس نسبت به‌کارهائی که می‌بایست انجام شوند، انگیزه را بری مطالعه افزایش داده و اتلاف زمان را کاهش می‌دهد.
گام سوم: تهیه لیست زمانی
 یکی از اصول مهم برنامه‌ریزی این است که شما از زمان‌هائی که برای کارهای مختلف دارید، مطلع باشید. به‌عنوان نمونه بدانید در طی هفته‌ای که پیش‌رو دارید چند ساعت وقت خالی برای مطالعه، چند ساعت کلاس درسی و حتی چند ساعت زمان برای استراحت و تفریح در اخیار دارید. مجموعهٔ اطلاع از زمان‌های خالی به همراه در اختیار داشتن لیست کاری می‌تواند زمینه‌ای 

مناسب برای آخرین مرحله، یعنی برنامه‌ریزی دقیق آماده سازد. آیا تاکنون محاسبه کرده‌اید که با توجه به کلاس‌ها، زمان‌هائی که برای رفت‌وآمد، شام و نهار و ... صرف می‌شود، چقدر زمان خالی در روزهای مختلف در اختیار دارید که می‌توانید از آنها برای مطالعه، چند ساعت کلاس درسی و حتی چند ساعت زمان برای استراحت و تفریح در اختیار دارید.

منبع: مجله شادکامی و موفقیت