در حدود هزار سال قبل دانشمندی به محل ساختن بنایی فرستاده شد تا تحقیقاتی انجام دهد.او از محلی داخل جنگل پیشرفت عملیات ساختمان سازی را زیر نظر داشت.کارگران کار میکردند و مشغول انجام وظیفه خویش بودند.سرانجام کنجکاوی دانشمند نظرش را به کارگری که در گوشه ای کار میکرد جلب کرد و از و پرسید:دوست عزیز چه کاری انجام می دهی؟
کارگر نگاه مختصری به او کرد و به کارش ادامه داد و به اختصار پاسخ داد:مشغول کار هستم.
در حالی که از پاسخ کارگر اول راضی نشده بود به کارگر دیگری نزدیک شد و همان سوال را کرد.کارگر پاسخ داد :می توانید ببینید که مشغول خرد کردن سنگ ها هستم.
دانشمند نکته سنج بود و نمی خواست بدون شنیدن پاسخ مناسب آنجا را ترک کند.بنابراین با همان سوال به کارگر سوم نزدیک شد.آن کارگر در حالی که لبخند برلب داشت گفت:مشغول ساختن معبدی هستم.
این حرف چشمان دانشمند را گشود زیرا هر سه آنها مشغول شکستن سنگ های بزرگی به سنگ های کوچک تر بودند اما در ذهنشان آنها یک کار را انجام نمی دادند.
کارگر سوم برای علتی بسیار بزرگ کار می کرد و این نزدیکی او به کارش را نشان می داد.
*دورنما و نقش خودتون در زندگی رو به بهترین نحو انتخاب کنید. شما هم می تونید معبدی با شکوه برای خودتون بسازید.رشد و ترقی هر کدوم از ما انسان ها به خود ما بستگی داره.فرصت هایی که زندگی در اختیار هر کدوم از ما قرار میده می تونه سر لوحه رشدِ لذت بخشی در زندگیمون باشه. فرصت هایی مثل کنکور ارشد یا موقعیت شغلی جدید و یا هر فرصت دیگه ای میتونه فرصت و بهونه ای باشه برای اینکه بهترین بودن خودتون رو به نمایش بذارید.معتقدم همه ی مخاطبان احتمالی این پست و کلاً مخاطبان این وبلاگ فرصتی رو برای ترقی و شگفتی سازی دارن٬ وگرنه الان تو وبلاگ دیگه ای پرسه میزدن.هیچکس بهتر از خود شما از زندگی شما با خبر نیست،پس خودتون هستید که می تونید بیشترین لطف ممکن رو به خودتون داشته باشید؛میل به تغییر رو در وجودتون احساس کنید و برای این تغییر تصمیم بگیرید و گامی بردارید.محدودیت های ذهنی خودتون رو که مانع شما هستن بشکنید.
بی قراری ذهن ما با تعداد خواسته های ما ارتباط مستقیمی داره.به خاطر همین موضوع ما باید خواسته هامون رو کنترل کنیم...کنترل خواسته ها...
*یادآوری میکنم؛قبل از همه به خودم؛زمان رو نمیشه نگه داشت.الان وقتشه که به افکارتون جامه ی عمل بپوشونید .تکرار اشتباهات گذشته رو متوقف کنید و به افتخار آفرینی فکر کنید...دست
به کار بشید
یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی را برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت.
پرسش این بود: شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده و یک نفر که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می توانید تنها یکی از این سه نفر را برای سوار نمودن انتخاب کنید. کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را بطور کامل شرح دهید.
قاعدتا این آزمون نمی تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد.
پیرزن در حال مرگ است، شما باید او را نجات دهید هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد. شما باید پزشک را سوار کنید زیرا او قبلا جان شما را نجات داده و این فرصتی است که می توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعدا جبران کنید. شما باید شخص مورد علاقه تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست بدهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او پیدا کنید.
از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود:
سوئیچ ماشین را به پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم زیر باران منتظر اتوبوس می مانیم.
پاسخی زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی کند. چرا؟
زیرا ما هرگز نمی خواهیم داشته ها و مزیت های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهی ها، محدودیت ها و مزیت های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم.
تحلیل فوق را می توانیم در یک چارچوب علمی تر نیز شرح دهیم:
در انواع رویکردهای تفکر، یکی از انواع تفکر خلاق، تفکر جانبی است که در مقابل تفکر عمودی یا سنتی قرار می گیرد. در تفکر سنتی فرد عمدتا از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیت های محیطی خود، استفاده می کند و قادر نمی گردد از زوایای دیگر، محیط و اوضاع اطراف خود را تحلیل کند. تفکر جانبی سعی می کند به افراد یاد دهد که در تفکر و حل مسائل، سنت شکنی کرده، مفروضات و محدودیت ها را کنار گذاشته و از زوایای دیگری و با ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه کنند. در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیت های خود را ببخشیم می توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم. شاید خیلی از پاسخ دهندگان به این پرسش، قلبا رضایت داشته باشند که ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند. بنابراین چه چیزی باعث می شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه کنند. دلیل آن این است که به صورت جانبی تفکر نمی کنند. یعنی محدودیت ها و مفروضات معمول را کنار نمی گذارند. اکثریت شرکت کنندگان خود را در این چارچوب می بینند که باید یک نفر را سوار کنند و از این زاویه که می توانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین باشند، درباره پاسخ فکر نکرده اند
آماده شدن برای آزمون ارشد به روشهای مختلفی امکانپذیر است. تصور ما بر این است که داوطلب آزمون ارشد به درجهای از رشد فکری رسیده است که میتواند بهترین تصمیم را برای خودش اتخاذ نماید؛ لذا به دور از هرگونه قضاوت و پرگویی تنها برخی از مزایای شرکت در آزمونهای آزمایشی را که پیشتر افراد موفق در آزمونهای پیشین و کارشناسان آموزشی بر آن تأکید کردهاند در اختیار شما قرار میدهیم :
1- انتخاب رشته به موقع
عدهای از داوطلبان، انتخاب رشته خود را در همان زمان توزیع دفترچه و ثبت نام انجام میدهند؛ درحالی که شما در آغاز آزمونهای آزمایشی (که چند ماه قبل از ثبتنام آزمون اصلی است) رشته خود را انتخاب نموده و بر مبنای آن برنامهریزی و آمادگی برای آزمون را آغاز کردهاید. لذا از تعدادی از رقبای خود چند گام اساسی جلوتر هستید.
2- آگاهی کامل از مواد امتحانی
بسیاری از داوطلبان به درستی با مواد امتحانی آشنا نیستند، به همین دلیل در برنامهریزی دچار مشکل شده و نهایتاً از ضعف در برخی مطالب در آزمون اصلی صدمات جبران ناپذیری خواهند خورد. اما شما با شرکت در آزمونهای آزمایشی از همان ابتدا فهرست کلیه سرفصلها و مطالب امتحانی را دریافت نموده اطمینان دارید که چیزی را از قلم نینداختهاید.
3- برنامهریزی صحیح
آزمون های آزمایشی در فاصلههای زمانی منظم و با بودجهبندی مشخص برگزار میشوند، شما میتوانید با استفاده از این خاصیت برای خود برنامهریزی مناسبی را انجام دهید. کافی است در فاصله هر دو آزمون فقط برای آمادگی در مواد آزمون آینده برنامهریزی کنید. در نهایت از به هم پیوستن این برنامههای کوچک برنامهای کلی و دقیق حاصل خواهد شد.
4- جلوگیری از دلسردی و اتلاف وقت
برخی داوطلبان با سپردن کار امروز به فردا مرتباً زمان با ارزش خود را هدر میدهند؛ زیرا به نظر آنها فاصله زمانی تا آزمون زیاد است عدهای نیز در میانه راه با اولین مشکل و ناملایمتی از ادامه کار دلسرد می شوند. فاصله منظم آزمونهای آزمایشی باعث میشود شما مرتباً در حال بروز شدن باشید نه زمان را هدر میدهید(زیرا همواره آزمونی نزدیک وجود دارد) و نه دلسرد میشوید (زیرا هر آزمون فرصتی جدید برای شروعی دوباره است).
5- ارزشیابی خود و اصلاح نقاط ضعف
کارشناسان آموزشی فراگیری را چنین تعریف می کنند:
«مطالعه و ارزیابی مستمر تا رسیدن به وضعیت مطلوب»
همانطور که از تعریف فوق پیداست نیمی از فرآیندِ فراگیری، ارزیابی است. داوطلب بدون شرکت در آزمونهای آزمایشی نیز میتواند خودش را ارزیابی نماید، اما مطمئناً بهدلیل محدود بودن امکانات و مهمتر اینکه او تخصص لازم برای اینکار را ندارد. این ارزیابی قطعاً نتایج مناسبی نخواهد داشت. ارزیابی بهوسیله آزمونهای آزمایشی دو مزیت دارد :
اول اینکه شما در یک جامعه آماری وسیع ارزیابی شده و جایگاه واقعی خود را میشناسید (در حالی که به تنهایی قادر به انجام این ارزیابی نیستید) و از آنجا که آزمون ارشد یک آزمون رقابتی است شما به مقایسه وضعیت خود با سایر داوطلبان نیازمندید.
دوم اینکه سؤالات این آزمونها کارشناسی شده و استاندارد است و باعث میشود که شما دقیقاً به نقاط ضعف و قوت خود پیبرده با تمرکز بیشتر بر نقاط ضعف، نتایج بهتری در آزمون اصلی بگیرید.
6- آشنایی با مطالب مهم تر در هر درس
در اکثر دروس برخی از مطالب و سرفصلها پتانسیل بیشتری برای مطرح شدن در آزمون دارند و اصطلاحاً امتحانیتر از سایر مطالب هستند. شما با شرکت در آزمونهای آزمایشی با این مطالب آشنا می شوید و با انجام یک برنامهریزی صحیح بر روی آنها با صرف کمترین زمان و انرژی بهترین نتایج را بهدست میآورید.
7- دستیابی به سرعت مناسب
شرکت در آزمونهای آزمایشی به شما این امکان را میدهد که با زمان پاسخگویی به هر درس و تعداد سؤالات آن آشنا شوید. در نتیجه با تقسیم زمان هر آزمون بر تعداد تستها زمان مناسب برای پاسخدهی به هر تست را بهدست آورده با انجام تمرینات مناسب و تمرکز کافی میتوانید به سرعت مناسب دست پیدا کنید. سرعت مناسب یعنی در زمان مجاز برای هر تست یا به آن پاسخ دهید یا از پاسخ دادن به آن منصرف شوید.
8- کسب تجربه بدون از دست دادن فرصت
آزمون ارشد در هر رشته و گرایش حساسیتها و نکات ریزی دارد که تنها با شرکت در جلسه آزمون با آنها آشنا میشوید (اصطلاحاً دستتان گرم میشود، اما با شرکت در آزمونهای آزمایشی شما با کسب این تجربیات هیچ چیز را از دست ندادهاید.
9- آشنایی با جو آزمون و غلبه بر اضطراب
ناپلئون بناپارت میگفت: «آنقدر که از جلسه امتحان می ترسیدم از حضور در میدان جنگ نمیهراسم»
آری جلسه امتحان اضطراب خاص خودش را به همراه دارد. شرکت در آزمونهای آزمایشی سبب میشود علاوه بر آشنایی با مقررات آزمون و وسایل لازم برای جلسه آزمون، اضطراب فرد نیز کاهش یابد. شما آزمون به آزمون اضطراب کمتر و آرامش بیشتری خواهید داشت و در آزمون اصلی زمانی را که دیگران برای غلبه بر اضطراب و جوّ آزمون صرف میکنند شما صرف پاسخگویی به سؤالات درسی خواهید نمود.
کامران ترابی-مشاور مدیر عامل موسسه رزمندگان و عضو هیات تحریریه نشریه سکو
«ای کاش عظمت در نگاه تو باشد، نه آنچه بدان مینگری»
اندره ژید ـ مائدههای زمینی
- کنکور این آشناترین کلمه دانشگاهیان در سرزمین ما، یکبار دیگر محکم بر در میکوبد. او میداند که حتی برای کسانی که پیش از این خوش یمن بوده، میهمان چندان عزیزی نیست. اما شما چطور فکر میکنید؟ انتخاب با شماست.
میتوانید تمام این چند ماه را با دغدغه اصلاح ساختار آموزشی بگذرانید و تا میتوانید آیه یأس بخوانید. میتوانید با «استرس»، بهترین دوران زندگی خود (جوانی) را با خاطرهای تلخ و «تردیدی» آزاردهنده همراه کنید. میتوانید «تسلیم» شوید و به دنبال «بهانهای» برای عدم موفقیت خود بگردید. (که البته پیدا خواهید کرد) میتوانید خود را آماده «قسمت نبود» کنید. میتوانید از همین حالا «نخواندم وگرنه …» را تمرین کنید. اما همچنین میتوانید عدو را به خواست خدا سبب خیر کنید و در نگاه خود نور عظمت بتابانید. میتوانید به «یاد» بیاورید که «همتی بلند» دارید. میتوانید از این «میهمان» ناخوانده سوغات «نظم» و «سحرخیزی» هدیه بگیرید. میتوانید سپر «صبر» را در برابر شمشیر «هر چه پیش آید» بگیرید و «محکم» بایستید. میتوانید بار دیگر برای رسیدن به «هدف»، «تلاش» کنید. میتوانید با «ایمان» برای رسیدن به این مقصدِ اگرچه نزدیک «دعا» کنید. میتوانید برای «موفق» بودن هر چه بیشتر در بازار «کار» خود را تجهیز «علمی» کنید. میتوانید به «آرزویی» که با نرسیدن به آن هیچ اتفاق مهمی نمیافتد، برسید و با «موفقیت» تحقیرش کنید، آری «میتوانید» …
البته من هم با شما همعقیدهام که در «این چیزی که بدان نگاه میکنید» هیچ عظمتی نیست، اما در نگاه شما چطور؟
با رسیدن تجمع جمعیتی به کنکور کارشناسی ارشد، موفقیت در این کنکور نیز مانند کنکور کارشناسی بیش از پیش نیازمند مهارت و داشتن تکنیکهای لازم است.
از این رو لازم است تا پایههای علمی خود را آنطور که مورد ارزیابی قرار میگیرد، استحکام ببخشید و خود را برای یک رقابت کاملاً حرفهای آماده کنید. تجربه نشان داده است که کلاسهای آموزشی، آزمونهای آزمایشی، کتابهای مناسب، به ویژه مشاوره هر یک در موفقیت داوطلبین نقش بسزایی دارند.
در نتیجه لازم است داوطلبان عزیز با آگاهی از نقاط ضعف و قوت خود، واقع بینانه در مسیر این رقابت به تلاش پرداخته و خود را برای موفقیت در کنکور مهیا کنند. به یاری خدا «مجله تخصصی ارشد» که در برگیرنده اطلاعات اساسی در مورد رشتههای مختلف، مطالب مشاورهای و همچنین معرفی خدمات مؤسسه گاج ـ دانش نوین (کلاس، آزمون، کتاب و مشاوره) میباشد را پیشکش داوطلبین کنکور کارشناسی ارشد میکنیم.
منبع:گاج
به نظر من باید با خودت رو راست باشی. تو جزء کدوم دستهای؟
- از اونهایی که نمیخوان برن سربازی! یا اونهایی که چون همه دارن واسه ارشد میخونن، جَوگیر شدی و هوای ارشد زده به سرت.
خانم مهندس شدی(مثلاً عمران) با لیسانس که باید بری سر ساختمون و کارهای اینجوری! کار با کلاستر میخوای؟ (درک عمومی از رشتهی عمران)
- از اونهایی هستی که رفتن سرکار، ازدواج کردن خلاصه بعد از عمری فیلشون یاد هند ستون کرده و به فکر تنفس توی هوای آکادمیک افتادن
- رفتی خواستگاری گفتن به لیسانس دختر نمیدیم!!!
- هر جا رفتی مصاحبه برای کار، گفتن 340 (مصوبه قانون کار) با 10 هزار تومن اضافه برای مدرک محترم کارشناسی!!!
- دایی بزرگت(همونی که سال 43 سیکل گرفته و اون موقع سیکل خیلی بود) گفته که تا چند سال دیگه هرکس لیسانس داره بیسواده!!!
- یه روز توی فکر بودی که یه نیسان آبی از جلوت رد شد. دیدی نوشته «عاقبت فرار از مدرسه» ـ متحول شدی و رفتی توی خط ارشد.
نمیدانم کدومی ولی حدس میزنم تو یکی از این دستههایی هستی که این زیر نوشتم و باهات کلی حرف دارم:
1ـ کنکور کارشناسی رو خراب کردی و حس میکنی خیلی بیشتر از اینها حقت بوده و میخوای بری یه دانشگاه خوب تا مدرک ارشدت خیلی معتبر باشه.
2ـ کنکور ارشد شرکت کردن یکی از برنامههای هر سالته ولی مطمئنی که دیگه امسال قبولی.
3ـ لیسانس توی یک دانشگاه خوب بودی ولی درس نخوندی (معدل ) حالا میخوای ثابت کنی که همون آدم باهوش و خفن قدیمایی.
4ـ کلاً بدت نمییاد تاریخ علم رو به دو دستهی قبل و بعد از خودت تقسیم کنی. (اصولاً علم دوست به دنیا اومدی)
5ـ اعتماد به نفس نداری و فکر میکنی از تو بهتر خیلیها هستن. (مخصوصاً توی دانشگاه شریف و تهران و پلیتکنیک)
6ـ میخوای بری خارج(کراوات دوست داری ولی از پاپیون خوشت نمییاد) – (مقاله، fund ، apply ، …)
7ـ ازدواج کردی(8 – 7 تا کار داری (دائم) 13-12 تا کار (موقت)) حدوداً 33-32 سال داری. (خیلی هم زود شکسته شدی)
8ـ تازه رشته مورد علاقه خودت رو پیدا کردی (موسیقی ـ ادبیات ـ کارآفرینی ـ MBA و …) و میخوای تغییر رشته بدی.
9ـ بیکاری(انقدر که داری مورد نهم این نوشته رو میخونی)
10ـ میخوای ارشد بخونی ولی نمیدونی چرا؟ (همین جوری دور هم)
11ـ ای بابا، تو که هنوز بیکاری …
و …
حالا هر کسی که هستی، هر جوری که هستی، هرجایی که هستی، خلاصه اگر فقط هستی به ما زنگ بزن
ما اینجا توی دپارتمان ارشد گاج هم درکت میکنیم هم میشناسیمت (قیافت آشناست ولی اسمت یادمون نیست)، هر کدوممون (خیلی هستیم) یه روزایی، یه جورایی شبیه به تو بودیم.
ما هم مشاور تغییر رشته داریم، هم مشاور تخصصی رشته و گرایشهای مختلف. هر استاد خوبی هم که فکرشو کنی اینجا داره درس میده و آزمون طراحی میکنه، اگر خیلی وقته از بورس کنکور دوری، میتونیم کمکت کنیم. ما هم کتابهای کنکوری رو میشناسیم هم کتابهای مرجع رو. گاهی هم کتابهایی خوندیم که اگر بخونی وقتت تلف میشه. ما هم آزمونهای آزمایشی شرکت کردیم هم کلاس رفتیم. بعضیهامون هم فقط با چند تا کتاب و یه اتاق ساکت رتبههای تک رقمی شدیم. خلاصه جنسمون جوره. حالا هر جوری که هستی پاشو به ما زنگ بزن بگو با ارشد گاج کار دارم و مشاوره میخوام. رشتهات هم یادت نره.
منبع:گاج
احتمالا شما هم با من هم عقیده هستید که عامل" زمان " در مدیریت پروژه از اهمیت بالایی برخوردار است. سعی می کنیم چند مورد از ناگفته های بحث مدیریت زمان پروژه را با هم مرور کنیم. صورت مسئله های زیادی در این مقوله وجود دارد از جمله :
- درک مفهوم و ماهیت زمان در مدیریت پروژه
- روشهای تخمین زمان
- تهیه نمودارهای مفید از زمان پروژه (مانند نمودار S)
- آنالیز پرت و زمانهای سه گانه و ماهیت آنها
- تعیین درصد اطمینان زمانها، انحراف معیار ، واریانس، و میانگین زمانها
- نقش زمانهای چهار گانه (ES ,EF,LS,LF) ، شناوریها (IF,TF,FF) و وابستگیها در تعیین مسیر بحرانی
- منطق فازی برای تخمین زمانها
- اندازه گیری و ثبت زمانهای واقعی عملکرد و نمودار های S واقعی
- اندازه گیری درصد پیشرفت زمانی و منطق خلاصه سازی درصد پیشرفت ها
- وزن دهی و مفهوم عملی آن در محاسبه درصد پیشرفت زمانی
- ارتباط زمانها ، کار فیزیکی و هزینه و منطق Earned value
- مدیریت زمان پروژه و ...
حداقل کار اینه که برای هر کدام از موارد بالا یک جلسه صحبت کنیم. حتما به نکاتی جالبی دست پیدا خواهیم کرد.
و اما اولین سوالی که مطرحه اینه که آیا زمان در مدیریت پروژه با زمان معمولی یکی هست؟ به طور مثال آیا ۲روز = ۱۶ ساعته یا ۴۸ ساعت؟ در مدیریت پروژه ممکنه هر کدوم از اینها درست باشه یا هیچ کدام درست نباشه . حتما شما هم به این مفهوم رسیدید . پس در مدیریت زمان پروژه تعیین واحد زمانبندی پروژه(Planning Unit) از اهم کارهای برنامه ریزی است . این را همه عوامل پروژه باید بدانند و درک کنند. لذا زمان در مدیریت پروژه با زمان عادی بسیار متفاوت است.
نکته مهم دیگر در تعیین زمان چگونگی تخمین زمان است.گذشته از بحث روشهای تخمین زمان و آنالیز پرت که در آینده راجع به آنها بحث خواهم کرد میخوام توجه شما رو به یک رویکرد در تخمین زمان جلب کنم. حتما دقت کردید که اگر برای یک امتحان که دو روز وقت نیاز دارد اگر یک هفته وقت تخصیص دهید تمام یک هفته مشغول مطالعه خواهید شد! بله در خیلی از موارد کارها گرایش به انطباقپذیری با زمان تخصیص داده شده دارند که این مفهوم اولین بار توسط آقای پارکینسون ارایه شد. آقای پارکینسون که از علمای علم مدیریت بوده و از ایشان چند جمله معروف به یادگار مانده به تجربه دریافتند که کارها به اندازهای کش پیدا خواهند کرد تا زمان تخصیص داده شده به خود را دربرگیرند. لذا با عنایت به قانون پارکینسون در تخمین زمانها سعی خواهیم کرد تا آنجا که ممکن است زمانهای اضافی فعالیت را کم کرده و حداقل زمان را تخمین بزنیم . البته این بدان معنی نیست که زمان غیر واقعی تخمین بزنیم. نتایج و فواید تئوری و عملی این قانون منجر به ابداع روش جدیدی در مدیریت پروژه شده که میتوان گفت جایگزین خوبی برای منطق مسیر بحرانی(CPM) میباشد.این تکنیک با عنوان مدیریت زنجیره بحرانی پروژه(Critical Chain Project Managment) معروف است که اصول آن از هیمن قانون پارکینسون و همچنین قانون مورفی گرفته شده است. حتما سعی خواهم کرد در آینده درباره CCPM هم بیشتر صحبت کنم .
پس به خاطر داشته باشید در تخمین زمانها نه تنها در مدیریت پروژه بلکه هر کاری به خاطر سپردن جمله هنر مندانه پارکینسون میتواند راهگشا باشد:
"Work expands to fill the time available"
نام و نامخانوادگی: سعیده حقی
رشته تحصیلی: آموزش زبان
رتبه در آزمون: رتبه 1
دانشگاه محل تحصیل کارشناسی: دانشگاه فردوسی مشهد
دانشگاه محل تحصیل کارشناسی ارشد: دانشگاه تهران
به خودم و خدا مطمئن بودم
وقتی با شماره تلفنی که از سعیده داریم تماس میگیریم، یک آقای بسیار محترم جواب تلفن را میدهد و خودش را همسر سعیده معرفی میکند و بدون اینکه از چشمهای گرد شده ما خبر داشته باشد با روی خوش شماره سعیده خانم را بهمان میدهد. چند ساعت بعد وقتی بالاخره با سعیده حرف میزنیم چشممان بیشتر گرد میشود، چون اصلا نمیشد حدش را زد که او چند سالیاست ازدواج کرده و در دوران متاهلی رتبه یک کنکور ارشد را به نام خودش زده.
البته توضیحی که درباره کنکورش میدهد چشممان را بیشتر گرد میکند«من از دانشگاه فردوسی مشهد فارغاتحصیل شدم، همان سالی که لیسانس تمام شد، ازدواج کردم و بعد هم به خاطر شغل همسرم رفتیم عسلویه،یک سال و نیم آنجا بودیم. یعنی بین دوره لیسانس تا کنکور ارشدم دو سالی فاصله بود» البته سعیده خانم پرانرژی اصلا این 2 سال را بیکار نمانده «چون هدفم این بود که درسم را ادامه بدهم، اصلا از درس خواندن جدا نشدم، البته کنکوری نمیخواندم اما مطالعه داشتم. این 2 سال بهترین فرصت بود که بدون فشار و استرس درسهای عمومیام را ارتقا بدهم. چون واقعا به ارشد فکر میکردم» این فرصت البته یک امتیاز دیگر هم برای سعیده داشته، او به این نتیجه رسیده رشتهاش را برای ارشد از ادبیات زبان انگلیسی به آموزش زبان تغییر بدهد «وقتی میخواستم کارشناسی شرکت کنم نمیدانستم چه فرقی بین ادبیات و مترجمی زبان وجود دارد، بنابراین ادبیات خواندم اما از همان سال اول لیسانسم تدریس میکردم و دیدم تدریس کردن خیلی به کارم میآید. به عقیده من هر کسی باید برای زندگیاش الویتبندی داشته باشد. باید ببیند اولویتش چیست؟ علاقه؟ مسائل مالی؟ شغل؟ من رشته ادبیات را دوست داشتم اما فکر کردم و دیدم در نهایت علمم باید در اختیارم باشد اما با ادبیات یک کشور و یک زبان دیگر نمیتوانم ادعایی داشته باشم، پس تصمیم گرفتم سراغ رشتهای بروم که کاربرد داشته باشد. یعنی آموزش زبان» این الویتبندی به علاوه جدیت و انرژی باعث شده وقتی سعیده ساکن تهران شد او استارت ارشد را بزند « اواخر شهریور بود که شروع کردم به درس خواندن.
اساس برنامهریزی من یک دفتر برنامهریزی بود که کانون فرهنگی آموزش منتشر کرده. دفتری که جدولهای خالی داشت و میتوانستم برنامهریزی روزانه و هفتگی و ماهانه داشته باشم. البته یک برنامهریزی پلکانی»! سعیده سعی میکند این برنامهریزی پلکانی را خیلی دقیق توضیح بدهد چون معتقد است خیلی به کار کنکوریها میآید« برای ارشد مستمر درس خواندن خیلی مهم است. یعنی اگر یک ماه مانده به کنکور درس خواندن را ول کنی شدیدا افت میکنی. من بر اساس برنامهریزی پلکانی از روزی 3 ساعت شروع کردم. هر دو هفته هم 2 ساعت به زمان درسخواندنم اضافه میکردم. طوری که روزهای آخر رسید به روزی 12 ساعت، حتی برای تلفن زدن به مادرم و ناهار خوردن و نمازم هم تایم میگذاشتم تا زمان از دستم نرود» البته سعیده تاکید میکند تنها بودنش ـ شوهر سعیده تابستان امسال کاملا به تهران منتقل شده- و اینکه دور از خانوادهاش بوده باعث شده بتواند تمام و کمال روی درس خواندن انرژی بگذارد. البته جز این تنهایی او هدف مشخصی هم داشته «واقعا دوست داشتم رتبه یک بیاورم. دوست داشتم دانشگاه تهران قبول شوم. برایم مهم بود به چیزی که میخواهم برسم». جز تلاش شبانه روزی،سعیده هم در آزمونها و هم در کلاسهای پارسه ثبتنام کرده. او فکر میکند بهترین چیزی که آزمونهای پارسه برایش داشته «اعتماد به نفس» بوده:« وقتی در آزمون پارسه رتبهام 2 شد خیلی اعتماد به نفس پیدا کردم. جامعه آماری پارسه جامعه آماری خوبی بود و وقتی اکثر رتبههایم بین 2 و 3 شد،خیلی به خودم اطمینان پیدا کردم. شاید اگر در پارسه در مقیاس با آدمهای دیگر نبودم،اصلا این اعتماد به نفس را پیدا نمیکردم» این پارسهای موفق که جز رتبه یک به هیچ رتبه دیگری راضی نبوده تا جایی که کلاسهای پارسه برایش مفید بودند از آنها هم استفاده کرده «کلاس لغت دکتر ابوذری حیلی کمک کرد. نقطه ضعف من لغت بود و این کلاس آنقدر به کارم آمد که سوالهای لغت کنکور را کامل زدم! 70-60 درصد کتابهایی که در کلاسها میدادند را هم خواندم. کلاس دکتر مرادخواه هم عالی بود چون یک نگاه جدید و متفاوت به درس زبان داشتند. فقط کلاس testing به کارم نیامد چون ساعت کلاسها 6 عصر تا 9 شب بوده و همه آنقدر خسته بودیم که چیزی یاد نمیگرفتیم. این درس را فقط از روی کتاب خواندم.»
آخر همه این توضیحات هم سعیده تاکید میکند «پارسه برای من خیلی خوب عمل کرد» (اگر یک لحظه فکر کردید این جملهها را ما توی دهان سعیده گذاشتیم،کم لطفی کردهایدها!) سعیده خانم که جز در کنکور ارشد در زندگی زناشوییاش هم جز آدمهای موفق و خوشحال است، یک توصیپه مهم هم برای کنکوریهای متاهل دارد« به بچههایی که ازدواج کردهاند بگویید درباره کنکور دادنشان با کسی صحبت نکنند. به خصوص توی فامیل چون توی چشم میآیند و دچار اضطراب میشوند. من به کسی نگفتم کنکور دارم و برای فرار کردن از دید و بازدیدهای خانوادگی بهانه میآوردم و اوضاعم خوب بود» او یک توصیه اساسی دیگر هم دارد البته نه فقط به متاهلها «جز همه این شرایط،چیزی که خیلی کمکم کرد توکل به خدا بود. 2 سال پیش ناراحت بودم که چرا نمیتوانم کنکور بدهم اما بعد دیدم این دو سال یکجورهایی کمکم کرد تا نتیجه بهتری بگیرم. به نظر من بهترین کمک کننده خداست. در واقع من باز خدا خواستم که زحمتم را میکشم و اگر حقم است قبول شوم. الان خیلی خوشحالم که این کنکور رابطه من را با خدا بیشتر و بهتر کرد. اگر بچهها به تواناییها و کمک خدا اطمینان داشته باشند همه چیز حل است»
منبع: سایت پارسه