بهار فصل تولد خودم هستش و آب و هواشم نیازی به توصیف نداره پاییز هم فصل تولد اغلب عزیزانم هستش که علاوه بر اون آب و هواشم خوبه مخصوصا برگ ریزان درختان خیلی صحنه های جالبی رو ایجاد میکنه
عبدالرحیم
سهشنبه 21 مردادماه سال 1393 ساعت 14:53
شاید براتون تعجب باشه متن زیر یا نباشه
ولی من ، دوست دارم تو فصل گرمای هرمزگان مخصوصا شهر میناب تو یی کوه و دشت باشم
االن چند ماه دارم زور میزنم این تجربه رو دوباره داشته باشم
الان قدرشو میدونم (تشگنی وسط دشت تا چشم هست کوه که میخوای بهشون برسی ، بعد از تشنگی مجبور بشی که نمیری، بری آّب تو چاهای دورافتاده با اون کثیفیش که قورباغه ها دورش هست (وق وق میکنن) بعد برگشت پیاده به سوی آبادی یه جای نزدیک آبادی برخورد کنی به یه باغ تو این باغ موتور آبی ببینی آب سرد بریزه رو بدنت از گرما (شنا توی استخرش وای عجب صفایی داره!!!
باور کن تجربه نکردی یبار سختی داره ! ولی دفع بد با سر میخوای بری دوباره
فکر کن برسی به کوه ها ، وسط کو ها یه غاری تاریک و تنگ
از وحشت و گرما رفتی داخلش از سرما یخ میزنی عجب کیفی داره
فکر کن گشنه بشی دنبالت، فقط خرما و نون و کنسرت لوبیا باشه وای بشقاب نداشته باشی درباز کن هم نداشته باشی وای چه حالی داره
باور کن دارم تک تک اون لحظه ها الان جلومه و حس خوبی بهم میده !!
واقعی بود ها !!!!13 یا 14 سالم بود تجربه داشتم البته زیاد کوه رفتم وپیاده روی کوه ......
این فصل منه
بعد یه گرگه بیاد بخوردت ، تفنگتو دراری که شلیک کنی، فشنگ نداشته باشه ...... آره خیلی حال می ده!
ولی کلا" می دونم چی میگی . لحظه هایی که تعریف کردی چون تو زندگی روزمره ما اتفاق نمی یفته خیلی خیلی جذابه . یعنی تو طبیعت زندگی کردن یه چیز دیگست. یه جورایی زندت می کنه.
زمستون
زیرا هوا عالی ست عالی
حس و حال فصلها هم با هم فرق می کنه، هوا که دیگه جای خود داره
بهار و به خاطر خودم
و پاییز رو به خاطر عزیزانم
یعنی چی، انصافا نگرفتم مطلبو
بهار فصل تولد خودم هستش و آب و هواشم نیازی به توصیف نداره
پاییز هم فصل تولد اغلب عزیزانم هستش که علاوه بر اون آب و هواشم خوبه مخصوصا برگ ریزان درختان خیلی صحنه های جالبی رو ایجاد میکنه
من متولد پاییز نیستم ولی متعلق به پاییزم.
خیلی هم عالی!
پس میرین تو لیست عزیزانمون!
خدا عزیزتون کنه!
خدا این تابستونو به خیر بگذرونه
تابستونه عشقه!!!
تابستون! بجز بچه ها که تابستون مدرسه نمی رن، ندیده بودم کسی تابستونو دوست داشته باشه
تابستون فصل کار و تلاشه.
کلا هرچی که تلاش توش باشه رو دوست دارم
بری من که فصل بخور بخوابو خلاصه تنبل بازیه
بهار و اواخر تابستونو خیلی دوس دارم .
آخرای تابستون ! آخه چراااااااا؟
شاید براتون تعجب باشه متن زیر یا نباشه

ولی من ،
دوست دارم تو فصل گرمای هرمزگان مخصوصا شهر میناب تو یی کوه و دشت باشم
االن چند ماه دارم زور میزنم این تجربه رو دوباره داشته باشم
الان قدرشو میدونم (تشگنی وسط دشت تا چشم هست کوه که میخوای بهشون برسی ، بعد از تشنگی مجبور بشی که نمیری، بری آّب تو چاهای دورافتاده با اون کثیفیش که قورباغه ها دورش هست (وق وق میکنن) بعد برگشت پیاده به سوی آبادی یه جای نزدیک آبادی برخورد کنی به یه باغ تو این باغ موتور آبی ببینی آب سرد بریزه رو بدنت از گرما (شنا توی استخرش وای عجب صفایی داره!!!
باور کن تجربه نکردی یبار سختی داره !
ولی دفع بد با سر میخوای بری دوباره
فکر کن برسی به کوه ها ، وسط کو ها یه غاری تاریک و تنگ
از وحشت و گرما رفتی داخلش از سرما یخ میزنی عجب کیفی داره
فکر کن گشنه بشی دنبالت، فقط خرما و نون و کنسرت لوبیا باشه وای بشقاب نداشته باشی درباز کن هم نداشته باشی وای چه حالی داره
باور کن دارم تک تک اون لحظه ها الان جلومه و حس خوبی بهم میده !!
واقعی بود ها !!!!13 یا 14 سالم بود تجربه داشتم البته زیاد کوه رفتم وپیاده روی کوه ......
این فصل منه
بعد یه گرگه بیاد بخوردت ، تفنگتو دراری که شلیک کنی، فشنگ نداشته باشه ......
آره خیلی حال می ده!
ولی کلا" می دونم چی میگی . لحظه هایی که تعریف کردی چون تو زندگی روزمره ما اتفاق نمی یفته خیلی خیلی جذابه . یعنی تو طبیعت زندگی کردن یه چیز دیگست. یه جورایی زندت می کنه.
به خیر میگذره انشالله
به امید خدا