قسمتی از کتاب کاش حقیقت داشت__مارک لوی

تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه ات اینه که بانک هرروز صبح یک حساب برات باز می کنه و توش هشتادوشش هزاروچهارصد دلار پول می گذاره ولی دوتا شرط داره. یکی اینکه همه پول را باید تا شب خرج کنی، وگرنه هرچی اضافه بیاد ازت پس می گیرند. نمی تونی تقلب کنی و یا اضافهٔ پول را به حساب دیگه ای منتقل کنی. هرروز صبح بانک برات یک حساب جدید با همون موجودی باز می کنه. شرط بعدی اینه که بانک می تونه هروقت بخواد بدون اطلاع قبلی حسابو ببنده و بگه جایزه تموم شد. حالا بگو چه طوری عمل می کنی؟»او زمان زیادی برای پاسخ به این سوال نیاز نداشت و سریعا «….<<<<<<<همه ما این حساب جادویی را در اختیار داریم: زمان. این حساب با ثانیه ها پر می شه.هرروزکه از خواب بیدار میشیم هشتادوشش هزارو چهارصد ثانیه به ما جایزه میدن و شب که می خوابیم مقداری را که مصرف نکردیم نمیتونیم به روز بعد منتقل کنیم. لحظه هایی که زندگی نکردیم از دستمون رفته. دیروز ناپدید شده. هرروز صبح جادو می شه و هشتادوشش هزاروچهارصد ثانیه به ما میدن. یادت باشه که من و تو فعلا از این نعمت برخورداریم ولی بانک می تونه هروقت بخواد حسابو بدون اطلاع قبلی ببنده. ما به جای استفاده از موجودیمون نشستیم بحث و جدل می کنیم و غصه می خوریم. بیا از زمانی که برامون باقی مونده لذت ببری

چرا “فوت” سرده و “ها” گرمه؟مگه جفتشون از دهن در نمیاد؟

لینک به خود سؤال:

جواب:
ها از دمای 37 درجه توی بدنت میآدبیرون اما فوت هوای خنک بیرون بدنت رو هل میده به طرف دستت که احساس خنکی میکنی....به همین سادگی
 تعریف ها معمولا عجینه با نزدیک کردن به دهن و سرعت کم و تعریف فوت عجینه با غنچه کردن لبها وسرعت بیشتر این به این معنیه که وقتی ها میکنیم تقریبا همیشه دست یا چیز دیگه نزدیک دهنه وگرمای مستقیم 37 درجه رو حس میکنه اما فوت معمولا دور ازدهان وزیده میشه..درکش راحته 
این قضیه اصلا ربطی به سرعت یا سطح مقطع دهان مبارک نداره 
شما همین الان با هر سرعتی که دوس دارین فوت کنین به کف دستتون هرچقدر نزدیکتر ببرین کف دستو به دهن مبارکتون احساس گرما بیشتر میشه
هوا(مخلوطش با نم بدن و دهن)با گرمای 37 درجه بدن میآدبیرون ابتدا دربرخورد با هوای بیرون دهن(نزدیک دهن) تبادل گرما میکنه و توامان توده هوای خنک اتاق رو هم به طرف کف دست هل میده که چون خنک تره احساس خنکا دست میده.
اگه شما تو یه اتاق خیلی گرم فوت کنین کف دستتون احساس گرما میکنه نه خنکا....حال هرچقدرم سرعتو چپ و راست کنید!یا دهان مبارک باز یا بسته تر باشه
دستو بگیرید خیلی نزدیک بدهن به اندازه یه بند انگشت اشاره فاصله بدید
حالا سرعتو تغییر بدید هرچی پرسرعت تر  خنک تر چرا؟کاملا ساده
نقطه سکون انرژی دینامیکیش(سرعت دینامیکی) بیشتر میشه و در نتیجه بعد از برخوردبه دست(نقطه سکون)  پخش بیشتر میشه بنابرین هوای خنک بیشتری از مجاورت کف دستو تکون میده و احساس خنکا بیشتر میشه.
در حالتیکه دست ی جا ثابت بمونه و فقط سرعت مورد بحث ما باشه بله پارامترهای دیگه که البته فقط ی پارامتر سرعت هس هم دخیل اند.

با این ۲۰نکته بی نظیر خود را جوان نگه دارید!

من آدم نسبتا سالمی هستم و هرکس من را می بیند سن من را کمتر از آنچه واقعا هست حدس می زند، علت این مسئله کاملا مشخص است؛ من تمام توصیه هایی را که به بیمارانم می کنم ، خودم هم به کار میبرم. در واقع نکات زیر مواردی است که من همه آنها را خودم در زندگی ام بهکار گرفته ام و مطمئن هستم در زندگی شما هم بسیار تاثیر خواهند گذاشت. 

 

 با یک لبخند قوی شوید
۱. تفریح کنید و زیاد بخندید
خندیدن نه تنها استرس را کاهش می دهد، بلکه پیوندهای اجتماعی را هم افزایش داده، فشارخون را پایین می آورد و همچنین می تواند باعث تقویت سیستم ایمنی بدن شود. پس کمی به زندگی تان خوشگذرانی بیفزایید، چه در کنار دوستان و چه با یک برنامه تلویزیونی، تا می توانید بخندید.

● صبحانه ای که میخورم
۲. صبحانه را فراموش نکنید
زمانی که اشتهای فراوانی به قند و مواد شیرین دارید، مصرف فیبر در وعده صبحانه می تواند گرسنگی شما را تا ظهر کمتر کند. خوراک صبح من از جوی دوسر که معمولا با کشمش، گردو و روغن بذر کتان مخلوط شده است، تشکیل می شود. همچنین زود صبحانه خوردن متابولیسم بدن شما را در طول روز فعال تر می کند. معمولا کسانی که صبحانه می خورند از کسانی که برای بیرون رفتن از خانه عجله دارند، لاغرتر هستند.

● من ساعت ۱۰ شب می خوابم
۳. خوب بخوابید
برنامه های تلویزیونی که آخر شب ها پخش می شوند، نباید در سیستم زندگی شما تغییر ایجاد کنند. ۷ ساعت خواب شبانه نه تنها سبب طولانی شدن عمر شده بلکه باعث کاهش استرس، زیاد شدن حافظه وکاهش اشتهای کاذب شما می شود. ساعت خواب خود را تنظیم کرده و همواره طبق آن عمل کنید. ساعت خواب خود من، ۱۰ و نیم شب است. برنامه های تلویزیونی ای که دیروقت پخش می شوند را ضبط کرده و فردای آن روز همان طور که روی دوچرخه ثابت پدال می زنم، آنها را تماشا می کنم.

ادامه مطلب ...

دو پست متفاوت

نویسنده پست چگونه سیالات روی سطوح جامد میلغزند آقای راد هستند و

نویسنده پست توضیح ضروری در باب پست چگونه سیالات روی سطوح جامد میلغزند بنده(هخامنش پارسی)

آقای راد تذکر دادن که احتمالا آقای نایینی و طبیعتا بقیه تصور کردن که پست بعدی هم از ایشون باشه.

در پایان یه چیز بگم بخندیم:مملکت تعطیله!

پیروز باشید.

یک توضیح ضروری در باب پست:سیالات چگونه بر روی سطوح جامد می‌لغزند

کلیک کنید یرای دیدن مطلب سیالات چگونه بر روی سطوح جامد می‌لغزند

لغزش یا عدم اون بستگی به عدد نادسن داره مثلا در میکروکانال ها امکان لغزش *به شدت*وجود داره و باید بررسی بشه(شرط سرعت صفر در مرز جامد شرط غلطیه اونجا) همچنین در لایه های بالای جو هم ....یعنی در فشارهای خیلی کم و یا سرعت های خیلی زیاد(بطور کوتاه)...

این برا جریان های داخلی 

برا جریان های خارجی ضریب تصحیح کانینگهام برای محاسبه درگ ذرات خیلی ریز( مرتبط با قانون استوکس) با کمک عدد نادسن بکار میره و اونجا هم لغزش داریم...

حالا اینکه اینا یه گروه سیال خاص پیدا کردن تحت شرایط خاص چیز دیگس(تازه همه اینها با این توجه که ما یه نقل قول شنیدیم و از شرایط جزیی و دیتیل ماجرا بیخبریم)

در حوزه لیسانس و کاربردهای معمولی روزمره و صنعت که مورد بررسی کتب لیسانس هست

حرفی از این مسایل زده نمیشه تا دانشجو الکی گیج نشه.خیالتون تخت.شرط عدم لغزش کاملا برقراره ویدیوش هم هست اگه خواستین براتون بذارم برا دانلود چون الان خونه نیستم و....

خدایان مورد پرستش در مه میترا (نام باستانی بابُل) که بودند؟

در زبانهای هند و اروپایی قدیم کلمه دیو به معنای خدا می باشد. مازندرانی ها در زمان گسترش آیین زرتشتی از پذیرش این آیین سر باز می زدند. در بخشهایی از مازندران مردم پیرو آیین "دیو یسنا" بودند و در برابر آیین جدید مقاومت می کردند. به همین خاطر مورد خشم و غضب زرتشت واقع شده و او خدا (دیو) و پیروان این آیین را شرور و بدکنش معرفی می کند(!). 
بع
دها نیز دیو به موجودی هیولایی و پلید اطلاق شد.در فرهنگ عمید یکی از معانی دیو یعنی مردان قوی هیکل و دلاور. در بخشهای دیگر گیلان و مازندران مردم پیرو آیین مهرپرستی (میترائیسم) بودند. بزرگترین آتشکده مهر در شهر بابُل قرار داشت و به همین خاطر این شهر باستانی تا چند قرن پیش "ما میتر" و به گویش بومیها "مه میترا" یعنی جایگاه میترای بزرگ نامیده میشد. اعراب آنرا مامطیر می نامیدند. مقاومت و شکست ناپذیری مردم شمال باعث شد که اقوام دیگر برای دلداری خویشتن و توجیه شکست خود، آنان بویژه مازندرانیها را بصورت دیو تصور کنند(!). جالب اینکه همین دیوها یعنی مازندرانیها به روایت حماسه سرای بزرگ فردوسی قبل از هر قوم دیگری در ایران خواندن و نوشتن و خانه و شهرسازی را می دانستند و به دیگران می آموختند. (shomaliha.com) 

"ها" و "فوت"

یکی از همکلاسی های سابقم تو صفحه فیسبوکش سؤالی مطرح کرده که ظاهرا جنبه خنده میخواست داشته باشه اما جدی شد

چرا “فوت” سرده و “ها” گرمه؟مگه جفتشون از دهن در نمیاد؟
جوابشو دادم نظر شما چیه?