نام و نامخانوادگی: محمد رستگار
رشته تحصیلی: مهندسی برق
رتبه در آزمون: رتبه 1
دانشگاه محل تحصیل کارشناسی: دانشگاه صنعتی شریف
دانشگاه محل تحصیل کارشناسی ارشد: دانشگاه صنعتی شریف
جامعه آدم را به سمت ادامه تحصیل سوق میدهد
از چه زمانی تصمیم گرفتی کنکور ارشد بدهی؟
اسفند ماه سال سوم تصمیم قطعی گرفتم برای ارشد. توی دانشگاه ما که جو رفتن است و یا ماندن و ادامه تحصیل دادن باید تصمیم گرفت. من هم تصمیم گرفتم بمانم و ادامه تحصیل بدهم. از اوایل تابستان سال 87 هم شروع کردم به جدی خواندن. با استفاده از تجارب دوستانم و تبلیغات، پارسه را انتخاب کردم. پارسه برای من حکم تلنگر را داشت. وقتی خوب میخواندیم رتبهمان خوب میشد وقتی هم کم کاری میکردیم رتبه بد میشد. همینها باعث میشد که حواسم را جمع کنم.
توی این مدت میانگین روزی چند ساعت درس میخواندی؟
راستش این خیلی مهم نیست. من خودم هم یادداشت نمیکردم. حساب هم نمیکردم. بیشتر سعی میکردم از وقتم بیشترین استفاده ممکن را بکنم و دور برم را خلوت کنم. چیزی که بیشتر داوطلبان را اذیت میکند کم مطالعه کردن نیست عدم تمرکز موقع مطالعه است. یعنی آنقدر دور و برشان شلوغ است و آنقدر به کارهای اضافه میرسند که کنکور این وسط گم میشود. در صورتی که مهمترین کار برای داوطلب این است که دور و برش خلوت باشد و تمرکزش روی درسخواندن. این اطراف خلوت کردن برای هر کس یک جور است. ممکن است باعث شود از تفریحات و خوش گذرانیهایتان بگذرید تا به هدفتان که موفقیت در کنکور است برسید. به هر شکل اگر میخواهی به هدفی برسی باید از خیلی چیزها بگذری. من هم سعی میکردم حداکثر تلاشم را بکنم. مطالعهام به روزی 10 ساعت هم میرسید. باز تابستان فشار کمتر بود. اما از ابتدای مهرماه که خودم را باید برای آزمونهای پارسه هم آماده میکردم سعی میکردم بیشتر مطالعه کنم.
تاکیدت بیشتر روی مفید خواندن بود. به نظرت شیوه درس خواندن در دوره کارشناسی چهقدر در موفقیت برای ارشد موثر است؟
شکی نیست که خود دانشگاه، اساتید و درسها تاثیر خیلی خیلی مثبتی در روند درسخواندن آدم دارند. اینکه یک سری مبانی را خوب فراگرفته باشی مطمئنا در کنکوری خواندن خیلی کمک میکند. این را هم باید پذیرفت که خواندن تشریحی برای دانشگاه با تستی خواندن برای کنکور تفاوتهای زیادی دارد. ممکن است خیلی از آنهایی که توی دانشگاه و در امتحانات تشریحی موفقاند در کنکور موفق نباشند. برعکسش هم هست. به همین خاطر هم به دوستانم توصیه میکردم حتما توی امتحانات تستی شرکت کنند و خودشان را محک بزنند. هم با محیط جلسه آشنا شوند و هم حساب و کتاب کارهایشان دستشان بیاید و بفهمند که روند پیشرویشان خوب است یا نه. تلنگری هم که گفتم خیلی موثر است.
توی صحبتهایت اشاره کردی که آدم برای رسیدن به هدفش باید از یک چیزهایی بگذرد. شما چطور؟ جایی برای تفریح و فراغت داشتی؟
به نظرم باید برنامه داشته باشی. من خودم آن برنامهریزی خشک و خالی را که شاید بعضا خیلی جاها تبلیغ میکنند اصلا قبول ندارم. این که مو به مو بنویسی کدام ساعت چهکار باید بکنی. مثلا من دوستانی را سراغ دارم که تا 2 ماه آیندهشان را میدانند در چه ساعتی قرار است چه کاری انجام دهند. این که آدم با حس و حال خودش درس بخواند خیلی مهم است. هر زمانی هر درسی را که حوصله دارد بخواند. اگر این طور پیش برود، خود مطالعه هم میشود تفریح. درست است که سختیهایی دارد. مثلا من روزهایی که آزمون میدادم حتما تا شبش و بعضا هم تا فردایش استراحت میکردم.
اضطراب و استرس هم داشتی؟
صد در صد. به نظرم کسی اگر استرس نداشته باشد نمیتواند این راه را جلو برود. اما خوب باید بتواند این استرس را کنترل کند یک راهش میتواند صحبت کردن با کسانی باشد که آن راه را رفتهاند و موفق بودهاند. فکر میکنم رتبههای خوبی هم که در آزمونهای پارسه میگرفتم و انگیزهای که از آن بدست میآوردم از این استرس و اضطراب کم میکرد اما این استرس باید کنترل شود حالا به چه شکل نمیدانم چون برای افراد مختلف متفاوت است و یک بحث روانشناختی است.
شما خودت از چه روشی استفاده میکردی؟
من برای خودم یک سری حداقلها تعریف کرده بودم. اگر از آن حداقلها فراتر میرفتم، میفهمیدم که دارم راه را درست میروم. این اطمینان به خود و اینکه بدانی راهی که داری میروی درست است یا اگر هم غلط است تو در صدد اصلاح آن هستی، خیلی استرس و اضطراب را کم میکند.
فضای دانشگاه چهقدر در میلتان به ادامهی تحصیل موثر بود؟
به نظرم چیزی که بیشتر ما را به سمت این مسیری که نمیدانیم درست است یا غلط میبرد، جامعه ما است. دانشگاه شریف دانشگاه خوبی است و خیلیها که در دانشگاههای دیگر درس خواندهاند برای ادامه تحصیل دوست دارند به این دانشگاه بیاییند. اما شریفی بودن خیلی تاثیری ندارد این جامعه است که آدم را به سمت ادامه تحصیل سوق میدهد، حالا چه درست چه غلط. فشار خانواده و اطرافیان هم هست. اینکه میگویند چون شریف خواندهای حیف است ادامه ندهی. جامعه هم طوری است که اگر با مدرک کارشناسی وارد آن شوی خیلی تحویلت نمیگیرند.
از خانواده صحبت کردی. خانواده چهفدر در موفقیتت تاثیر داشت؟
میشود گفت خیلی. همین پیگیریها و اصرارشان به ادامه باعث میشد که بیشتر تلاش کنم. البته من خوابگاهی بودم و از آغوش گرم خانواده دور. اما خوب پیگیریهای خانوادهام خیلی موثر بود.
شرایط خوابگاه چهطور بود؟
برای من که 4 سال خوابگاهی بودم زیاد مشکل نبود. البته اطرافیان هم خیلی مهمند. ما یک عده بودیم که همگی قصد داشتیم کنکور شرکت کنیم. همه هم بعدها رتبههایمان تک رقمی شد. همین بودن با این افراد و رقابتی که وجود داشت خیلی موثر بود.
حرف آخر ...
به نظرم شیوه درس خواندنم معمولی بود. برای ارشد چیزی که خیلی اهمیت دارد تلاش و پشتکار است. به نظرم پشتکار از هوش و استعداد خیلی مهمتر است. پشتکار داشته باشند حتما موفق میشوند.
نام و نامخانوادگی: آیدا درویش
رشته تحصیلی: مهندسی صنایع
رتبه در آزمون: 1
دانشگاه محل تحصیل کارشناسی: دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
دانشگاه محل تحصیل کارشناسی ارشد: دانشگاه صنعتی شریف
باید سعی کنید خوب و عمیق بخوانید.
از چه زمانی تصمیم گرفتی برای ارشد درس بخوانی؟
یکسال قبل از قبول شدنم تصمیم گرفتم کنکور ارشد بدهم. همان سال هم شرکت کردم اما قبول نشدم به همین خاطر تمام توانم را جمع کردم برای سال بعد.
از چه زمانی درس خواندن را شروع کردی؟
چون سال دومی بود که شرکت میکردم، از مهرماه شروع کردم به خواندن. اما سال قبل از تابستان درس خواندن را شروع کردم. چون خیلی زحمت کشیده بودم اما نتیجه نگرفته بودم، دوباره خواستم کنکور بدهم.
چه فرقی بود بین درس خواندنت که سال اول قبول نشدی اما سال دوم خیلی خوب نتیجه گرفتی؟
راستش سال اول توی تابستان خوب خواندم اما از مهرماه به بعد چون دانشگاه میرفتم و هر روز به جز پنجشنبه و جمعه کلاس داشتم، نتوانستم خواندنم را ادامه بدهم. به همین خاطر رتبهام خوب نشد. سوالات کنکور هم یک جور خاصی بود. البته من اگر خوب خوانده بودم قطعا نتیجه بهتری میگرفتم اما چون آمادگی نداشتم نتوانستم در برابر موج ایستادگی کنم. به همین خاطر سال بعد تمام تلاشم را کردم تا نتیجه بهتری بگیرم.
یعنی تفاوت اساسی در میزان درس خواندنت بود؟
هم میزان و هم شیوه. چون وقت بیشتری هم داشتم میتوانستم با آرامش درس بخوانم و استرس کمبود وقت نداشتم. میتوانستم روی مسائل فکر کنم. اما سال قبل بیشتر سعی میکردم حجم زیاد مطالب را بخوانم به همین خاطر از بعضی از نکات میگذشتم. اما سال دوم چون خیلی وقت داشتم با حوصله درس میخواندنم و به همه نکتهها توجه میکردم.
میانگین روزی چند ساعت درس میخواندی؟
راستش هر روز هر چهقدر میتوانستم میخواندم. اگر هم میدیدم توی یک هفته نمیکشم، کمتر میخواندم. صبحها معمولا نه، نه و نیم از خواب بلند میشدم و 10 شروع میکردم به درس خواندن تا حدود 3. اگر بخواهم میانگین بگویم حدودا روزی 5/6 ساعت درس میخواندم. میزان درس خواندن به کشش آدم هم خیلی بستگی دارد. من خودم نمیتوانستم بیشتر از 7 ساعت در روز درس بخوانم. بیشتر سعی میکردم هر مقداری که میخوانم، خوب و مفید باشد.
تفریح هم داشتی؟
نه زیاد. وقتش بود اما چون سیستم من اینطوری بود که هر وقت میرفتم تفریح طول میکشید تا دوباره بیایم در مود درس خواندن، برای همین سعی میکردم از تفریحاتم بزنم.
پارسه چهقدر موثر بود؟
پارسه برنامهریزیاش خوب بود. اینکه موظف بودیم به خاطر آزمونها حجم خاصی از مطالب را در یک مدت معین بخوانیم، خیلی خوب بود.
توی این مدت که درس میخواندی استرس هم داشتی؟
نمیشود استرس نداشت. اما من پارسال استرسم خیلی بیشتر بود. اما به رتبه 1 اصلا فکر نمیکردم با اینکه رتبههایم در پارسه همیشه زیر 10 بود و دو بار هم 1 شدم. سعی میکردم به خودم مغرور نشوم. بیشتر به برنامهریزی فکز میکردم.
پیشنهادی برای کنکوریها داری؟
کار خیلی سختی است. چون هر کس روش خودش را برای درس خواندن دارد. اما مطمئنا هر چهقدر بیشتر وقت بگذارند، نتیجه بهتری خواهند گرفت. کیفیت درس خواندن هم خیلی مهم است نه فقط مقدارش. باید سعی کنند خوب و عمیق بخوانند. منابع هم خیلی مهم است. باید سعی کنند منابع اصلی را بخوانند و به آنها مسلط شوند.
نام و نامخانوادگی: علیرضا قاسمی
رشته تحصیلی: مهندسی کامپیوتر
رتبه در آزمون: رتبه 1 مهندسی کامپیوتر
دانشگاه محل تحصیل کارشناسی: دانشگاه صنعتی شریف
باید جدی باشیم!
علیرضا قاسمی، رتبه 1 رشتههای مهندسی کامپیوتر و IT را سخت پیدا میکنیم. اول با خانهشان تماس میگیریم که میگویند خانه نیست. بعد به تلفن همراهش زنگ می زنیم، جواب نمی دهد. کمی بعدتر خودش با ما تماس میگیرد که در خیابان است و نمی تواند زیاد حرف بزند. بعد قول میگیریم که وقتی به خانه رفت با هم حرف بزنیم ولی علیرضا بعد از این همه تعقیب و گریز به همه سوال ها در حد 4-3 کلمه جواب میدهد. مختصر و مفید. علیرضا چه شد که کارشناسی ارشد امتحان دادی؟ «هدفم بود» چه شد آمدی پارسه ؟ «توصیه شده بود» به کنکوری ها چه توصیه ای داری ؟ «جدی باشند» خودش هم آدم جدی به نظر می آید هم در زندگی هم در درس خواندن.
این عضو برتر پارسه با رتبه 183 دانشجوی ترم آخر نرم افزار کامپیوتر دانشگاه شریف بوده که در کنکور ارشد ثبت نام میکند. در روزهایی که مشغول گذراندن واحدهای ترم آخرش بوده و مجبور بوده برای آن درسها هم وقت بگذارد. به این ترتیب علیرضا از هر فرصتی برای خواندن دروس ارشد استفاده میکند، همه کارهای جانبیاش را تعطیل میکند تا به هدفش برسد.
رتبه 1 مهندسی کامپیوتر 87 که با معدل 17.48 کارشناسیاش را تمام کرده، مثل بیشتر رتبه های برتر پارسه معتقد است معدل کارشناسی ربطی به قبولی ارشد ندارد فقط «هر کسی معدل کمتری دارد و در دوره لیسانس کمتر درس خوانده باید برای ارشد زودتر از دیگران شروع کند به خواندن» خودش از اواخر شهریور کم کم درس خواندن را شروع کرده « اما تازه از اواسط آبان درس خواندنم را جدی کردم و مطابق با برنامه ریزی و بودجه بندی آزمون های پارسه پیش بردم که این برنامه روزی تقریبا 6-7 ساعت از وقتم را میگرفت.» علیرضا که از آزمون دوم به پارسه پیوسته جزییات روش درسخواندش را کمی مفصلتر از باقی جووابهایش توضیح میدهد «من هیچ وقت یک کتاب را کامل نخواندم بگذارم کنار. همیشه درس ها را یک بار روزنامهوار می خواندم بدون اینکه به جزئیات دقت کنم و بعد میرفتم سراغ سوالها. در سوالها هرجا به مشکلی بر می خوردم بر می گشتم و مطلب را دقیق می خواندم » این رتبه برگزیده ارشد معتقد است هر بچه درسخوانی باید جوری درس بخواند که درس برایش عذاب آور نباشد ! " البته درس های رشته ما اصلا عذاب آور نیستند. خسته کننده نیستند و همین باعث می شود خواندنشان لذت بخش باشد" او برای این که از این لذت چیزی کم نشود فقط در آزمون های پارسه شرکت کرده و معتقد است "با اینکه به نظرم باید در آزمونها بازبینی صورت بگیرد اما کلا حضور در این آزمون ها از این نظر برایم مفید بود که جامعه آماری که در پارسه امتحان می دهند تقریبا با کسانی که کنکور سراسری می دهند یکی است و جالب است که رتبه من در کنکور تقریبا همانی بود که در آزمون های پارسه بود. یعنی رتبه ها جا به جا نشد و آن تفاوت کمی هم که بود به نظرم ربط مستقیم به همین بازیبینی دارد که گفتم باید رد آزمونها اتفاق بیفتد " این پارسه ای موفق معتقد است قبولی در کنکور ارشد خیلی راحت تر از کنکور کارشناسی است و برای این حرفش هم دلیل دارد «در ارشد می توانی به راحتی با درصد های 40،50 نتیجه بگیری. تعداد شرکت کننده های ارشد خیلی کمتر از داوطلبان کارشناسی است و همین تعداد هم اکثرا شاغلند یا کسانی که نمیتوانند وقت کاملی برای درس خواندن بگذارند و ... . نکته مهم این است که تعداد زیاد داوطلبان کنکور کارشناسی باعث می شود این کنکور از حالت رقابت علمی خارج شود با توجه به همه این نکات اگر کسی در کنکور ارشد جدی باشد و تمرکزش را روی درس خواندن بگذارد حتما موفق شود»
علیرضا معتقد است درس های طراحی الگوریتم،هوش مصنوعی و محاسبات عددی در کنکور سخت بوده ولی ریاضی مهندسی، آمار و ساختمان داده آسان. از علیرضا درباره جزوه های پارسه می پرسیم . او که جزوه ها را دیده دوباره مختصر جواب می دهد «هم خوب بود هم بد بود» و وقتی می بیند ما توضیح بیشتر میخواهیم توضیح میدهد « مثلا مدار الکتریکی و ساختمان داده خوب بود و مدار منطقی و هوش مصنوعی بد» علی رضا که حدود 350- 300 هزار تومان برای کنکور ارشدش خرج کرده معتقد است « اینکه کلا امتحان و کلاس و ... مفید است یا نه، بستگی مستقیم به خود فرد دارد. مثلا من اصلا احتیاجی به کلاس رفتن ندارم. خودم جزوه دارم و جدی مینشینم و می خوانم» و در آخر گپ سختمان، رتبه برتر پارسه با جدیت تمامتر به اهالی پارسه پیشنهاد می دهد «برای داوطلبانشان وقت بیشتری برای مشاوره بگذارند».
منبع: http://moshavereh.parsehportal.com
مقدمه
افراد بسیاری در امتحاناتی چون کنکور شرکت میکنند اما قبول نمیشوند. در مواردی علل عدم قبولی آنها به مسائلی غیر از عدم مطالعه یا مطالعه ناکافی مربوط میشود. آنها در واقع شیوههای پاسخ دادن به سوالات چهار گزینهای را نمیدانند. و این مهارتی است که با کمی تکرار و تمرین بدست میآید. با این شیوهها شما میتوانید درصد پاسخهای درستی را که به سوالات میدهید افزایش دهید و احتمال قبولی خود را بالا ببرید. این نکات را به ذهن بسپارید و حتما تمرین کنید.
بررسی اجمالی از سوالها داشته باشید.
سوالها را بطور اجمالی بررسی کنید. راهنماییها را به دقت بخوانید و متوجه تعداد و نوع سوالها باشید و وقت خود را بر طبق ارزش سوالها زمانبندی کنید. این بررسی اجمالی کمک زیادی میتواند به شما داشته باشد و از احتمال بروز اشتباه در درک سوالات جلوگیری نماید. همچنین گام اساسی برای شروع کار تست زنی است.
زمان را در نظر داشته باشید
زمان یکی از عواملی است که قبل از تست زدن و پاسخگویی به آزمونهای تستی باید مدنظر باشد. سعی کنید وقت خود را با توجه به ارزش زمانبندی کنید. بسیار مهم است که مدت زمانی که برای پاسخگوی به هر سوال در نظر میگیرید با مدت زمانی که برای پاسخگویی آن سوال تعیین شده هماهنگ باشد. خوب است برای ایجاد هماهنگی ، در منزل شرایطی شبیه به آزمون سراسری بوجود بیاورید و ساعتی که زمان آن قابل تنظیم باشد را در نظر بگیرید و به تعدادی سوال با زمان مشخص پاسخ دهید.
سرعت عمل داشته باشید.
برخی افراد در کارهایشان سرعت کمتری دارند این افراد بنا به دلایلی میزانی از وقت خود را هدر میدهند. این زمانهای از دست رفته در برخی کارها و فعالیتها چندان مشهود نیست ولی در کارهایی چون تست زنی و بویژه سر جلسه کنکور اهمیت اساسی دارد. معمولا کسانی که تمرکز بیشتری دارند و مطالب را خوب خوانده باشند در پاسخگویی حضور ذهن دارند و با سرعت عمل بیشتری پیش میروند.
ولی برخی افراد به دلیل کندی عمل نه به خاطر فقدان تمرکز وقت را از دست میدهند. این افراد باید بیشتر و بیشتر تمرین کنند و سرعت عمل خود را افزایش دهند. برای اینکار بهتر است علت کندی عمل خود را تشخیص دهند و اقدام به رفع آن کنند. برای افزایش سرعت عمل میتوانید زمانی را برای انجام کارهای خود و بویژه تست زدن اختصاص دهید و سپس سعی کنید در این فاصله تعدادی تست بزنید. رفته رفته سعی کنید تعداد تستهایی را که در این فاصله زمانی میزنید افزایش دهید.
دقت کنید
اکثر اشتباهات که در هنگام تست زدن پیش میآید مربوط به افعال جملات است. سوالاتی که آخرشان با کلماتی چون میشود و نمیشود، میباشد و نمیباشد، است و نیست و ... تمام میشود ممکن است داوطلب را دچار خطا کند. عدم دقت در هنگام تست زدن موجب میشود که فرد گزینه اشتباه را انتخاب کند. نکته دیگر اینکه در آزمونهای چهار گزینهای معمولا چهار گزینه شباهت زیادی بهم دارد و ممکن است داوطلب با خواندن اولین گزینه آن را صحیح بداند و از خواندن سه گزینه دیگر خودداری کند. توجه داشته باشید که چهار گزینه را حتما بخوانید و با مقایسه آنها را انتخاب کنید.
در سوالات جور کردنی به تدریج که موارد را باهم جور میکنید آنها را حذف کنید در این صورت پاسخها کمتر خواهند شد و احتمال کاربرد مجدد آنها کاهش خواهد یافت. در موقع حدس زدن معمولا اولین حدس شما درست است. بنابراین زیاد وسواس به خرج ندهید تا جواب را عوض کنید مگر در مواقعی که مطمئن هستید. پاسخهایی را که میبینید غلط است را کنار بگذارید و بدین طریق تعداد پاسخها را محدود کنید تا احتمال پیدا کردن پاسخ صحیح را بیشتر کنید. سوالات آسان را زودتر جواب دهید. اگر احساس میکنید سوالی پیچیده است وقت خودتان را زیاد روی آن سوال تلف نکنید. کنار آن علامت بگذارید تا بعدا به آن پاسخ دهید. همه سوالها را جواب ندهید.
سوالاتی که تصادفی پاسخ داده میشود شانس موفقیت فرد را کمتر میکند چون هر پاسخ منفی نمرهای منفی در پی دارد. بنابراین تا جایی که امکان دارد از پاسخهای تصادفی پرهیز کنید. در نهایت پاسخها را مرور کنید اما سعی در عوض کردن پاسخ را نداشته باشید. سوالاتی که احساس میکنید اشتباه پاسخ دادهاید یکبار دیگر بررسی کنید. به عقب برگردید و دوباره با دقت بیشتری مطالب مربوط به آن را بخوانید تا اشکال برطرف شود. خلاصهای از آنچه را که در پاسخگویی به سوالات چهار گزینهای و انتخاب گزینه صحیح لازم معرفی میشود مدتی همراه خود داشته باشید و مرور کنید به این ترتیب موارد بیشتر در ذهنتان حک خواهد شد و سر جلسه بهتر خواهید توانست آنها را رعایت کنید.
تمرینات تست زنی را به موقع شروع کنید.
تست زنی باید در سه مقطع انجام شود. مقطع اول که همزمان با شروع مطالعه مباحث درسی است یعنی اینکه مبحثی که خوانده میشود باید تستهای همان مبحث را زد. مقطع دوم زمانی که مباحث و کل کتاب تمام میشود و باید تست همه مباحث را زد و مقطع سوم در حقیقت بعد از عید نوروز است و زمانی است که کل دروس تمام شده باشد و حالا باید تست سالهای قبل را زد. این تستهای مختلط و تست کنکور سالهای قبل باعث میشود که شخص عادت کند که در یک زمان تست دروس مختلف را بزند و قاطعی هم نکند یعنی به راحتی بتواند در یک زمان تست ریاضی ، شیمی ، فیزیک ، ادبیات و ... را بزند و در این میان آنچه در ذهن دارد گم نکند.
با انواع سوالات تستی آشنا شوید.
علاوه بر مطالعه دقیق آنچه در کنکور اهمیت دارد آشنایی با نوع سوالات تستی است. مسلما کسی که با شیوه پاسخ به سوالات تستی آشنایی داشته باشد در آزمون بهتر عمل میکند تا افرادی که هیچگونه آشنایی نداشته باشند و این امر با تمرین آسان میشود.
سخن آخر
خیلی از عوامل میتوانند شیوه پاسخ فرد به سوالات را تحت تاثیر قرار دهند. اگر فرض کنیم که تمام شرایط مطلوب وجود داشته باشد و فرد با آگاهی کامل در جلسه امتحان حضور پیدا کرده باشد شیوه تست زنی عامل بسیار مهمی است که به صورت یک کانال ارتباطی دانستههای او را بر پاسخ نامه منتقل میکند. موارد سادهای چون افزایش سرعت عمل ، دقت و رعایت نکاتی در مورد شیوه پاسخ دادن به سوالها میتوانند کارآیی شما را بالا ببرند.
منبع: http://www.roshd.ir
علی گودرزیان: (همهی دانشآموزان و پدر و مادرها بخوانند) شاید گزاف نباشد اگر گفته شود مهمترین شاخصهی دنیای جدید«مدیریت زمان» است. ارزش زمان در هر دورهای نسبت به دورهای دیگر متفاوت است. ارزش و بهای«زمان»، به اندازهی بهرهای است که آن «زمان» میتواند نصیب زندگی انسان کند، هرچه زمان ارزشمندتر باشد مقیاس سنجش آن ریزتر و دقیقتر است و هرچه کمارزشتر باشد مقیاس سنجش آن فلهایتر خواهد بود. به تعبیری دیگر، طلا را با مثقال و چغندر را با تُن میسنجند. با نگاهی به سه دورهی تاریخی تکامل بشر، این نکته را در مییابیم که هرچه به پیش میرویم بر ارزش«زمان» افزوده میشود. در عصر کشاورزی«زمان» را با فصل میسنجیدند، مردم معمولن دو فصل بیشتر نداشتند، دامداران در پاییز و بهار قشلاق و ییلاق میکردند. کشاورزان و دامداران ایرانی زمستان را که پشتسر میگذاشتند، فصل زایش گوسفندان و رویش دانهها را به عنوان «نوروز» سال به سال جشن میگرفتند. ماه، هفته، روز و شب مقیاس مهمی برای سنجش زمان نبوده و اصلن خیلی وقتها دوست داشتند سر به تنِ فصلی مثل زمستان نباشد، چون «زمستان» تأثیر خوشایندی درزندگی روزمرهی آنان نداشت، سال به سال دامداران مزد چوپانان و اربابان مزد رعایا را میپرداختند. اما در عصر«صنعت»، عصر کارخانهها و دودکشها و کشتیها و… «زمان» ارزش دیگری پیدا کرد و «ساعت» برای سنجش «زمان» اختراع شد و کارفرمایان خیلی وقتها با مقیاس «ساعت» کارمزد کارگران را میپرداختند مردم با ساعت زندگی خود را تنظیم میکردند و میکنند. امروز در دنیای «فرا صنعتی» یا عصر رایانه، «زمان» را با «تیکتاک» ساعت یا «دقیقه و ثانیه» میسنجند، جالب است که نوع نگاه به همین گذر زمان در متون ادبیات ما بازتاب جالبی داشتهاست. صدها سال پیش«حافظ» وقتی میخواهد گذرِ زمان را به ما گوشزد کند، میگوید:«بیا که عمر چو ابر بهار میگذرد» یا میگوید: «بِنِشین بر لب جوی و گذر عمر ببین» اما امروز در ادبیات معاصر ما سرکارخانم «سیمین بهبهانی» آنجا که میخواهد از گذرِ روزگار صحبت کند، چنین میگوید:«تیک تاک، تیک تاک، لحظه آه میرود» راستش هم همین است که امروز مهمترین و گرانبهاترین سرمایهی انسان را «زمان» میدانند. این سخن را که«وقت طلا است» بارها شنیدهایم.«الوین تافلر» در یکی از آثار خود- فکر میکنم«شوک آینده» باشد- در بحث ارزش زمان، مینویسد:من از کسانی که در موج سوم (دنیای فراصنعتی) ساعتها، کار تکراری انجام میدهند، شگفتزده میشوم. (نقل به مضمون) زیرا وقت آنقدر ارزشمند است که نباید به سادگی آن را برای هرکاری هزینه کرد! این پیش درآمدی بود تا به اصل مطلب بپردازم در این مقاله قصد ندارم به شکلی گسترده دربارهی«مدیریت زمان» بنویسم. در نظر دارم بحث خود را روی برنامهریزی آموزشی و ارزش«وقت» در نظام آموزشی، متمرکز کنم. پیش از این در کتاب «آموزش و پرورش دانایی محور» به ویژگیهای آموزش و پرورش در سه دورهی تاریخیِ«سنتی، صنعتی و فرا صنعتی» و میانهی این نوع نظامهای آموزشی با زیست محیط خود، مطالبی را نوشتهام. اما در این بزنگاه میخواهم با توجه به کتاب «دفتر برنامهریزی به روش قلم چی» بحث «مدیریت زمان» را مطرح کنم. «مدیریت زمان» یعنی:«بهرهوری درست و بهینه از زمان» اگر بخواهم مثالی عینی بیاورم میتوانم بگویم که زمان برای انسان مثل یک اسب سرکش، چموش و لگد زن است و انسانها در برابر این حیوان-که میتواند در عین حال نجیب هم باشد- دو گروهاند: گروهی ناتوان از رام کردن اسب، کاری به کارش ندارند، دُمِ این اسب را میگیرند و به دنبال آن، روز تا شب میدوند، بدون این که«اسب زمان» به آنها سواری بدهد وامانده از همه چیز، خسته از هرولهی بیهودهی صبح تا شب، سرِ آخر خود را در بستر خوابی آشفته میبینند. اما گروهی دیگر با شناخت خود و وضعیت و توانایی خود سوار اسب میشوند لگام اسب را میگیرند افسارش را سست و تند میکنند و در آخر با تدبیر خود اسب زمان چموش را رام زین خود میکنند از این به بعد این سواره است که به اسب هی میکند! دستور ایست میدهد و… در عرصهی آموزش و پرورش، دانشآموزی که«اسب زمان» خود را رام نکند، به هیچ«وجه الوجوهی» سربلند از آب بیرون نخواهد آمد، کسی میتواند در این جولانگاه گوی سبقت را بزند که به مهارت شناختِ شناخت برسد. مهارت شناختِ شناخت یعنی «خود آگاهی» که به تعبیر علی(ع) «بالاترین آگاهی هاست». دانشآموز خودآگاه کسی است که ضمن این که از تواناییها، سلیقهها و ذوق خود باخبر است، متناسب با این تواناییها اهداف خود را مشخص و برای رسیدن به آن اهداف برنامهریزی میکند این برنامهریزی همان«مدیریت زمان» است که شرط کامل پیروزی انسان تلقی میشود. «مدیریت زمان» یک مهارت و یک پروسه یا فرآیند عملی است. یک شبه کسی نمیتواند«مدیر زمان» خود گردد، این هنر یا مهارت با تلاش و جنگ اندیشمندانهی انسان با عادتها، به دست میآید، و از طرفی از بین رفتن یک عادت کهنه و ناپسند و جایگزین شدن یک آیین جدید و پسندیده به گذشت زمان نیاز دارد. به تعبیری دیگر، انسان، باید رنج بکشد تا پُرکاری،کم خوری، دقت، تمرکز و پشتکار، را جایگزین پُرخوابی، پُرخوری، حواس پَرتی و وِلنگاری نماید، ازاین جهت فرد واقعن نیازمند است که درگیرِ موضوع شده و در این راه درنگ ننماید. از قدیم گفتهاند:«با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود.» انسان از همان آغاز«ب» بسما… باید با خویش بجنگد تا در یک پروسه یا فرآیندِ چند هفتهای کم کم ساختار ذهنی و جسمی خود را اصلاح و به نوعی باز آفرینی کند و این کار نیازمند تصمیم جدی، اقناع ذهن و اقدام عملی است. شخص باید بعد از کلنجار ذهنی با خود در صورت اقناع ذهنی، عزمش را جزم کند و تصمیم جدی بگیرید سپس در اولین گام، برنامه را اجرا کند. کدام برنامه؟ نام«کاظم قلمچی» برای کسانی که ذهنی پویا دارند و دغدغههای ذهنی آنان، آموزش و پرورش و نگاه منتقدانه به آن است، بسیار آشناست. «کاظم قلمچی با بنیاد علمی آموزشی خود» امروزه در عرصهی آموزش و پرورش غیر رسمی، حرفهای زیادی برای گفتن دارد به طوری که نظام آموزش و پرورش رسمی، وجود تأثیرگذار وی را به شکلی منطقی به رسمیت شناخته است، اگر چه «مؤسسهی کانون فرهنگی آموزش» با رویکردی انتفاعی و بازاری -لااقل در دیدگاه مخاطبان- آغاز به کار نمود اما این مؤسسهی آموزشی رفته رفته با اندیشههای مبتکرانه نوجویانهی آقای «قلمچی» روح و جان تازهای گرفت. برنامههای این مؤسسه برای دانشآموزان به عنوان یک روش علمی و متناسب و هماهنگ با توانایی آنان مقبولیت گستردهای یافت. فاز اولِ فعالیت این مؤسسه، معطوف سازوکاری میشد که دانشآموزان بتوانند با استفاده از این سازوکار در کنکور سراسری، رتبهی قابل توجهی بیاورند و در آزمون پذیرفته شوند. امروز نتیجههای به دست آمده در این قسمت از فعالیتهای این مؤسسه همه را به حیرت واداشته است به شکلی که در سال جاری(۱۳۸۸) «برای سومین بار هر سه شاگرد اول کشوری و۱۲ شاگرد اول منطقهای و۹۳ نفر از رتبههای یک رقمی منطقهای، کانونی بودهاند.»(کارنامهی کانون به روایت تصویر) فاز دوم: فعالیتهای این کانون با نگاهی فراگیر به کل فرآیند آموزش آغاز شد. در این فرآیند کنکور و قبولی و پذیرش در آن، جزیی از یک فرآیند محسوب میشود به قول منطقیان «عموم و خصوصی مطلق»، یا دایرهای در میان دایرهای بزرگ تلقی شد، «بنیاد علمی آموزشی قلمچی» امروز با برنامهریزی، مشاوره و آزمونهای برنامهای منظم ادعا دارد که دانشآموزان را به مهارتهایی فراتر از اهداف کوتاه مدت پذیرش در کنکور مجهز میکند، در فرآیند آموزشی «بنیاد قلم چی»، دانشآموز به مهارتهای خودباوری، خوداتکایی و خودآموزی میرسد، محور تمام این فرآیند کتابی است با عنوان«دفتر برنامهریزی به روش قلم چی». این کتاب که محصول ۱۶سال تجربهی آموزشی «کاظم قلم چی» و تیم کارآزمودهی وی میباشد تا آبان ماه۱۳۸۸، ۳۴۰ بار تجدید چاب شدهاست! این کتاب نکات پراهمیتی دارد که مهمترین کارکرد آن «مدیریت زمان» است، دانشآموز با اجرای نکات یادآوری شده در این کتاب، به راحتی میتواند بر زمان خود مدیریت کند یعنی اسب زمان خود را هر چند چموش و لگدزن و لگام بریده باشد، رام تدبیر خود کند. در«دفتر برنامهریزی به روش قلم چی» از آغاز تا پایان سال تحصیلی برای هر هفتهی دانشآموز، یک برنامه طراحی شدهاست که این برنامه باید با توان و ذوق دانشآموز و با مشارکت فعال او به کمک مشاور کانون یا پشتیبان دانشآموز تنظیم گردد، در این برنامه برای هر دقیقهی دانشآموز حساب باز شدهاست. هنر این برنامه در این است که برای دانشآموز مشخص میشود و یا به تعبیری دیگر دانشآموز به این آگاهی میرسد که زمان تلف شده، کی؟ و چگونه هدر رفتهاست؟ وقتی دانشآموز برنامه را اجرا میکند تازه به گرانبها بودن «وقت و زمان» خود پی میبرد و میداند که هنگامی برای حفظ هر لغت، طبق استانداردهای بیناللمللی مثلن ۵۵ ثانیه وقت لازم است، بنابراین هدر دادن یک هفته وقت که مجموع ساعات مفید آن -غیر از خواب - حدود ۹۰ ساعت میشود. یعنی چه؟ دانشآموز به سادگی میفهمد که اگر ۹۰ ساعت وقت تلف شده در هفته را تبدیل به دقیقه و سپس تبدیل به ثانیه کند و تقسیم بر ۵۵ ثانیه نماید (مدت زمان لازم برای حفظ هر لغت) با این وقت تلف شده در طول هفته میتوانسته است که ۵۸۹۰ لغتِ زبان انگلیسی، عربی و… حفظ کند. خوب! این مسئله برای یک دانشآموز ِپایه که همهی لغتهای کتاب انگلیسی او به ۲۰۰ لغت نمیرسد، بسیار تکان دهنده است. باورمندم این آگاهی باعث احساس مسؤولیت دانشآموزدر قبال زمان، و فرصتهایش و در نهایت تصمیمگیری برای استفادهی بهینه از این فرصتها خواهد شد و این یعنی «مدیریت زمان». در«دفتر برنامهریزی به روش قلمچی»، واحد ارزیابی زمان برای دانشآموز«هفته» است، با این دلیل که حالات روحی انسان ثابت نیست و در طول هفت روز، تقریبن مزاج انسان به طور کامل،گرمی و سردی و شادابی و غمناکی خود را نشان خواهد داد. دانشآموز با ارزیابی عملکرد یک هفتهای خود، بهترین وقتها و لحظههای خواندنِ درسهای توصیفی یا ذوقی، مهارتی یا استدلالی، را در خود شناسایی خواهدکرد. او در طول این برنامهریزی یک هفتهای، به زمان مناسب خواب خود پی خواهد برد. هنگامههای مناسب غذا خوردن، نظافت یا انجام بازیهای تفریحی و علمی را مشخص و تلاش خواهد کرد که این زمانها را کم کم در خود نهادینه و به عادت پسندیده تبدیل کند. در«دفتر برنامهریزی به روش قلم چی»، دانشآموز پس از یک یا دو هفته میتواند فعالیت خود را پیشبینی کند، در کل«پیشبینی کردن» تأثیری زیادی بر امید به زندگی خواهد داشت اما در این کتاب «پیشبینی» باعث میشود که دانشآموز کم کم به ارزیابی خود بپردازد و بین «خواستن» و «توانستن» خود به داوری بنشیند و در آخر ِهر هفته «خواستنِ» خود را با «توانستنش» بسنجد. در این ارزیابی جالب است که بدانیم، گاهی وقتها تواناییِ دانشآموز از خواستهاش بیشتر نمود میکند و گاهی البته دانشآموز کمکاری کرده و پیشبینیهایش از آنجا که پشتوانهی انگیزشی ندارد تبدیل به خیالپردازی میشود. در این کم و زیاد شدن پی درپیِ«خواستهها» با «تواناییها» پیشبینی میشود در هفتههای آخر دانشآموز به یک برنامهی«متعادل» برسد، برنامهای که بین خواستهها و تواناییهای او هماهنگی ویژهای وجود دارد. معنای این هماهنگی در این است که دانشآموز به همان اندازه که پیشبینی میکند، عمل میکند و این یعنی او به درجهای رسیدهاست که میتواند بر زمان خود مدیریت کند یا به تعبیری به «مدیریت زمان» دست یافتهاست. در«دفتر برنامهریزی به روش قلم چی»، دانشآموز یاد میگیرد که با کسی رقابت نکند. رقابت در آموزش و پرورش پدیدهای بسیار ریشهسوز و بنیانکن است، اما هنوز هم اگر به مدرسههای ما سر بزنید بسیاری از معلمان از«رقابت سالم» میگویند!! رقابت یک الگوی حیوانی است. بشریت در عصر«فرا صنعتی»، خوش ندارد در زندگی از الگوهای حیوانی استفاده کند. انسانها در این عصر بیشتر نیاز دارند که «با هم زیستن» و «برای هم زیستن» را بیاموزند، الگوی زیستن بر اساس رقابت یک الگوی حیوانی است و در شأن انسان نیست رقابت یعنی این که من تلاش کنم تا دیگران سرشان به تنشان نباشد و من باقی بمانم یعنی همان جنگیدن برای ماندن یا«تنازع برای بقا». نکتهای که آقای قلمچی آگاهانه روی آن دست گذاشته این است که دانشآموز نباید با همکلاسان خود رقابت کند. به همین خاطر، با بهرهگیری از مهارت جایگزینسازی، بحث رقابت دانشآموز با خودش یا به تعبیری«خود ارزیابی» را مطرح میکند. به دانشآموز یاد میدهد که به جای رقابت با دیگران براساس تواناییها و شایستگیها و سلیقههای خود برنامهریزی کند. به دلیل این که دانشآموز قبل از هرچیز باید این نکته را بفهمد که تمام وجود او مثل یک اثر انگشت با همهی وجودها متفاوت است. پس او برنامهای میخواهدکه: اولن متفاوت باشد. دومن خودساخته باشد یعنی در تنظیم آن برنامه خودِ دانشآموز نقش اول و اساسی را داشتهباشد. زیرا هیچکس به اندازهی خود انسان از خودش با خبر نیست و بهتر است نقش دیگران - مشاور، پشتیبان و معلم- در تنظیم برنامهی دانشآموز یک نقش مشاورهای و نظارتی باشد. در«دفتر برنامهریزی به روش قلمچی»، تعداد ساعات مطالعهی درسهای عمومی، اختصاصی، خواب، تلویزیون، مسایل فوق برنامه و… محاسبه میشود. دانشآموز پس از مطالعهی هر درس یا انجام هرکار باید میزان زمان هزینه شده را ثبت نماید، در این صورت در پایان هرهفته با یک حساب سرانگشتی مشخص میشودکه این دانشآموز در طول هر شبانه روز چند ساعت وقت مفید و چند ساعت وقت مرده و پرت داشته!، چه روزهای پرکار و چه روزهای کم کاری داشتهاست! در کل چهقدر توانسته از زمان خود بهرهوری کند! و نکته آخر این که در طول هفته هر درس را چه اندازه خوانده است! نکتهی جالبتر در این است که پس از آزمون، مطابقت برنامهی مطالعات هفتگی دانشآموز با کارنامهی آزمونهای منظم او نکات معنیدار بسیاری را نشان میدهد. هر درسی که در برنامهی مطالعات هفتگی بیشتر به آن توجه شدهاست «تراز» یا نمرهی خام قابل قبولتری درکارنامهی خواهد داشت و… در«دفتر برنامهریزی به روش قلمچی»، دانشآموز آخر هر هفته به ارزیابی عملکرد یک هفتهی کاری خود میپردازد و او موظف است نکات مثبت و منفی خود را در زیر دفتر بنویسد و البته که سعی کند روی نکات مثبت خود تأکید و زوم کند و با توجه به این نکات برنامهی هفتهی آینده خود را دقیقتر تنظیم نماید یا به قولی این نکات را در برنامهی آیندهی خود به کارگیرد نکتههای بسیاری میتوان از این دفتر فهمید که سخن از آنها کلام را به درازا میکشد و ممکن است دراین دور و زمانهی کمطاقتی، کسالتآور باشد. آنچه میتوان فشرده در این رهگذر بیان کرد این است که همهی کسانی که به آموزش و پرورش فرزندانشان ژرف میاندیشند بهتر است به برنامههای کانون فرهنگی آموزش قلمچی نه به عنوان یک مؤسسهی انتفاعی بلکه به عنوان یک نهاد آموزشی جدی بیندیشند نهادی که در عرصهی آموزش و پرورش غیر رسمی میتواند بسیار ژرفاندیشانه نسبت به تکمیل فرآیند ناقص آموزشی فرزندانشان کارآمد و راهگشا باشد. امید که این مقاله توانسته باشد ذهن خلاق والدین را به بازاندیشی فرآیند آموزشی فرزندانشان معطوف نماید. هرچند همهی برنامههای «کاظم قلمچی» در عرصهی آموزش و پرورش غیر رسمی، چون محصول خرد جمعی و تجربه بشری است ستودنی و قابل بحث و تحلیلاند به عنوان مثال:«آزمونهای منظم و برنامهای»، خود موضوع یک مقاله یا کتابی است که درصورت فرصت به آن پرداخته خواهد شد. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
منبع: سیمره
برای تمرین تست زدن در خانه به نکات زیر توجه کنید:
هیچ گاه قبل از مطالعه دقیق درس به تمرین تست نپردازید زیرا کاملا بی فایده و حتی مضر است.
تکنیک تست زدن با دو خودکار:
با اجرای این تکنیک می توانید هم میزان دانش خود را بررسی نمائید و هم اینکه سرعت عمل خود را افزایش داده و تنظیم وقت را بیاموزید.
سوال ها را یک بار در زمان مقرر با خودکار آبی پاسخ دهید.
پس از پایان زمان تعیین شده خودکار خود را عوض کنید.هنگامی که خودکار قرمز را به دست گرفتید سوالاتی را که قبلا پاسخ داده بودید یک بار دیگر با دقت مطالعه کنید. قبل از تصحیح پاسخ نامه خود می توانید بعضی از اشتباهات خود را پیدا کنید. منظور اشتباهاتی است که در اثر بی دقتی، عجله، اشتباه در محاسبه، جابجا زدن گزینه ها و موارد دیگر اتفاق می افتد.
اگر خودتان بتوانید اشتباهات خود را بیابید تجربه ای پیدا خواهید کرد که در کنکور اصلی دچار چنین اشتباهاتی نشوید. هر داوطلب ویژگی های خود و اشتباهات مخصوص خود را دارد. باید اشتباهات متداول خود را کشف کنید و در کنکور، آنها را تکرار نکنید تا نمره منفی کمتری بگیرید.
ضمنا زمانی که خودکار قرمز در دستتان است یک بار دیگر سوال هایی را که در ابتدا به آنها پاسخ نداده بودید مطالعه کنید؛ شاید این بار که عجله ندارید بتوانید به چند سوال پاسخ بدهید.
روش تست زدن با دو خودکار را حتما در منزل تمرین کنید.
زمان مناسب برای تست زدن:
به شما توصیه می کنیم که در دروس عمومی و دروسی که جنبه حفظی آنها بیشتر است (مانند بیشتر دروس علوم انسانی) بلافاصله پس از آنکه دروس را مطالعه نمودید به تمرین تست نپردازید. اگر بلافاصله پس از مطالعه این کار را انجام دهید تصور خواهید نمود که درس ها را به طور کامل یادگرفته اید در صورتی که این طور نیست و بهتر است یکی دو روز صبر کنید آنگاه به تمرین تست بپردازید. اما در مورد دروس ریاضی و فیزیک اگر پس از مطالعه و مرور دروس به تمرین تست بپردازید اشکال ندارد.
منبع: صفحه ی 44 دفتر برنامه ریزی به روش قلم چی
استاد محیالدین ظاهری نویسندهی کتاب اسرار موفقیت
آنچه برای شرکت در کنکور اصل میباشد، ”انگیزه“ است؛ چون بدون انگیزه هیچکاری انجام نمیشود و اگر هم انجام شود، بهدرستی پیش نمیرود و نتیجهٔ مطلوبی به دنبال نخواهد داشت.
۱ثبت+۲ لیستکاری + ۳لیست زمانی = ۴برنامهریزی دقیق
● ۳ اصل اولیهٔ موفقیت:آنچه برای شرکت در کنکور اصل میباشد، ”انگیزه“ است؛ چون بدون انگیزه هیچکاری انجام نمیشود و اگر هم انجام شود، بهدرستی پیش نمیرود و نتیجهٔ مطلوبی به دنبال نخواهد داشت. انگیزه موتور محرکهٔ تمام فعالیتها و ”هدف“. جهتدهندهٔ آن فعالیتها است. به این ۲ عامل بسیار مهم، باید عامل دیگری یعنی ”راه و روش“ را هم اضافه کرد که محور اصلی برنامهریزی است.
● تعیین هدف: خواستههای خود را بهصورت هدفهائی روشن و واضح، روی کاغذ بیاورید و یک برنامهٔ کاری برای خودتان بنویسید. ”برایان تریسی“ یک فرمول سادهٔ پنج مرحلهای برای این منظور ارائه میدهد:
۱) بهطور دقیق مشخص کنید که در هر حوزه از زندگی خود، بهخصوص در مورد وضعیت تحصیلی و مالی، هدف شما چیست و چه میخواهید؟ ایدهآلهای خود را روی کاغذ بیاورید.
۲) برای رسیدن به هر کدام از این هدفها، زمانبندی خاصی معین کنید. اگر یکی از هدفهای شما خیلی بزرگ است، آن هدف را به هدفهای کوچکتر تقسیم کنید و برای رسیدن به هر هدف، زمانبندی کنید.
۳) فهرستی از کلیهٔ اقدامهای ضروری برای دستیابی به هر هدف را تعیین کنید و بهطور مرتب مواردی را به این فهرست اضافه کنید تا تکمیل شود برای تکمیل این فهرست، بهتر است که از همفکری دوستان و نزدیکان خود هم کمک بگیرید.
۴) فهرست، تکمیل شده را برحسب درجهٔ اهمیت، اولویتبندی کنید تا برنامهٔ کاری شما بهدست آید. به دقت مشخص کنید که برای رسیدن به هر هدف، از کجا باید شروع کنید و به ترتیب، چه مراحلی را باید پشت سر بگذرانید.
۵) براساس برنامهای که تدوین کردهاید، بلافاصله شروع بهکار کنید و هر روز، کاری بکنید که یک قدم به هدفتان نزدیکتر شوید.
پس از تهیه این لیست، از خودتان بپرسید که دستیابی به کدامیک از این هدفها، بیشترین تأثیر را در زندگی شما خواهد گذاشت؟ با پاسخ صریح به این سؤال، اولین و مهمترین هدف شما تعیین میشود. برای رسیدن به این هدف زمان خاص و برنامهریزی خاصی تعیین کنید و براساس این برنامه عمل کنید. هر روز اقدامهائی را انجام دهید که به هدف خود نزدیکتر و نزدیکتر شوید.
● ۴ گام برای برنامهریزی موفق
گام اول: ثبت زمانهای مطالعه و ساعتهای زیستی
مهمترین کاری که یک دانشآموز برای اجراء یک برنامهریزی صحیح باید انجام دهد این است که بهطور حتم زمانهای کارهائی را که در طول روز انجام میدهد، ثبت نماید. ثبت ساعتهای مطالعه، فایدههای بسیاری دارد که از آن جمله میتوان موارد زیر را برشمرد: ۱) وقتی از دانشآموزها سؤال میشود که چند ساعت در روز درس میخوانند و سپس از آنها خواسته میشود زمانهای وقعی مطالعه روزانه خود را ثبت نمایند، بهطور عموم بین زمان اعلام شده اولیه و مدتی که در واقع برای مطالعه صرف میشود،اختلاف زیادی وجود دارد.ثبت زمانهای مطالعهٔ روزانه موجب میشود شما تخمین صحیحی از وضعیت کنونی داشته باشد.
۲) تعهد به ثبت زمانهای مطالعهٔ روزانه، انگیزهٔ شما را برای مطالعه افزایش داده و شما را به تلاش بیشتر ترغیب میکند. وقتی در انتهاء روز، جمع ساعتهای مطالعهٔ خود را حساب کردید و از پیشرفت و زیاد شدن احساس رضایت و زا کم بودن آن احساس ناراحتی نمودید، وجدان درسی شما بیدار خواهد شد و شما را به مطالعهٔ بیشتر تشویق خواهد کرد.
۳) ثبت زمانهای مطالعه به این علت که میزان اتلاف زمانی را مشخص میسازد، شما را از وضعیت خود آگاه ساخته و به حل مشکلها وادار میسازد. وقتی که شما در انتهاء روز در برنامهٔ ثبت شدهٔ خود مشاهده مینمائید که همان چند دقیقهای که برای خوردن آب از سر جای خود بلند شدهاید، با یک تماشای تلویزیون کوتاه! به نیم ساعت اتلاف زمان تبدیل شده است؛ روزهای بعد تلاش خواهید کرد که دقت بیشتری در مورد زمانهای تلفشدهٔ روزانه خود داشته باشید.
۴) ثبت زمانها مطالعه شما را به رقابت با خود تشویق میکند. اگر زمانهای مطالعه خود را در طی روزهای مختلف و در هفتههای متوالی ثبت نموده و نگهداری کنید، سعی به بهبود زمانهای مطالعه و بهاصطلاح رکورد زدن موجب ایجاد یک رقابت سالم با بهترین رقیب موجود برای شما یعنی خود شما میشود.
برای ثبت زمانهای مطالعهٔ روزانه میتوانید از یک تقویم کوچک رومیزی و یا حتی برگههای کوچک کاغذ سفید استفاده نمائید. بهترین روش برای ثبت زمان مطالعه، ثبت زمان شروع مطالعه در هنگام شروع آن و ثبت زمان خاتمه هرگاه که از جای خود بلند میشویم و ثبت مجدد زمان شروع بعدی بعد از برگشت به سر کار میباشد.
منظور از ثبت ساعتهای زیستی نیز، نوشتن زمانهای استراحت روزانه و شبانه و صرف صبحانه، نهار و شام است. اگر بتوانید ساعتهای زیستی خود را در طول هر روز ثبت کنید، آنگاه خواهید توانست کم کم زمانهای ثابتی برای این فعالیتها (خوابیدن، بیدار شدن، گرسنه شدن و ...) در نظر بگیرید و زمان انجام آنها را ثابت نمائید. در این شرایط، عملکرد بدن شما چیزی تنظیم خواهد شد که بهراحتی از خواب بیدار شوید، به موقع گرسنه شوید و به موقع خسته شوید و بخواهید در مورد فایدههای دیگر این کار در مبحث ”ساعت زیستی“ به تفصیل سخن خواهیم گفت.
همانطور که در ابتدا اشاره شد اگر یک دانشآموز، از چهار گامی که در اینجا برای برنامهریزی معرفی میشوند، تنها همین مرحله را اجراء کند، پیشرفت قابل ملاحظهای کرده است، اما به یاد داشته باشید که هر تغییر رفتاری در ابتدا نیازمند صبر و حوصله و صرف زمان است. پس همت کنید و دست کم همین مرحله را بهطور کامل اجراء نمائید.
گام دوم: تهیهٔ لیست کاری
قدم دوم در تهیه و اجراء یک برنامهریز موفق، اطلاع کامل از کارهائی است که میبایست در روزها و هفتههای آینده انجام شوند. دوستهای عزیز سعی کنید در برنامهریزی هیچگاه به حافظهٔ خود اطمینان نکنید. حافظهٔ انسان برای اجراء کارهای روزانه فضای محدودی دارد (مانند فضای روی میز مطالعه شما) اگر شما این فضای محدود را پر و شلوغ نمائید، دیگر نخواهید توانست استفاده مناسبی از آن بکنید و کارهای شما آشفته و نامرتب خواهند شد؛ پس سعی کنید بهجای استفاده از فضای محدود حافظهٔ اجرائی خود، در برنامهریزی روزانه و هفتگی از کاغذ و قلم استفاده نمائید. کارهائی که قرار است انجام دهید را روی یک برگه کاغذ ثبت نمائید و بهجای فشار آوردن به ذهن خود از روی لیست کارهائی که نوشتهاید، برنامهریزی نمائید. تهیه لیست کاری یکی از مهمترین گامهای برنامهریزی میباشد و اگر شما تنها و تنها این گام زا برنامهریزی را انجام دهید، باز هم کلی در زمانبندیهای روزانه جلو خواهید افتاد. تهیه لیست کاری، فایدههای زیر را برای شما به دنبال خواهد داشت:
۱) دیگر کاری فراموش نخواهد شد و از قلم نخواهد افتاد.
۲) ذهن شما از فشارهای به یاد نگه داشتن وظیفههای مهم و غیرمهم راحت خواهد شد و بنابراین، به شما امکان برنامهریزی برای آینده را خواهد داد.
۳) شما از روی لیست کاری نوشته شده، میتوانید اولویت وظیفههای خود را مشخص نمائید و آنها را به ترتیب اهمیت انجام دهید.
۴) لیست کاری، مادهٔ خام برنامهریزی میباشد. یک لیست کاری دقیق و به روز میتواند شما را برای یک برنامهریزی دقیق آماده سازد.
۵) تهیه لیست کاری و قرار گرفتن مجموعهٔ وظیفهها در پیش چشم یا ایجاد استرس نسبت بهکارهائی که میبایست انجام شوند، انگیزه را بری مطالعه افزایش داده و اتلاف زمان را کاهش میدهد.
گام سوم: تهیه لیست زمانی
یکی از اصول مهم برنامهریزی این است که شما از زمانهائی که برای کارهای مختلف دارید، مطلع باشید. بهعنوان نمونه بدانید در طی هفتهای که پیشرو دارید چند ساعت وقت خالی برای مطالعه، چند ساعت کلاس درسی و حتی چند ساعت زمان برای استراحت و تفریح در اخیار دارید. مجموعهٔ اطلاع از زمانهای خالی به همراه در اختیار داشتن لیست کاری میتواند زمینهای
مناسب برای آخرین مرحله، یعنی برنامهریزی دقیق آماده سازد. آیا تاکنون محاسبه کردهاید که با توجه به کلاسها، زمانهائی که برای رفتوآمد، شام و نهار و ... صرف میشود، چقدر زمان خالی در روزهای مختلف در اختیار دارید که میتوانید از آنها برای مطالعه، چند ساعت کلاس درسی و حتی چند ساعت زمان برای استراحت و تفریح در اختیار دارید.
منبع: مجله شادکامی و موفقیت