نام و نامخانوادگی: محمد علی باغبان زاده
رشته تحصیلی: مهندسی شیمی
رتبه در آزمون: رتبه 1
دانشگاه محل تحصیل کارشناسی: دانشگاه تهران
دانشگاه محل تحصیل کارشناسی ارشد: دانشگاه صنعتی شریف
برای ارشد لازم نیست همه درصدهایت 100 باشد.
از چه زمانی تصمیم گرفتی ارشد شرکت کنی؟
از سال دوم-سوم کارشناسی تصمیم گرفتم در آزمون ارشد شرکت کنم. از همان زمان جوری برنامهریزی کردم که بتوانم ترم 9 مرخصی بگیرم.
از چه زمانی جدی شروع کردی به خواندن؟
از اواخر تیرماه 87، اولویتم شد خواندن برای ارشد.
روزی چند ساعت درس میخواندی؟
از تیرماه تا پایان شهریور میانگین روزی 4 ساعت درس میخواندم اما از مهرماه به بعد روزی 10 ساعت.
تفریح هم داشتی؟
بله حتما. بدون تفریح اصلا امکان ادامه درس خواندن نبود. بیشتر تفریحم ورزش بود. به خصوص فوتبال. حالا یا تماشا کردنش یا بازی کردنش.
شیوهات برای درس خواندن چه بود؟ متد خاصی داشتی؟
سهتا درس را هم زمان شروع میکردم به خواندن. اینجوری نبود که اول یکی را تمام کنم بعد بروم سراغ بعدی. چند تا را انتخاب میکردم و هم زمان پیش میبردم. مثلا یکی را صبحها میخواندم، یکی را عصرها و یکی را هم شبها. اینها که تمام میشد، سهتای دیگر جایگزینش میشد.
برنامهریزیات روی منابع کنکور چهطور بود؟ منابع پایه را میخواندی بعد میرفتی سراغ نکته و تست یا از ابتدا نکته و تست میخواندی؟
کتابهایی هست که نکات را گفته و تست هم آورده. من از این کتابها استفاده میکردم بعد اگر در جایی به مشکل برمیخوردم به منابع اصلی مراجعه میکردم.
اینطور که پیداست پایهات قوی بوده و در دوران کارشناسی منابع را خوب خوانده بودی. چون خیلیها مجبورند منابع پایه را اول بخوانند.
خوب مسلما خوب خوانده بودم اما مباحثی هم بود که فراموششان کرده بودم. بعضی از کتابها بودند که نکات را خیلی خوب گفته بودند. کتابهای پارسه را هم حتما قبل از هر آزمون میخواندم. البته من از درصدبندیها خیلی جلوتر بودم. مثلا برای آزمون 25 درصد دوم بیشتر از 60 درصد از منابع را خوانده بودم. به همین خاطر موقع آزمونها که میشد، جزوههای پارسه را مرور میکردم، اینطوری مباحثی را هم که فراموش کردهبودم به خاطر میآوردم.
نقش پارسه این وسط چه بود؟
هر کس که میخواهد آزمون ارشد شرکت کند، حتما باید تجربه شرکت در آزمونهای مشابهاش را داشته باشد. پارسه برای من خیلی انگیزه ایجاد کرد. دفعه اول که آزمون شرکت کردم دیدم رتبهام بد نشده، تصمیم گرفتم آزمونهای بعدی بهتر بشوم. همین پله پله بهتر شدن اعتماد به نفسم را زیاد کرد و دیدم میتوانم.
اضطراب هم داشتی؟
خوب طبیعتا داشتم. سر جلسه کنکور هم همان 10 دقیقه اول. اما سوالها را که دیدم همه چیز فراموشم شد. در مدتی هم که درس میخواندم چون مرخصی داشتم و وقتم برای خواندن زیاد بود سر فرصت همه منابع را خوانده بودم. 2 ماه مانده به کنکور دیگر منبعی نبود که نخوانده باشم برای همین هم خیالم راحت بود هیچ نگرانی نداشتم. همین جلو بودن و برنامهریزی داشتن به من آرامش میداد.
برنامهریزیات یک چیز نوشته شده روی کاغذ بود؟
نه. برنامهام توی ذهنم بود. مثلا روزهای زوج این درسها روزهای فرد این درسها. تمام مدت هم خودم را ملزم میکردم به رعایت برنامه.
پیشنهادی برای کنکوریها داری؟
ارشد با کارشناسی خیلی فرق دارد. تعداد نفرات آزمونش هم خیلی کمتر از کارشناسی است. برای همین اگر کسی درس بخواند احتمال قبولیاش خیلی زیاد است. حتما هم لازم نیست برای رتبه خوب همه درصدهایش صد باشد با یک میانگین بالای 50-60 درصد میشود رتبه خوبی آورد. در ضمن باید به ضرایب درسها هم دقت کرد. اگر درسهایی که ضریب بالایی دارند را خوب بخوانی خیلی کمک میکند به اینکه رتبه خوبی هم بگیری.
منبع: http://moshavereh.parsehportal.com