نام و نامخانوادگی: مهسا قربانی
رشته تحصیلی: مهندسی صنایع
رتبه در آزمون: 1 مدیریت صنعتی
رشته و دانشگاه محل تحصیل کارشناسی: مهندسی صنایع، دانشگاه یزد
رشته و دانشگاه محل تحصیل کارشناسی ارشد: مدیریت صنعتی، دانشگاه تهران
آنقدها هم کار سختی نیست، نترسید.
از کی خواستی رشتهات را تغییر بدهی؟
از خرداد.
چه شد که این تصمیم را گرفتی؟
دانشگاه برایم خیلی مهم بود و قصد داشتم حتما سال اول دانشگاه تهران قبول بشوم. فکر میکردم که در مدیریت شانس بیشتری داشته باشم چون 1 مدیریت صنعتی سال قبل هم از دانشگاه خودمان بود، فکر کردم که مدیریت نسبت به مهندسی صنایع ریسک کمتری دارد.
این دو رشته چهقدر به هم شبیهاند؟
دروس مشترک دارند اما دروس مقطع ارشد کاملا متفاوتاند.
برنامهریزیات برای درس خواندن چهطوری بود؟
من نیمه مهرماه شروع کردم به خواندن چون باید از پایاننامهام دفاع میکردم. تنها کاری که کردم این بود که سعی کردم خودم را به آزمونهای پارسه برسانم. برنامهریزی آزمونهای پارسه خیلی مناسب بود. در طول این مدت هم سعی کردم منسجم بخوانم و با دقت.
گفتید از مهرماه شروع کردید؟
دقیقا 13 مهر.
تقریبا روزی چند ساعت درس میخواندید؟
من از هفتهای 43 ساعت شروع کردم. آن اواخر هم رساندمش به هفتهای 53 ساعت که میانگینش میشد روزی 8 ساعت.
توی این مدت تفریح هم داشتی؟
من ساعات مطالعهام را هفتگی حساب میکردم چون نمیشد هر روز میزان ساعات مشخصی درس خواند. اما چون حجم مطالب زیاد بود و بیشتر حالت حفظ کردنی داشت، نمیشد بینش وفقه انداخت. توصیهای هم که همیشه به بچهها میکنم این است که با توجه به حجم بالای مطالب هر چهقدر هم که در روز ساعات مطالعهشان پایین میآید اما آنرا قطع نکنند و ذهنشان را باز نگهدارند. چون حجم مطالب رشته مدیریت خیلی زیاد است.
با همهی این تفاسیر پس تفریح خاصی نداشتی؟
ساعات مطالعهام آنقدرها هم زیاد نبود اما خوب تفریح خاصی هم نداشتم، خوب تغییر رشتهای هم بودم.
برنامهریزیات برای خواندن منابع چطور بود؟
بر حسب آزمونها بود. این خیلی خوب است که یک نفر بتواند در طول روز 4-5 درس را همزمان پیش ببرد چون این کار ذهن را هوشیار نگهمیدارد. منتها من در طول هر روز 2تا درس را نهایتا میخواندم. با توجه به اینکه برای هر آزمون 3 هفته وقت داشتیم، از دروسی که کمتر حفظی بودند شروع میکردم. 2-3 روز آخر هم درسهایی که در طول 3 هفته خوانده بودم را مرور میکردم چون به هر حال مطالب جدید بود و ممکن بود من فراموش کرده باشم.
متد خاصی هم برای درس خواندنت داشتی؟
نه. فقط توصیهام این است که از کنار هیچ نکتهای نگذرند. نکاتی که ساده از کنارش میگذریم و یا علامت سوالهایی که فرصت نمیکنیم جوابشان را پیدا کنیم، ممکن است همان سوالهای آزمون باشند. من سعی میکردم درسها را کامل بخوانم.
اضطراب و استرس هم داشتی؟
من هیچ دیدی نداشتم. اینکه با چه رتبهای کدام دانشگاه میشود رفت. یا اینکه من رتبهام در آزمونهای پارسه معادل چه رتبهای در آزمونهای اصلی است. این برای من مقداری استرس ایجاد میکرد. اگر در این زمینه به بچهها مقداری اطلاعات داده شود، خیلی میتواند به آنها کمک کند.
معمولا در آزمونهای پارسه رتبهات چند میشد؟
تک رقمی. 3 بار 1 شدم. بدترینش هم 8 بود.
حرف آخر...
توصیهام به بچهها این است که منسجم درس بخوانند و خودشان را هم دست کم نگیرند. شلوغی سر آزمون ممکن است از اعتماد به نفس بچهها کم کند. آنقدها هم کار سختی نیست، نترسند.