مدیریت زمان و مهندسی مکانیک
مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

تایید شدن

تا کی قراره تایید بشی؟
می خوای درس بخونی ، همه باید از ساعات درس خوندنت راضی باشن .
یعنی اگه کلی درس بخونی و 1 ساعت بخوای استراحت کنی اونوقت تواین 1 ساعت ممکنه کلی طعنه بشنوی که خوب درس نمی خونی و توهم پاک خودت رو می بازی
اگه بخوای یه لباس متفاوت بپوشی که قبلا" نمی پوشیدی و الان به سرت زده که امتحانش کنی ، 2 تا نظر منفی که بگیری ، می ری سراغ همون قبلی ها و بی خیالش می شی . مثلا هوس کردی ریش بزاری، یا دوس داری لباس مشکی بپوشی .
اگه بخوای یه کتاب جدید بخونی ، همینطور
اگه بخوای کارتو عوض کنی همینطور
اگه بخوای ازدواج کنی همینطور و   ......
 تا کی باید از دیگران تاییدیه بگیری ؟ کی می خوای خودت باشی و خودتو با همه نقات مثبت و منفی ات بشناسی؟ تا کی یه کلبه امن می سازی و حسابی مراقبی که آسیب نبینه؟
همه چیز را به دست خدا بسپار ، خودت باش و خطر کن، ریسک کن و پای همه چیز بایست. فقط یادت باشه تو این مسیر باید خط قرمزهاتو رعایت کنی و خیلی حواست به خدا باشه .
بجز خدا از هیچ چیز و هیچ کس نترس .

نظرات 8 + ارسال نظر
reza یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:04

دقیقا همین طوره که میگین!
منم با این عملکرد موافقم
فقط گاهی انتقاد ها اینقدر زیاد میشه که واقعا میره رو اعصاب آدم نه این که به حسابشون بیاری، فقط مغز آدمو اشغال میکنه دیگه کلا آدم هنگ میکنه.
واسه همین گاهی بی خیال شدن و تایید نظر دیگرانم جواب میده

به نظرم بین اینکه چقدر قدرت تحلیل مسائل رو داشته باشیم و زمان هنگ کردنمون رابطه مستقیمی برقراره . پس اگه بتونی مسائل رو سریعتر تحلیل کنی حله . ولی چطور می شه قدرت تحلیل ذهن رو بالا برد؟

سایه یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:59

سلاام:)
یه گوشم دره یکیش دروازهه!!:)
هر کاری هم دلم بخواد میکنم!
مهم رضایت خود آدمه..
اگه یه روزی به خودت بیای و ببینی از چیزی که هستی راضی نیستی یعنی بااختی!
و من نمیخوام بازنده باشم
پس اونجوری زندگی میکنم که دوس دارم:)
اونایی هم که دوستم دارن منو همینجوری میپذیرن...
و با تغییراتم کنار میان:)
اگه یه کاری رو تموم دنیا هم تایید کنن ولی حال منو خووب نکنهه انجامش نمیدم..
مهم اینه که حاال آدم خوب بااشه:)

سلااام :)
خوشحالم که با یه دختر قوی و همفکر تبادل نظر می کنم . آدمای خوب هم حال آدمو خوب می کنن
حالا به نظرت فرق اینکه با یکی مشورت می کنی با اینکه می خوای از طرف اون تاییدیه بگیری چی هست ؟

reza یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 13:08

مسلما این قدرت بر اساس تجربه و درکی که از زندگی بدست می آید تقویت می شه ولی مهمترین عامل این که توانایی ها و ظرفیت های خودمون رو بیشتر بشناسیم تا به رخدادها بتونیم سریعا پاسخ درست و مناسب رو بدیم.
کلا کنار هم قرار دادن و تحلیل مسائل رو بیشتر از روی تجربه انجام میدیم.و اگه تجربه شو نداشتیم هم یه حالت ذهنی ایده آل واسش فرض می کنیم.
ولی اینکه قدرت متقاعد کردن منتقدانت رو داشته باشی تو برخی مسائل بهتر جواب میده اما اگر طرفت درکش پایین باشه واقعا مأیوس کننده است.

موافقم . ولی حتما" دیدی آدمای سن بالایی رو سریع از کوره در می رن و فقط حرف خوشون رو می زنن ولی کسایی که سن بالایی ندارن ولی مشکلات رو خوب تحلیل می کنن . به نظرم کلا اگه به این نتیجه رسیدی که انجام کاری به قول سایه حالتو خوب می کنه باید انجامش بدی . بی خیال منتقدان مخصوصا اگر درکشون هم پایین باشه

سایه یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 16:01

باعث خوشحالیه منم هس خاانوم:)
بنظر من کلا مشورت کردن فرق داره با تایید گرفتن!
من وقتی با کسی مشورت میکنم که خودم تصمیم قطعی رو نگرفتم و میخوام از نگاه بقیه هم به مساله نگاه کنم تا شاید تصمیم بهتری بگیرم
خیلی فرق داره با اینکه من میدونم قطعا!! دوس دارم یه کاری رو انجام بدم ولی باز حرف بقیه برام مهم باشه!اینجااس که میشه تایید شدن...
:)

دقیقا" . عالی گفتی دیگه ، جایی برای سوال نذاشتی .
چرا یه سوال برام پیش اومد . اگه بخوای ازدواج کنی و کسی که انتخاب کردی و دوسش داری مورد تایید خانواده و دوستات نباشه چطور؟

علی راد یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 17:31

فرشته تا بحال چند تا از نظراتمو تایید نکردی منتها ککم نگزید
من کلیت حرف شما رو تایید میکنم و از همون ازدواج یه مورد رو بگم:
(زمان ها ممکنه کمی بالا پایین بشه) من بین 20 تا 22 سالگی خیلی نظر دیگران در مورد همسر اینده ام مهم بود دلیلش این بود که زیاد تو تو جمع دخترا(خواهرمو و دختر خاله ها و خاله ها) بودم و حرفهاشون به تدریج تو ذهنم محکم میشد. همش می گفتن خانوم فلانی اینطوریه اونطوری.. لذا خیلی برام مهم بود که همسری رو برگزینم که فامیل پسند هم باشه بخصوص از منظر زیبایی.. منتها بعده 22 سالگی بخاطر تغیرات محیط و.. بر عکس شده بود و برام مهم نبود که دیگران چه نظری خواهند داشت در مورد همسرم. ولی خوف این میره که دوباره همون علی 20 تا 22 بشم چرا که محیط ممکنه تغییر کنه..

شما فعلا" به بن بست رسیدی ، نظراتت قابل تایید نیست .

علی راد یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 17:52

یاداوری چند نکته از ذهن خسته ی من:
1-ریشه یابی نصف مشکلات رو حل میکنه. پدر و مادری که کودک خود رو زیاد سرزنش می کنن و دائما کارهاشو تایید نمیکنن برا مورد شما ذکر شده.منی که الان تایید دیگران برام خیلی مهمه (بعضا وسواس گونه هم میشه) ریشه اش بر میگیرده به کارهای تایید نشده ی دوران کودکی ام.
2-من برا خرید لباس سه مورد رو در نظر میگیرم هر کدوم هم مساوی سهم دارن یعنی 33 درصد. اول خودم(مثلا حداقل فعلا نمیتون با شلوار پارچه ای کنار بیام) دوم نزدیکان درجه ی یک(مخصوصا خواهرم که روحیه ی منو بیشتر میشناسه و خوش سلیقه هم هست) و سوم عرف(با شلوارک و رکابی نمیرم که پلیس..)
برم ریکاوری

آخ آخ آخ ، قضیه همون کودک درونه دیگه .

آقا شما خیلی کار داری تا بری ازدواج آماده شی . مخصوصا" در مورد این آبجی خانوم خوش سلیقه که فرمودی

علی راد یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 18:16

اتفاقا زودی ازدواج میکنم برا خرید لباس هم به نظر خانومم احترام میذارم تا حال تو یکی حسابی جا بیاد

فقط احترام می ذاری؟!!! باید گوش به فرمان خانوم باشی، هر چی گفت قشنگه ، بگی چشم

سایه یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 20:19

مساله خییلی مهم شد!!:)
احتمالش صفره که کسی از نظر من مورد تایید باشه ولی خانواده تاییدش نکنن!!به دو دلیل!
1.اعتماد به عقل و فهم وشعوره من:)
2.فاصله کم بین طرز تفکر من و خانواده و دوستان،من خیلی با اونا فرق ندارم..تا حالا هرکی که ازنظر اونا تایید بوده از نظر منم بوده و برعکس:)
اگه مطمئن باشم اون آدم انتخابمه حتما تایید میشه :)

خیلی هم عالی ، چقد خوبه که اطرافیانت مثل خودت فکر می کنن . این احتمال صفر هم خیلی بالاسا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.