مدیریت زمان و مهندسی مکانیک
مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

از زبان اساتید

در دوران دانشگاه راجع به مساله حل کردن اساتید ما نظرات گوناگونی داشتند(دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل)استاد پورداد اگه ده تا حرف ازش میشنیدی این بود که:"چی؟!مساله حل کنید مساله مساله!"
استاد دانیالی میگفت لازم نیست تعداد زیادی مساله حل کنید گزینشی انتخاب کنید اما واقعا خودتون حل کنید
استاد رنجبر هم تقریبا نظر آقای دانیالی رو داشتند اما تاکید داشتن که از هر "نوع"مساله چنتا حل کنید تا اگه یه شکل جدیدی دیدین به قول خودشون "نهراسید!" اما لازم نیست از هر فصل 300 تا سؤال حل کنید
استاد ارجمند جناب دکتر طاهریان خاطره ای رو از یک میهمان خارجی شون نقل میکردن که "هر جا میرفتیم هر case ای رو که بهش برخورد میکردیم ایشون فوری چشمی حساب کتاب میکردن و به تحلیل نهایی میرسیدن بسکه مساله حل کرده بود"
خب حرف کدوم استاد درسته؟
اگه جمع بندی منو بخواید میگم حرف همه درسته بسته به اینکه چی مد نظر آدم باشه اما اگه نتیجه "خوب و دلچسب" میخوایم "حتما" باید "زیاد" مساله حل کنیم و در همه اونها بدون کمک گرفتن از حل تمرین ابتدا سعی کنیم مدل کنیم و اگر به نتیجه درست رسیدیم که چه خوب اگه نه از حل تمرین کمک بگیریم.
اگر تعدادی از اساتید میگفتن تعداد زیاد نیاز نیست مساله حل شه چون که ماهایی رو میدیدن که واسه پاسی گرفتن میدویدیم!شب امتحان بخون و حتی بدون حل یک مساله بشین سر جلسه!ببینید واقعا چه نیرویی داریم ما بدون حل مساله پاسی میگرفتیم با اون سؤالای خلاقانه دکتر رنجبر و دانیالی اگه حل کنیم واقعا چی میشه.
پس مساله حل کنید و حتما مدل کنید یاداوری:مراحل مدل کردن
1-شکل بکشید>>با توجه به اطلاعات پیش رو
2-اصول مرتبط گفته شده را پیاده کنید
در این راستا:نترسید(!)،از آهسته جلو رفتن و کند بودن نگران نباشید(این مشکل به مرور کاملا حل میشود)،از حل تمرین فقط وقتی به حال "انفجار" رسیدید کمک بگیرید!.
همگی پیروز باشیم.


یک سؤال مهم وادی سیالات

در یک انقباض ناگهانی انرژی بیشتر تلف میشه یا انبساط ناگهانی؟چرا؟

آیا ماهیت اتلاف انرژی در هر دو یکیه؟(یعنی در هر دو مورد یک دلیل واحد منجر به تلف شدن انرژی سیال میشه؟)
خیلی مهمه این سؤال!

پیام روز

هیچ چیزی تو زندگی با استرس و نگرانی درست نشده.
نگران "هیچ" چیز نباشید فقط "کم نذارید".
بعدش همه چیز خود به خود درست میشه.
مطمئن باشید.

تفاوت های یک مهندس با افراد معمولی هنگام تحلیل مسایل ۳

این پست های سریالی "تفاوت های یک مهندس با افراد معمولی هنگام تحلیل مسایل" رو به این خاطر تو وبلاگ میذاریم که به اهمیت مدل کردن پی ببریم.مدل کردن چیزیه که یکی از بهترین اساتیدم تو دوران دانشگاه بهش تاکید زیادی داشت(دکتر محمدی دانیالی-دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل)و همچنین مرحوم آقای مریام مولف ارزشمند کتاب های دینامیک و استاتیک در مقدمه کتابش تاکید زیادی به اساتید میکنه که حتما دانشجوها حتی ساده ترین مسایلی رو که افراد معمولی با تکیه بر تجربه روزانه و معمولی خودشون خیلی ساده میتونن بهش برسن رو با تکیه بر فرمول و قواعد و اصولی که آموزش میبینن حل کنند.


مراحل مدل کردن:

1-آنچه که زبونی است رو به شکل در بیاریم هر چه خلاصه تر

2-راجع به مساله پیش رو چه چیز یاد گرفته ایم(قواعد و اصول مرتبط رو به کار گرفتن)

نمونه:

راهنمایی بزرگ( راهنمایی شماره 6=آخر)درباره مسابقه سیالاتی:


یکی از دوستان عزیز (آقا حمید)جواب نسبتا درست دادن اما برای ما فرمول مهمه باید با فرمول اثبات شه اینکه حرفی رو میزنیم رو چه حسابیه چرا ادعا میکنیم دبی اینجوری شد اونجوری شد؟....

سؤال کردیم که آقا چی میشه که وقتی شیر آب اشپزخونه یا شیلنگ آب رو تا یه حدی باز میکنیم کمتر آب میآد اما وقتی دستمون رو میگیریم جلوی خروجی شیلنگ در کمال تعجب بیشتر آب میآد؟

مدل کردن:

گام 1:فوری هر چی که گفته رو شکلش رو میکشیم(به شکل در میآریم)در این راستا باید بدونیم که با سیستم آب شهری طرفیم پس شکل سیستم آب شهری که nبار تو همه کتابای مکانیک سیالات دیدیم رو میکشیم  2شکل زیر


گام 2:حالا باید از فرمول هایی که یاد گرفتیم بهره ببریم آب در حالت 3 بیشتر پرتاب میشه پس انرژی کمتری تلف میشه نوشتن فرمول انرژی و مقایسه دو حالت.

دست انداز ها:در گام 1 شاید بگیم اوه از منبع آب تا برسه به خونه ما کلی بلا میآد سر آب که ما ازش خبر نداریم>>اشتباه نکنید حرفتون درسته اما برای هر 2 حالت این بلاها هست(نازل میشه!)مقایسه دوحالت مد نظره.

در گام 2 ذهن میگه نه من دست رو هم علاوه بر شیر مانع کردم جلو آب پس باید انرژی بیشتری تلف شه این غلطه باید به فرمول اعتماد کنید در هر 2 حالت انرژی به اندازه H هست پس پرتاب بیشتر آب یعنی اتلاف کمتر انرژی.

اشتباهات فاحش:یک شخص میگه خب سطح مقطع کم میشه پس سرعت زیاد میشه>>آقا جون این یعنی اینکه اصلا گوش نکردیم مساله چی گفته چی خواسته از ما؟در هر 2 حالت هم با شیر آب هم با دست داریم سطح مقطع رو کم میکنیم پس چرا تو حالت شیر سطح مقطع هرچی کمتر میشه سرعت کمتر میشه!؟>>فمهیدن درست مساله>>گام مهمی در مدل کردن و رسیدن به نتیجه درست.

ترس از انجام یک کار مهم

در این وبلاگ مطالب مهمی راجبه تنبلی اهمال کاری و.... نوشته شده و راههایی هم جهت رفعش پیشنهاد شده اما شاید از این منظر کمتر بهش نگاه شده باشه که ترس از انجام یک کار مهم شاید جدا عامل مهمی باشه برای امروز فردا کردن(تنبلی یا  اهمال کاری)

اینکه میترسیم که نتونیم این یه مرحله جداگونست فکر کنم که خیلی هم اسیر کنندست.با توجه به تعریفی که از تنبلی و اهمال کاری شده فرد تنبل از تنبلی به خودش زحمت انجام کارا رو نمیده(من رانندگیم خوب نیست پس همیشه از دوچرخه استفاده میکنم حالا هنوز یه بارم پشت رل نشسته)اما اهمال کار میدونه انجام یک کار مهم در آینده احتمالا عواقب بسیار خوبی در پی داره اما با این اینهمه باز دست دست میکنه امروز فردا میکنه.من فکر میکنم ترس تو هر 2 مورد خیلی عامل بزرگیه ترس از اینکه نتونیم نتیجه خوبی بگیریم.ترس از عدم اعتماد به خود میآد  اما خیلی ها در خودشون به این باور میرسن که ما میتونیم و شروع به کار میکنن اما حین کار این ترس ها میآد سراغشون نکنه نشه نکنه کم بیارم نکنه....واقعا من اونقدی هستم که حسابشو کردم و.....یادمه یه روانشناس تو تحلیل فیلم "راز" گفته بود اینجور افراد(که میترسن>>موضوع بحث ما)دارن طرح شکست رو تو ذهنشون پیاده میکنن و ناخوداگاه چیزی غیر از اون هم نتیجه نمیگیرن.پس یه راه مهم و بزرگش اینه که اگر تصمیمی گرفته شد دیگه بهش پایبند باشیم و ترس هایی که میآد سراغمون رو بذاریم به حساب سختی هایی که تو ذات "هر" کاری هست و فقطم کارشون(سختی ها)اینه که آدم کم بیاره جلوشون پس با تمام انرژی باید ادامه داد.واقعیت اینه که هر یک از عواملی که باعث کم شدن انگیزه ما میشه اگه به تنهایی جلوی ما قرار میگرفت لهش میکردیم مثلا زدن درصد کم در یک درس مثلا چون مجبور بودیم درسی رو پاس کنیم هرچقدرم تلخ و بیخود از دید ما باز هم زور میزدیم و لهش میکردیم(البته اگر به استادش  امیدی نبود)یعنی این غیرت و تعصب نمیذاشت لهش نکنیم اما چون تو فرایند دراز مدتی مانند کنکور جلومون اومده وقتی یه بار دو بار ده بار پونزده بار(!)درصد های کمی میزنیم وا میدیم حال اینکه بالاخره میرسیم به نقطه و نوک قله بالاخره درصد های بالا هم نصیبمون میشه :"رشد تدریجیه و مهم تر از همه نامحسوسه"
در پایان میخوام از آقای راد هم درخواست کنم که در این ارتباط و مقوله(تاثیر ترس در ایجاد اهمال کاری یا تنبلی) به ما کمک کنن و لطفا از تجاربشون و راه حل ها واسه این گرفتاری در اختیار ما بذارن .

قوت قلب و امید به آینده

چقدر مایه مباهاته وقتی میبینی استادت که تا همین یکی 2 سال پیش پیشت بود بابل بود تو مکانیک نوشیروانی الان تو بیرمنگهام استاد دانشگاه شده اینام دانشجوهای دکتراشن. جناب آقای دکتر حسام طاهریان از اساتیدی که همیشه به رفتار و منششون میبالیدم  

زن بودن

مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد ، دستش را در جیبش می کند و در می آورد ، من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود .. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند ….
 
*(تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم ..!!!)
 
مسافر صندلی پشت زانوهایش را در ستون فقراتم فرو می کند ، یادم هست موقع سوار شدن قد چندانی هم نداشت ، باید با یک چیزی محکم بکوبم توی سرش ، چیزی دم دستم نیست احتمالا فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را از کنار صندلی به سمت من می آورد….
 
*(تقصیر خودم بود باید با اتوبوس می آمدم ..!!! )
 
اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست ، اتوبوس زیاد هم شلوغ نیست و

چشمان او هم نابینا به نظر نمی رسد ولی دستش را درست در 10 سانت از 100 سانت میله ای که من دستم را گذاشته ام می گذارد .. با خودم می گویم ” چه تصادفی ” و دستم را جابه جا می کنم … اما تصادف مدام در طول میله اتفاق می افتد …..
 
*(تقصیر خودم است باید این دو قدم راه را پیاده می آمدم …!! )
 

ادامه مطلب ...