مدیریت زمان و مهندسی مکانیک
مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

مدیریت زمان و مهندسی مکانیک

علی اکبر درگی- رتبه 8مکانیک

" نتیجه کنکور بسیار فراتر از انتظارم بود..."

  خلاصه  :  مصاحبه با رتبه 8 آزمون کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک

خودتان را معرفی کنید.

 علی اکبر درگی، متولد 1/7/64 ، شهر کرج و ساکن کرج هستم. به خاطر مصادف بودن روز تولدم با شروع سال تحصیلی، معمولاً تولدم یادم نمی مونه. ابتدایی را در دبستان شهید نیک نژاد واقع درگلشهر غربی کرج گذراندم. بعد از پایان دوره ابتدایی به همراه یکی دیگه از دوستانم برای اولین بار در تاریخ مدرسه­مان در امتحان تیزهوشان قبول شدیم. در نتیجه تا پایان دبیرستان در مرکز شهید سلطانی کرج تحصیل کردم. سال 82 هم وارد دانشگاه شدم. دانشگاه صنعتی شریف، رشته مکانیک. در کنکور کارشناسی ارشد 86 هم رتبه 8 مکانیک را کسب کردم.  

 از همان ابتدا وضعیت تحصیلی خوبی داشته اید.

در طول تحصیلاتم هیچ وقت شاگرد اول نبودم. حتی در دبستان. فقط 1 بار کلاس سوم موفق شدم معدل 20 را تجربه کنم. معمولا تو کلاس شاگرد دوم می­شدم. البته فکر می­کنم دلیل عمده­اش این بود که پدر اون شاگرد اوله تو همون مدرسه معلم بود. در بقیه مقاطع تحصیلی هم معدلم همواره یک روند کاهنده را دنبال میکرد. به طوری که اواخر دبیرستان تا مرز 17 هم رسید. معدل پیش دانشگاهی و دیپلم دقیقاً یادم نیست ولی فکر کنم حدود 18 بود. در زمان کنکور هم وضع خوبی در کنکورهای آزمایشی نداشتم ولی سر جلسه کنکور خیلی خوب بودم و رتبه­ام 19 منطقه 2 و 45 کشوری شد. کم کم به این نتیجه رسیدم که استعداد فوق­العاده­ای در تست زنی دارم.  البته به این موضوع افتخار نمی­کنم ، ولی فعلاً شرایط طوری شده که این استعدادها هم به درد می­خورند. در دانشگاه هم وضعیت تحصیلی متفاوتی نداشتم. یک دانشجوی متوسط با معدل 17. البته معدل 17 تو شریف متوسط محبوب میشه. خیلی برای درسهام وقت نمیذارم مگر درسهایی که بهشون علاقه دارم. ولی در مجموع درسهای دانشگاه تقریباً تمام وقتم را اشغال می­کنه.

پس کار فوق برنامه ای انجام نمی دهید.

دوست دارم در فعالیت­های فوق برنامه دانشکده فعال باشم ولی به نظر من این خور فعالیت­ها در دانشگاه به اصطلاح فقهی واجب کفایی است. یعنی اینقدر آدم فعال در دانشکده بود که کاری باقی نمی­ماند. البته اعتراف می­کنم در کارهای گروهی یک کمی تنبلم. بیشتر فعالیت­های غیر درسی­ام در دانشگاه مربوط می­شه به حضور در جلسات سخن­رانی­های مختلف که در دانشگاه به طور مرتب برگزار میشد. من هم مثل اکثر جوانهای این دوره بیشتر به منابع اطلاعاتی دیداری و شنیداری عادت دارم تا منابع نوشتاری و این اصلاً خوب نیست.

و کار چطور؟

علاقه­مندم در آینده بیشتر در زمینه طراحی، رباتیک و اتوماسیون فعالیت کنم ولی برای ورود به بازار کار خیلی عجله ندارم. فکر می­کنم مهم تر از زود وارد شدن به بازار کار، درست وارد شدن است. نحوه ورود به کار تاثیر زیادی در جهت­گیری شغلی در آینده دارد. فعلاً با چند نفر از بچه­­های دانشکده مشغول طراحی و ساخت یک دستگاه دیوارساز هستیم. فکر می­کنم شروع خوبی برای کار در زمینه اتوماسیون باشه.

در دوران تحصیل ، یا موقع خواندن برای کنکور کارشناسی ارشد، درسی بود که از خواندنش لذت ببرید. یا کلاً از خواندن برای کنکور لذت می بردید؟

بیشترین لذت را در دوره کارشناسی از درسهای دینامیک ماشین و طراحی مکانیزم بردم. موضوع این درسها دقیقاً همون چیزی بود که منو به رشته مکانیک جذب کرده بود. علاقه هم به حدی بود که چند تا پروژه اضافی هم در طول ترم انجام دادم، بدون اینکه به استاد تحویلشون بدم. البته تو شکل گیری این علاقه، تدریس فوق­العاده دکتر ظهور هم بی تاثیر نبود. در کنکور هم به بیشتر به مجموعه دروس دینامیک علاقه داشتم و بهترین نتیجه هم مربوط به همین بخش بود. اما برای کنکور نه اصلاً، چرا باید لذت ما بردم؟ مجبور بودم برای کنکور بخونم. تنها فایده­ای که داشت این بود که درس­ها یک بار مرور شد. البته این فایده بزرگی بود ولی لذت بخش نبود.

گفتید "مجبور بودم برای کنکور بخونم." چه اجباری برای کنکور ارشد داشتید؟

من برای رسیدن به موقعیت شغلی مورد نظرم در آینده باید فوق بخوانم. توصیه می­کنم اگر کسی بدون فوق لیسانس به موقعیت شغلی مورد نظرش می­سد از این دو سه سال برای ورود و جا افتادن در بازار کار استفاده کند.

و چطور برای رسیدن به این هدف تلاش کردید؟

درس خواندن برای کنکور را اسماً از اول مهر شروع کردم. (همیشه چند برابر هدفم دورخیز می­کنم) ولی درس­های دانشگاه اجازه تمرکز روی کنکور را نمی­داد. در نتیجه شروع اصلی از اواسط دی، بعد از پایان امتحانات بود. از آن به بعد به طور متوسط روزی 3-4 یاعت درس خواندم. بزرگترین مشکلم نداشتن منبع مشخص و جامع بود. یعنی نمیدونستم چی باید بخونم. تو کنکور کارشناسی این مشکل وجود نداشت و همه چیز مشخص بود. حجم کل جزوه­هام به 20 صفحه کلاسور هم نمیرسید. با پرس و جو از چند سال بالایی چند تا کتاب تست خریدم و تنها منابعم اونا بودن. کتابها را با بچه­ها اشتراکی می­خریدیم و بعد از خواندن با هم عوض می­کردیم. روش خواندن اینطور بود که از اول کتاب شروع می­کردم و تا آخر تستها را می­زدم. در طول تست ردن مطالب درس هم خود به خود مرور می­شد. بعضی از کتاب­ها که پاسخ­­های بهتری داشتند را دو بار خواندم. البته این روش برای من جواب داد. فکر می­کنم برای کسانی که کلیات درسها یادشونه و جزوه هم ندارند بهترین روشه.(شاید هم تنها روش) . کتابهایی که خواندم زیاد نبودند. سیالات، دینامیک و جامدات انتشارات آزاده؛ ریاضیات، معادلات آقاسی و چند تا کتاب دیگه که مشخصاتشون یادم نمی­آید چون اصلاً کتابهای خوبی نبودند.  من از میزان و کیفیت خواندنم برای کنکور اصلاً راضی نبودم. 
کنکور چه طور بود؟

از نظر علمی با توجه به ظرفیت یک آزمون تستی خوب بود ولی در مقایسه با ظرفیت علم مکانیک خنده­دار. از نظر زمان اجرا خوب است، چون در بین دو ترم یک فرصت چند هفته­ای برای درس خواندن ایجاد می­شود. اما اگر کنکور به بهمن منتقل شود این یک حسن هم از بین میرود. از نظر اجرایی هم مثل تمام کنکورها.  فاصله زیاد تا حوزه، صندلی لق، ساندیس و کیک و .... سر جلسه هم احساس تسلط کافی نمی­کردم. بعد از کنکور به طور جدی به سال بعد و کار­هایی که در این یک سال میتونم انجام بدم فکر می­کردم. به قدری از نتیجه نا امید بودم که حتی برای دیدن نتایج به اینترنت نرفتم و یکی از دوستهام رتبه­ام را به من گفت. نتیجه کنکور بسیار فرا تر از انتظارم بود و نشون می­­داد تصورم از کنکور فوق غلط بوده.

واقعاً؟ پس چه رتبه ای را متصور بودید؟

احتمال می­دادم رتبه­ام بین 50 تا 150 باشه. در نتیجه فکر نمی­کردم بتونم طراحی کاربردی شریف قبول بشم و داشتم بین سایر دانشگاه­ها و سال بعد یکی رو انتخاب می­کردم.  اگر رتبه­ام خوب نمی­شد و دانشگاه­های تهران و امیرکبیر هم قبول نمی­شدم، برای سال بعد تلاش می­کردم.

 و نتیجه؟

 با رتیه 8 باخیال کاملاً راحت گرایشی که دوست داشتم را انتخاب کردم:  طراحی کاربردی شریف.

درصدهایتان را به خاطر دارید؟

جامدات رتبه 8، سیالات رتبه 14 و بقیه رتبه ها هم تو همین مایه­ها. درصدها هم از قرار بودند: زبان 12%، ریاضی 43%، سیالات 63%، جامدات 78% و دینامیک 72%. نتایج جامدات و کنترل در حدی خوب بود که فکر کنم فقط یکی دو تا غلط داشته باشم.

موفقیت از دید شما؟ و اینکه چه عواملی موفقیت شما را در کنکور  فراهم کردند؟

جواب این سوال­های سخت را بلد نیستم ولی فکر می­کنم بهترین ملاک موفقیت موجود این است که خود فرد از زندگیش ابراز رضایت کند، البته در پایان زندگیش.

 


آنقدر تحلیل دقیقی از کنکور ندارم که عوامل موفقیت در کنکور را تعیین کنم. فکر می­کنم برای هر کس روش خاص خودش وجود دارد. اما نکاتی که به خودم کمک کردند، اینها هستند:
 


·    بدون بلد بودن کلیات درس نتیجه گرفتن ممکن نیست. در نتیجه درسهایی که مدت­ها پیش پاس شده اند باید مرور شوند. به عنوان مثال من در کنکور پارسال تستهای ارتعاشات را بهتر از امسال زدم؛ چون درس را تازه پاس کرده­­ بودم.

 


·    خواندن تمام درسها برای کنکور ضروری نیست. در نتیجه با توجه به زمانی که در اختیار داریم می­توانیم دور یک سری از درسها که تاثیر کمتری و حجم مطالب بیشتری دارند از اول خط بکشیم. مثلاً من به طور کلی زبان، ریاضی مهندسی و انتقال حرارت را اصطلاحاً بی خیال شدم.

 


·    اما روی بقیه درس­ها که کلیت آنها را بلدیم و یا یاد گرفته­ایم باید به طور جدی سرمایه­گذاری کنیم. نتها چیزی که ظاهراً مهم است تسلط در تست زدن است. در نتیجه حتی می­توان یک کتاب تست را دو بار خواند تا بیشتر تمرین شود. برای موفقیت در کنکور حداقل باید در دو، سه درس کاملاً مسلط باشیم تا زمان این درسها و همینطور درسهایی که بی خیال شده­ایم به نفع درسهایی که کمتر مسلطیم ذخیره شود. من شخصاً مطمئنم برای فکر کردن کافی روی تمام تست­ها زمان کنکور باید حداقل دو برابر شود.

 


·    از این شاخه به آن شاخه پریدن هم زیاد خوب نیست. من سعی می کردم یک کتاب را تمام کنم بعد سراغ بعدی بروم. البته شاید برای بقیه افراد این روش مناسب باشد.

 


·    اصلاً قصد تبلیغ ندارم ولی مطمئنم بدون کنکور آزمایشی نمی­شود موفق شد. البته موافق یک دوره کامل و فشرده کنکور آزمایشی هم نیستم. دو سه جلسه کنکور آزمایشی برای آشنایی با جو کنکور لازم و کافی است. در ضمن تجربه ثابت کرده نتیجه آزمون نهایی از کنکورهای آزمایشی بهتر می­شود. پس نباید از نتیجه بد در کنکور آزمایشی ترسید.

 از نقش اطرافیان در این موفقیت بفرمایید.

هر چی بگم کلیشه ای از آب در میاد اول باید گفت. وجود فرد و یا افرادی به غیر از خودمان که علاقه­مند به موفقیت ما باشند بزرگترین کمک روانی و انگیزه تلاش برای موفقیت است. از همین جا از تمام کسانی که از موفقیت من خوشحال شدند به خصوص پدر و مادرم صمیمانه قدردانی می­کنم.

 حرف آخر؟

 امیدوارم سیستم آموزشی کشور ما روزی از این وضعیت مدرک گرایانه خارج شود و گرفتن مدرک معادل کسب تخصص در یک رشته باشد نه ملاک و معیار شخصیت و جایگاه اجتماعی.
منبع: http://www.nasir.ir

مصاحبه با رتبه یک IT آزمون کارشناسی ارشد

مصاحبه با رتبه نخست IT آزمون کارشناسی ارشد

مصاحبه شونده  :  لیلا پیشداد
خلاصه  :  مهمترین انگیزه ادامه تحصیل برای من علاقه ام برای درس خواندن و رشته IT بود.

اشاره : برای مصاحبه این شماره ، سراغ لیلا پیشداد می رویم. علت انتخاب او، خیلی روشن است: لیلا پیشداد بهمن 84 از رشته صنایع فارغ التحصیل شده و در کنکور ارشد همان سال در رشته IT رتبه 1 را کسب کرده است. با روی خوش دعوت برای مصاحبه را می پذیرد، تلاش می کنم تا تمام سوالاتی را که در مورد چگونه موفق شدنش ممکن است به ذهن برسد، بپرسم، مصاحبه طولانی اما شیرین زیر را به تمام کسانی که برای رسیدن به موفقیت فقط کمی انگیزه و اعتماد به نفس کم دارند، تقدیم می کنم:

خودتان را معرفی کنید.لیلا پیشداد، متولد اسفند 1361 تهران فارغ التحصیل رشته صنایع از دانشگاه علم و صنعت هستم. در کنکور ارشد در رشته IT ، رتبه 1 را کسب کردم.
از دوران تحصیل در دبیرستان بگویید.
من راهنمایی، دبیرستان و پیش دانشگاهی را در مدارس استعدادهای درخشان گذراندم.خوشبختانه در هیچ یک از درسها ضعیف نبودم یا اینکه اگر هم احیاناً از درسی خوشم نمی آمد، سعی می کردم برای خودم علاقه ایجاد کنم. مثلاً عربی را در پیش دانشگاهی برایمان کلاس گذاشتند ، برای کنکور آنقدر خواندم که اصلاً علاقه مند شده بودم و از خواندنش هم لذت می بردم و در کنکور هم خوب زدم. همیشه دوست دارم درسها را به بهترین نحو بخوانم، حتی اگر به آنها علاقه ندارم. این طور نیست که انرژی ام را روی درسهایی که دوست دارم بگذارم و از بقیه غافل بشوم.
از رتبه کارشناسی و وضعیت تحصیلی خود را در دانشگاه از زمان ورود تا فارغ التحصیلی شرح دهید.
رتبه ام خوب شد. طبق معمول همه اول برق و بعد مکانیک جامدات را زدم و البته قبول نشدم. کامپیوتر را با اختلاف کمی از آخرین فرد قبول، فبول نشدم و بعد صنایع گرایش برنامه ریزی و تحلیل سیستمها که قبول شدم. دانشگاهم را هم با علاقه انتخاب کردم بلافاصله بعد از شریف آنجا را زدم(چون خواهرم در آن دانشگاه درس می خواند شناخت پیدا کرده بودم.) همه درسها را به خوبی می خواندم و ، حتی اگر درسی را که دوست نداشتم برخلاف دیگران که فقط می خواستند پاس کنند دوست داشتم به نحو احسن پاس کنم. معدلم هم خوب می شد. چند ترم هم دانشجوی ممتاز شدم. معدل کلم 46/17شد. معدلی که برای ثبت نام کنکور زدم 32/17 بود به نظرم این معدل در کنکور ارشد اثر کرد و همین باعث شد که رتبه بیاورم.
چرا در دوره کارشناسی این رشته را انتخاب نکردید؟سالی که من کنکور دادم (سال 80) این رشته نبود. کامپیوتر راهم قبل از صنایع انتخاب کردم، اما قبول نشدم . ضمناً آن موقع صنایع را بیشتر دوست داشتم . در کارشناسی هم که افراد اکثراً به خاطر اسم رشته را انتخاب می کنند و گرایش من برنامه ریزی و طراحی سیستم بود فکر می کردم این رشته همانی است که دوست دارم اما بعد از چند ترم دیدم آن چیزی که فکر می کنم نیست. (البته بعضی ها می گویند چون در کارشناسی زیاد تخصصی نشده و حکم آشنایی با رشته را دارد، من نباید این طور فکر کنم.) اما من احساس کردم باید رشته ام عوض کنم.
حال برسیم به موضوع کنکور؛ کنکور کارشناسی سخت تر است یا کارشناسی ارشد؟
کاملاً با هم فرق دارند، چون در کارشناسی هم سن شخص کمتر است، هم مجبوری درسهایی را بخوانی که شاید به آنها علاقه نداری ، بعد هم مدت طولانی است اما در کارشناسی ارشد در یک دوره فشرده شش ماهه قرار است بخوانی و درسها هم چون تخصصی شده اند، علاقه داری. در دبیرستان می خوانی تا کنکور قبول شوی اما در کارشناسی می خوانی تا بفهمی.
مهمترین انگیزه ادامه تحصیل ؟
علاقه ام برای درس خواندن و علاقه زیادم به این رشته
چه طور این علاقه پیدا شد؟ آیا از روی شناخت بود؟بله من در مورد این رشته در اینترنت جستجو کردم و از یکی از اساتید (اساتید IT دانشگاه علم و صنعت) در مورد درسهای این رشته راهنمایی خواستم و مثلاً کتاب شبکه های کامپیوتری تنن باوم (که وزارت علوم جزمنابع پایه معرفی کرده است.) را معرفی کردند، بعد از مطالعه آن و با تحقیق در مورد درسهای صنایع- صنایع، کاملاً احساس کردم درسهای رشته IT برایم بیشتر جذابیت دارد. دیدم رشته IT همان است که می خواهم ادامه بدهم و تصمیم گرفتم حتماً قبول شوم. از قبل هم در این زمینه آشنایی داشتم ضمناً در دوره کارشناسی ام، پروژه هایی در زمینه فناوری اطلاعات برداشتم.
در مورد مطالعات خود برای کنکور توضیح دهید.با اینکه رشته ام را عوض کرده بودم، از مهر با شروع کلاسها درس خواندن را شروع کردم. برای ترم آخر یک پروژه و دو درس عمومی داشتم که به هیچ عنوان نمی خواستم در آنها غیبت کنم. یک ماه مانده به کنکور برایم سخت گذشت چون باید از پروژه ام دفاع می کردم و دو درس را پاس می کردم و چند هفته شد که اصلاً درس نخواندم و به خصوص وقتی آدم از درس کلاس جا می ماند، بسیار عصبی می شود. اما از یک ماه مانده تا کنکور با توجه به اینکه دیگر کلاسها هم تمام شده بود، خیلی فشرده خواندم و جمع بندی کردم و تست می زدم. همه درسها را با کلاس پیش می رفتم، مهندسی نرم افزار و مدیریت را کلاس نمی رفتم چون کمی شبیه درسهای خودم بود. هماهنگ با درس دادن استادها پیش می رفتم هر وقت که می گفتند تست بزنید، تست می زدم و یک ماه آخر هم تست می زدم. 8-9 ساعت روزهایی که کلاس نداشتم ، درس می خواندم، اما روزهایی که کلاس داشتم 5-6 ساعت که پشت سرهم نبود و ضمناً هر وقت خسته می شدم درس را هم عوض می کردم. اینکار خیلی موثر است. برنامه ام روی ورقی می نوشتم تا از درسی غافل نشوم.
برای مطالعه چه منبعی بیشتر به شما کمک کردند؟
گسسته : راسن – معماری : موریس مانو – مهندسی نرم افزار: پرس من – شبکه های کامپیوتری : تنن باوم – پایگاه داده : دیت آقای روحانی – هوش مصنوعی : راسل، آقای فهیمی – سیستم عامل : استالینگر، تنن بام، سیلبر شاتس – ساختمان داده و طراحی الگوریتم : CLRS,Brassard
نظرتان در مورد طرح آ.ت.ت چیست؟
برای خودم دلشوره دارم چون در آ.ت.ت به ریز نمرات و کارهای پژوهشی در زمینه رشته توجه می شود، اما من نمراتم در رشته صنایع است و نمی دانم چه می شود ، درحالی که اگر آ.ت.ت نبود، مطمئن بودم قبول می شوم. ولی دیگران می گویند در مورد تو، این ترس بی مورد است. در کل فکر می کنم خیلی خوب است چون ممکن است یک نفر در کنکور نتواند از تمام دانسته هایش استفاده کند و خودش را نشان بدهد و آ.ت.ت یک فرصت است البته از چگونگی اجرای آن زیاد اطلاع ندارم. این طرح برای رشته هایی مثل MBA، IT، مدیریت سیستم و بهره وری به نظرم واقعاً به جاست . چون ممکن است شخصی در رشته خود تخصص پیدا کند اما به خاطر درصدهای پایین در یکی دو درس حقش ضایع شود که آ.ت.ت در این موارد کمک می کند.
از خانواده و سطح تحصیلات و تاثیرآنها برای ادامه تحصیل بگویید.والدینم هر دو تحصیلات دانشگاهی دارند و شاغلند. در کل خانواده اینطور نیستند که بعد از کارشناسی بگویند دیگر درس خواندن تمام شد. بلکه باید ادامه داد. من یک خواهر دارم که امسال کنکور ارشد در (رشته مدیریت) داد و یک برادر که کنکور کارشناسی داشت .
با وجود سه داوطلب کنکور، تاثیری هم روی درس خواندن هم داشتید؟
بله، همه با هم درس می خواندیم و مثلاً اگر کسی می خواست بعد از ظهر بخوابد چون می دید دو نفر دیگر دارند درس می خوانند تشویق می شد که او هم بیدار بماند و درس بخواند.
از حال و هوای کنکور بگویید. بعد از کنکور چه احساسی داشتید؟ فکر می کردید این رتبه را کسب کنید؟
در کنکور اصلاً استرس نداشتم، وقت هم کم نیاوردم. به همه هم گفتم این بهترین امتحانی بود که تا به حال داده ام و بهتر ازاین نمی توانستم . قبل از کنکور با خودم فکر می کردم که باید رتبه من خیلی بالا بشود(تا 10)، چون با دانشجو های IT و کامپیوتر قرار است رقابت کنم (امسال اولین سالی بود که IT ها فارغ التحصیل می شدند) و ضمناً تعداد خیلی کمی هم در این رشته پذیرش می کنند. اما فکر نمی کردم رتبه ام 1 شود وقتی شنیدم تا چند روز باورم نمی شد.
درصد های خود و رتبه تان را در گرایش های مختلف بگویید.
زبان تخصصی 88/58 – دروس مشترک 82/74 – مدیریت 33/23 – پایگاه داده 33/13 – هوش مصنوعی 33/53 – سیستم عامل 66/66 – معماری کامپیوتر33/53. در گرایشهای 1و2و3و6 رتبه ام یک شد و در گرایش 4و5 رتبه ام 3 شد .
در حال حاضر شاغل هستید؟نه من دوران کارشناسی فقط درس می خواندم و اصلاً فرصت نداشتم کار کنم. اما فکر می کنم در کارشناسی ارشد می شود کار کرد اگر بخواهم کار کنم دوست دارم در زمینه IT باشد تا صنایع.
به نظرتان کدام استاد بیشتر به شما کمک کردند؟ آقای دکتر حاج سید جوادی خیلی از کلاسشان راضی بودم.

حرف آخر؟از اساتید و مدیریت کلاسهای کنکور کمال تشکر را دارم ، چون با نحوه ارائه دروس شرایطی را به وجود آوردند که توانستم به آنچه می خواهم برسم 

منبع: http://www.nasir.ir

نفر اول المپیاد کامپیوتر و رتبه 2 مهندسی نرم افزار

هر روز درس می خواندم حتی برای 10 دقیقه

مصاحبه شونده  :  محمدحسین غفاری
خلاصه  :  مصاحبه با نفر اول المپیاد کامپیوتر و رتبه 2 مهندسی نرم افزار در آزمون کارشناسی ارشد 86

با سلام، لطفاً خود را معرفی کنید.
من محمد حسین غفاری، دانشجوی رشته کامپیوتر، دانشگاه  آزاد تهران مرکز می باشم . معدلم  برای کنکور ارشد 15.44 بود و رتبه 2 آزمون کارشناسی ارشد در رشته کامپیوتر، گرایش نرم افزار را کسب نمودم.

از رشته خود راضی هستید؟

من از دبیرستان علامه حلی وارد دانشگاه آزاد شدم. تصمیم داشتم که برای ارشد تغییر رشته دهم و رشته روانشناسی که مورد علاقه ام بود بخوانم. بالاخره در عید سال 85 بود که مصمم شدم که در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کنم و پس از بررسی و پرس وجو از اساتیدم رشته کامپیوتر را انتخاب نمودم.

رتبه شما در المپیاد چند شد؟

 من در المپیاد رتبه 1 را کسب نمودم. اینکه در المپیاد رتبه ام 1 شد و در رشته نرم افزار2 ، فکر می کنم به خاطر معدلم بود. چون درصدهایم در مقایسه با رتبه اول کنکور چندان فرقی نداشت. یک درس را من بالاتر زده بودم و درصد ریاضی ایشان از من بالاتر بود.

از چه زمانی درس خواندن برای آزمون ارشد را آغاز نمودید؟

از تابستان 85 شروع کردم. هر روز درس می خواندم. در واقع روزی نبود که درس نخوانده باشم  حتی برای 10 دقیقه، شبهایی پیش می آمد که بسیار خسته بودم ولی خودم را وادار می کردم که هر جور شده 10 دقیقه را درس بخوانم. درکل می توانم بگویم در تابستان بیشتر از 2-1 ساعت در روز درس نمی خواندم.

کم کم درس خواندنم را بیشتر کردم به گونه ای که در پائیز بیشتر از تابستان درس می­خواندم. مثلاً روزی 4-3 درس می خواندم. در طول ترم درسها را به خوبی خوانده بودم و نگرانی بابت امتحاناتم نداشتم. در زمستان بعد از امتحانات ترم، تا دم کنکور اصلاً دانشگاه نمی رفتم معمولاً برای شرکت در کلاسهای مؤسسه نصیر از منزل خارج می شدم. در 1.5 ماه باقیمانده تا کنکور روزی 7-6 ساعت در روز درس می خواندم و نگذاشتم که این رویه متوقف شود.

در کلاسهای کدام دروس شرکت می کردید؟

معماری، ساختمان داده، نظریه زبانها، طراحی الگوریتمها و سیستم عامل.

در آزمونها چه طور؟

در 2 آزمون شرکت کردم. در یکی از آزمونهای طبقه بندی (آزمون چهارم 100%) و یکی از آزمونهای جامع (آزمون نهایی).

از نحوه مطالعه تان بگویید؟

من سعی می کردم درسها را از روی کتابهای منبع مطالعه کنم. به عنوان مثال؛ برای درس سیستم عامل یک کتاب را به عنوان منبع انتخاب کرده بودم و پس از مطالعه فصلهای مختلف این کتاب، مطالب آنرا با کتابهای دیگر مقایسه می کردم. بعضی از مطالب که یکسان بود ولی مطالبی هم وجود داشت که در یک کتاب بود و در کتاب دیگر وجود نداشت. سعی می کردم یک سوم تستهای کتابها را حل کنم. مسائل کتابها را به صورت تشریحی حل می کردم نه به صورت تستی. برای تست از کتابهایی که در مؤسسه شما  تهیه کرده بودم استفاده نمودم. در 4-3 هفته باقیمانده تا کنکور، تستهای 5 سال گذشته را می زدم.

چه منابعی را به داوطلبان رشته کامپیوتر پیشنهاد می کنید؟

گسسته: گریمالدی؛ یک کتاب دو جلدی هست که خوب نیست. یک کتاب چهار جلدی دارد (مؤسسه انتشارات فاطمی) و کتاب Rosen (ترجمه نشده)که من از انتشارات شریف دریافت کردم.

ساختمان داده ها: Data Structures in C++ (Sahni,Horowitz)

مدار منطقی: نلسون (ترجمه شده)

نظریه زبانها و ماشینها: دو کتاب فارسی مربوط به صراف زاده هست که خوب نیست. Peter Linz (ساده)که از انتشارات شریف تهیه کردم و Sipser , Hopcroft- Ulman(پیشرفته)

معماری کامپیوتر: برای کسانی که می خواهند مطلب را یاد بگیرند کتابPaterson  کتاب خوبی است،کتاب Stallings هم خوب است ولی ترجمه نشده است. برای تست کتاب آقای یوسفی (پوران پژوهش) کتاب مفیدی است. کتاب ترجمه شده مانو هست که کامل نیست.

سیستم عامل: Stallings (ترجمه دکتر پدرام) ، Tanenbam (ترجمه دکتر حقیقت) ، Silbershutz (زبان اصلی) ترجمه شده هست ولی خوب نیست.

محاسبات عددی: بوردن؛ ترجمه دکتر علی اکبر عالم زاده

پایگاه داده ها: C.J.Date ترجمه شده این کتاب هست ولی خیلی ناقص است. آقای Date پایه گذار این درس است که کتابش هم مرجع است ، کتاب آقای روحانی رانکوهی هم کتاب خوبی است اگر از اول تا آخر خوانده شود بسیار زیاد است.

کامپایلر: کتاب ای هو هست ولی نخوانند بهتر است. سعی کنند برای این درس سرکلاس یکی از اساتید حاضر شوند. مثل دکتر یوسفی و دکتر قاسم خانی که استاد دانشگاه شریف هستند.

زبانهای برنامه سازی: کتابی بود که از انتشارات نصیر تهیه کردم ولی نمی دانم مربوط به کجا می شد. روی آن نوشته بود سنجش... . کتاب آقای جعفرنژاد قمی هست که ترجمه خوبی ندارد.

طراحی الگوریتم: Introduction to algorithms (معروف به CLRS که ابتدای نام چهار نویسنده آن است) این کتاب قطور است و جلد سبز و سفید دارد.

با استفاده از تجربه کنکورخود و توصیه به داوطلبان، کلام آخرتان را بگویید؟

درسهای ضریب 4 را خوب بخوانند چون خیلی تأثیر گذار است.40% نمره تراز از این دروس است.

ریاضی گسسته پایه همه دروس است روی این درس حسابی کار کنند تا وقتی که به دروسی مثل کامپایلر و سیستم عامل می رسند بتوانند مسائل آنها را به راحتی حل کنند.
منبع: http://www.nasir.ir

مصاحبه با رتبه برتر گرایش سخت افزار در آزمون کارشناسی ارشد

مصاحبه با رتبه برتر گرایش سخت افزار در آزمون کارشناسی ارشد

مصاحبه شونده  :  وحید اسماعیل زاده
خلاصه  :  شاید یک روز اصلا مطالعه ای نداشتم و روزی دیگر 10 ساعت مطالعه.

● با سلام لطفا در ابتدا از خودتان برای ما بگویید.
وحید اسماعیل زاده – متولد سال 1362-شهرستان خوی
تا دوم دبیرستان در شهرستان خوی سکونت داشتیم که دو سال اول دبیرستان را در دبیرستان نمونه دولتی شهید مدرس مشغول تحصیل کردم و سال سوم و پیش دانشگاهی را در دبیرستان نمونه دولتی رشد منطقه 16 تهران سپری کردم.
در سال 1380 وارد دانشگاه علم وصنعت ایران شدم .رشته تحصیلی ام مهندسی کامپیوتر می باشد.در خانواده ای معمولی که تحصیلات یک امر واجب در آن به حساب می آید بزرگ شدم .
● معدل دیپلم و پیش دانشگاهی ؟
جواب :
معدل دیپلم :.05/ 19
معدل پیش دانشگاهی :13/ 19
● در مدرسه هم شاگرد اول بودید؟
تا آخر دوره راهنمایی همیشه شاگرد اول بودم و سال اول و دوم دبیرستان نیز معمولا جزو سه نفر اول کلاس بوده ام ولی سال سوم و پیش دانشگاهی با توجه به اینکه به تهران منتقل شدیم و فضا برایم کاملا عوض شده بود افت تحصیلی داشتم که به مرور تا کنکور سیر صعودی داشتم.

● وضعیت تحصیلی تان در دانشگاه چگونه بود؟
با توجه به پیش فرض ضعیفی که از دانشگاه داشتم (اینکه دیگه راحت میشیم و درس خوندن خیلی راحت تره)ترم 1 و 2 معدلهای خوبی نیاوردم ولی بعد از ترم 3 سیر صعودی خوبی داشتم البته ناگفته نماند در علم وصنعت خیلی بد نمره میدهند.
● در دانشگاه فعالیت های غیر درسی هم داشتید؟
مدرس خوشنویسی در کلاسهای خوشنویسی دانشگاه بودم.

● آیا به درس خاصی علاقه مند بودید؟
در دروس دانشگاهی علاقه زیادی به درسهای سخت افزاری (خصوصا الکترونیک دیجیتال و VLSI)ودرس ریاضی مهندسی و همچنین درس نظریه زبانها و ماشینها را خیلی دوست دارم.

● آیا به کاری نیز مشغول هستید ؟ چه ارتباطی بین این رشته و شغلتان وجود دارد؟
در شرکتی خصوصی کار میکنم که کارم اشتراک خیلی زیادی با رشته تحصیلی ام دارد.(خصوصا با درسهایی که هم اکنون در دوره کارشناسی ارشد گرفته ام اشتراک فراوانی دارد که در درک و فهم بهتر درسها کمک بسیار زیادی به من می کند.)
● در مورد مطالعات خود برای کنکور توضیح دهید.
زمان بندی دقیقی نداشتم شاید یک روز اصلا مطالعه ای نداشتم و روزی دیگر 10 ساعت مطالعه.
البته ناگفته نماند که ماههای دی و بهمن را خیلی فشرده تر و با استراحت کمتر مطالعه می کردم.
برای دروس ریاضی بیشتر تست زدم.
برای دروس ضریب 4 ابتدا منابع اصلی و کتاب های کنکوری را مطالعه کردم.(البته تست در کنار مطالعه همیشه بوده است.)
●آیا از روزهای مطالعات کنکوری خود لذت می بردید؟
بین همه مطالعه هایی که می کنم مطالعه برای کنکور را خیلی دوست دارم و بیشترین لذت را از آن می برم.
●از کارنامه تان بگویید؟
زبان:33/1%
ریاضی :61%
دروس مشترک ضریب 4 : 60%
دروس تخصصی سخت افزار : 30%
دروس تخصصی نرم افزار : 0%
دروس تخصصی هوش مصنوعی : 65%
رتبه سخت افزار : 24
رتبه هوش مصنوعی :15
رتبه نرم افزار :227
● چگونه انتخاب رشته کردید؟
جواب :
با توجه به اینکه من برای گرایش سخت افزار مطالعه کرده بودم و با توجه به رتبه ام مطمئن بودم که دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته می شوم رشته سخت افزار دانشگاه های شریف ، تهران و امیر کبیر را به ترتیب انتخاب کردم.
● بعد از کنکور فکر می کردید چه رتبه ای کسب می کنید؟
من انتظار داشتم که در گرایش هوش مصنوعی جزو 3 نفر اول باشم غافل از اینکه در صد زبان را حساب نکرده بودم.(زبان هر چند ضریب یک می باشد ولی درصد خیلی پایین آن تاثیر زیادی در رتبه دارد.)
● موفقیت را چگونه تعریف می کنید؟
داشتن هدف از زندگی و تلاش برای رسیدن به آن با اراده ای قوی و اعتماد به نفس بالا.
● عامل اصلی رتبه کسب شده را چه می دانید؟
اراده قوی و مطالعه مستمر.
● نقش خانواده شما در این قضیه چگونه بود؟
خانواده نقش بسزایی در موفقیت بنده در تمام مراحل زندگی ام دارد و در زمینه علمی نیز همین که فضای خانواده فضایی علمی باشد کمک شایانی در موفقیت تحصیلی فرزندان می تواند داشته باشد.
● هر نکته دیگری که به ذهن تان می رسد ...........
کنکور کارشناسی ارشد بسیار متفاوت تر از کنکور کارشناسی می باشد خصوصا در رشته کامپیوتر که تعداد سوالات کم و تعداد دروس زیاد است، "دقت" نقش مهمی را در موفقیت ایفا می کند. غلط نزدن را از همان ابتدا در کنکور های آزمایشی تمرین کنید (که اگر اینکار را در کنکور های آزمایشی انجام ندهید و بعضی تستها را حسی یا شانسی بزنید به هوای اینکه کنکور آزمایشی است ، مطمئن باشید که به اینکار عادت خواهید کرد و در خود کنکور نیز نا خواسته شانسی یا حسی پاسخ خواهید داد که این کار حتی برای یک سوال تمام زحماتتان را نقش بر آب خواهد کرد.)
در ضمن اگر درسی را خیلی خوب مطالعه کرده اید، مثل کنکور کارشناسی از خود انتظار درصد خیلی بالا نداشته باشید چه بسا نتوانید حتی یک سوال پاسخ دهید.( اگر سوالات سخت تر از حالت معمول باشند ، اعتماد به نفس بیش از حد ، باعث بیشتر غلط زدن خواهد شد.) 

منبع: http://www.nasir.ir

گفت و گو با رتبه یک رشته برق

جلیل یعقوبی: چند ماه اول حتی تست هم نمی‌زدم

تفریح هم داشتم؛ «امپراتور دریا»

 

اعتقاد جالبی درباره خوشبختی دارد و نه تنها مثل بسیاری دیگر خوشبختی را منوط به قبولی و دانشگاه نمی‌داند که باور دارد: «خوشبختی در لحظه اتفاق می افتد و نباید در گذشته یا آینده دنبال آن گشت.»

«جلیل یعقوبی» متولد اول تیرماه سال 1364است و مقطع کارشناسی را در دانشگاه شریف و در رشته برق- قدرت گذرانده است و امروز پس از پشت سر گذاشتن کنکور کارشناسی ارشد با رتبه یک، تحصیل در رشته برق- قدرت را برای ادامه مسیر علمی‌اش انتخاب کرده است. به همه شما کنکوری ها پیشنهاد می‌کنیم، حداقل بابت رتبه بالایش صحبت‌هایش را با دقت بخوانید، شاید کلید قبولی‌تان را هم پیدا کردید، همانطور که جلیل یعقوبی کلید قبولی اش را مدت‌ها قبل پیدا کرده بود.

 

قبولی در مقطع کارشناسی سخت تر است یا ارشد؟

طبیعتاً قبولی در مقطع کارشناسی به خصوص در دانشگاه شریف کماکان سخت تر از ارشد است چون رقابت در آن شدیدتر است. البته ارشد هم سال به سال سخت‌تر می‌شود.

چرا؟

خب به این دلیل که هر سال تقاضا برای ارشد بیشتر می‌شود مثلاً پیش از این بیشتر دانشجویان کارشناسی با تمام شدن دوره کارشناسی وارد بازار کار می‌شدند اما امروز بیشتر سعی می‌کنند در کنکور ارشد هم شرکت کنند.

 در زمان دانشجویی شاغل بودید؟

نه. زمان به من اجازه نمی‌داد و حالا هم به صورت دائم و تمام وقت جایی شاغل نیستم و بیشتر به صورت پروژه‌ای کار قبول می‌کنم.

 در این یک سال معمولا در روز چه میزان مطالعه داشتی؟

من به طور مفید چهار ماه و نیم برای کنکور درس خواندم که به جز روزهای جمعه که آن را به عنوان روز تعطیل در نظر گرفته بودم، به طور میانگین روزی 8 ساعت درس می‌خواندم.

 زیاد نبود؟

شاید، ولی مساله کاملا شخصی بود و من هم به این روش عادت کرده‌بودم.

 دقیقا از چه تاریخی خواندن را شروع کردی؟

از همان موقع که برای آزمون‌های موسسه پارسه ثبت نام کردم، شروع به مطالعه کردم که فکر می کنم اواخر شهریور بود.

 جای خاصی برای درس خواندن داشتی؟

نه در خانه‌مان در شهرستان تربت‌جام و در اتاق خودم می‌خواندم. این‌جا هم از خوابگاه استفاده می‌کنم. به خاطر اوضاعی که خوابگاه داشت، خیلی نمی‌توانستم راحت درس بخوانم. اما به خاطر شرایط مساعدی که خانواده برایم فراهم آورد، توی خانه با خیال راحت‌تر و ذهن آزادتر می‌خواندم.

 برای قبولی در ارشد به منابع معرفی شده از طرف وزارت علوم اکتفا کردی یا از کتب مکمل هم استفاده می‌کردی؟

ببینید، رشته برق یک سری مراجع و منابع شناخته شده دارد که در هر صورت آن‌ها را باید خواند و روی آن‌ها تسلط پیدا کرد. من در دوران تحصیل این کتاب‌ها را خوانده بودم. البته خواندن این‌ها کافی نبود و باز هم نیاز به کتاب تست بود.

یک ماه آخر را چطور درس خواندی؟ 

برنامه‌ریزی من طوری بود که قبل از تأخیری که در کنکور رخ داد کارم تمام شده بود و در طول آن سه هفته بیشتر سعی کردم یک مرور کلی روی دروس داشته باشم.

متد خاصی هم برای درس خواندن داشتی؟

خب بالاخره هر کسی سبک خاص خودش را دارد. در طول یک ماه اول تست نمی‌زدم و بیشتر مفاهیم کتاب‌های مرجع را می‌خواندم. بعد از آن بود که خواندن کتاب‌های مکمل و تستی را هم شروع کردم.

این وسط زمانی برای تفریح هم باقی می‌ماند؟

جمعه‌ها کامل وقتم را آزاد گذاشته بودم و به گردش و تفریح می‌رفتم. در طول هفته هم فقط سه شنبه‌ها بود که سریال «امپراتور دریا» را بر حسب علاقه زیادی که به آن داشتم می‌دیدم. اما سایر روزها سعی می‌کردم کم‌تر وقتم را صرف تلویزیون کنم.
منبع: http://moshavereh.parsehportal.com

فرزام فتح‎الهی راد؛ رتبه چهار مکانیک

بر حسب اتفاق!

   
بچه درس‎نخوان دانشگاه آزاد را چه به این حرف‎ها که رتبه چهار کارشناسی ارشد بیاورد. اصلاً مگر می‌شود، دانشجوی شب امتحانی، یکهو شش ماه بنشیند و فقط درس بخواند. اگر پدربزرگت اولین کارخانه چراغ گردسوز را راه‌اندازی کند و پدرت برود آلمان و لیسانس مکانیک بگیرد و عمو، پسر عمو، پسر عمه و خلاصه هر عنصر ذکوری در خانواده‎ات مکانیک باشند، دیگر مگر می‌توانی راحت از دست این ژن اکتسابی مکانیک در بروی؟ مجبوری بایستی و به ادبیات و حقوق پشت پا بزنی و بگویی بروند پی کارشان. چون بالاخره تصمیم گرفتی بزنی پشت گوش کارشناسی ارشد و تحصیلات عالیه و رونق کار و بار خانوادگی.
دوره کارشناسی رشته‌تان چه بود؟ کجا درس می‌خواندید؟

کارشناسی مکانیک از دانشگاه علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد. معدل کل دوره‌ام هم 20/14 بود.

پس بچه درس‌خوان که نبودید، چی شد که تصمیم گرفتید، کارشناسی ارشد شرکت کنید؟

من میانه خوبی با درس نداشتم، می‌خواستم وارد بازار کار بشم ولی با شرایطی که برای صنعت کشور در این دو سال اخیر افتاد و حسابی عقب ماندیم و بالاخص سربازی که برای خودش قصه‌ای دارد، با یکی از دوستام تصمیم گرفتیم، درس بخوانیم.

قصه سربازی چه بود؟

من معمولاً کم بدشانسی می‎‌آورم. سربازی‌ام یکی از اینها بود. دو سه بار تا مرز معاف شدن پیش رفتم ولی هر دفعه تا به من می‌رسید، قوانین عوض می‌شد و من نتوانستم معافی‌ام را بگیرم.

از کی شروع کردید به درس خواندن؟

تابستان پارسال فقط کلاس می‌آمدیم ولی چندان فرقی نکرد، چون اصلاً حال و حوصله درس خواندن نداشتیم. عملاً از مهرماه شروع کردیم. تقریباً روزی هفت، هشت ساعت هم درس می‎خواندیم.

برنامه‎ریزی هم داشتید؟

اولین بار بود که در طول تاریخ زندگیم با برنامه‎ریزی درس می‌خواندم، از برنامه عقب می‌ماندیم ولی خیلی جدی بودیم، با برنامه جلو می‌رفتیم، آخر هر ماه هم یک آزمون و خطا انجام می‌دادیم.

یعنی آزمون می‎دادید؟

نه خودمان را تست می‎کردیم، ما فقط در آزمون خواجه نصیر شرکت کردیم، که البته انقدر خوب امتحان داده بودیم که نه من و نه دوستم، هیچ‌کدام حاضر نشدیم برویم جواب بگیریم.

بعد از امتحان فوق فکر می‌کردید رتبة چهار بشوید؟

اول آره، ولی بعد که پاسخ‌نامه را چک کردیم، حسابی ناراحت شدیم. بعداً که جواب‌ها آمد، معلوم شد پاسخ‎نامه غلط بوده.

از این اتفاقات که می‌افتد.

خب این اتفاق برای من شانس آورد ولی برای دوستم بد شد، چون من فکر می‎کردم خیلی بهتر از من کنکور داده.

شما که خیلی درس‌خوان نبودید، درس خواندن برایتان سخت نبود؟

خیلی سخت بود، ماه‎های آخر خیلی بد بود ولی چهار سال سعی کردم، لذت ببرم بعد در یک سال سختی‌اش را تحمل کردم.

با این همه سختی، پس چرا ادامه دادید؟

مکانیک درسی نیست که ادامه دادنش خیلی کمک کند، در یک رشته صنعتی، تجربه حرف اول را می‌زند، علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم ولی با جوی که الآن هست، مجبور شدم.

اجبار؟

کسانی که من در رشته خودم می‎شناسم، همه معدل بالا بودند و غیر از تئوری با چیزی سر و کار نداشتند. من، این سه سال این‌طور نبودم و حالا برای ادامه دادن لازم بود رتبه خوبی بگیرم و درس بخوانم، چون برای خارج رفتن به مدرک احتیاج دارم.

می‌خواهید خارج از ایران ادامه تحصیل بدهید؟

خواندم، که اگر نتوانستم اینجا کاری بکنم، بتوانم از جای دیگری پذیرش بگیرم. چون در دانشگاه آزاد، نمی‌شود مقاله داد و خیلی شناخته شده نیست. ولی دانشگاه امیرکبیر هم برای خارج رفتن رتبه دارد و هم استادهایش در زمینه علمی و مقاله دادن کمک می‎کنند.

پس دنبال بار علمی هستید؟

نه، دنبال ادامه دادن هستم.

شما که درس‌خوان نبودید، چرا می‎خواهید ادامه بدهید، می‌خواهید نمونه بشوید؟

دانشجوی تاپ معنا ندارد. در ایران بچه‌هایی که همه‌اش درس می‌خوانند، آدم‌های قابل قبولی نیستند، اگر به آنها یک کاری بدهید که یک ذره خلاقیت لازم داشته باشد، نمی‌توانند آن را انجام دهند.

با روزی چهارده ساعت درس خواندن و رتبه چهار شدن، دیگر شما هم بچه درس‌خوان هستید؟

ترجیح می‌دهم، جزء اولین‎ها نباشم. این بار هم بر حسب اتفاق جزء اولین‌ها شدم، دست خودم نبود!

بچه درس‌خوان که نیستید، دنبال بار علمی هم که نیستید، از اول شدن هم که بدتان می‌آید، پس می‌شود بفرمایید برای چه در کنکور شرکت کردید؟

انگیزه‌ام این بود که اگر نشد، اینجا ادامه بدم، برم خارج. آدم که نباید یک هدف داشته باشد. اگر شد همین جا می‌مانم ولی اگر جو عوض نشد می‌روم درس می‌خوانم و برمی‌گردم همین جا یا یک کشور همسایه و کار صنعتی می‎کنم.

این همه راه می‌خواهید بروید و سختی بکشید، پس باید هدف مهمی داشته باشید!

نمی‌توانم بگویم.

چرا؟ جزء اسرار است؟

نه، نیست. یک سری ایده‌آل در ذهنم دارم که می‌خواهم به آن ایده‎آل‌ها برسم.

مثلاً؟

اینکه کار پدرم را در اشل بزرگ‎تر ادامه بدهم.

پدرتان شما را وادار به ادامه تحصیل کرد؟

نه، از نظر خانوادگی که خیلی کمکم می‌کردند. ولی همه اذیتم می‌کردند و می‌گفتند؛ چون پدرم آلمان درس خوانده، مدرک دانشگاه آزاد را قبول نداشته، من مجبور شدم درس بخوانم.

واقعاً این‎طور بود؟

واقعیت این بود که من اصلاً مدرک برایم مهم نبود، یعنی درس خواندن هم مهم نیست، چیزی که در چهار سال مکانیک یاد می‌گیری اصلاً به دردت نمی‌خورد.

پس، این همه آدم الکی درس می‌خوانند؟

نه، ولی بیشتر بچه‎های مکانیک، دوست دارند برنامه‎های عملی داشته باشند. اصلاً یکی از دلایلی که من تغییر رشته دادم و آمدم ساخت و تولید این بود که از سیزده درسی که باید می‎خواندیم، فقط دوتاش تئوری بود. منم چون در دوران تحصیل کار کرده بودم از این لحاظ مشکل نداشتم.

پس در دوران تحصیل کار می‎کردید؟

نه، از بچگی کار را دیده بود. چون پدرم در کار صنعت بود، علاقه داشتم.

از بچگی هدفتان همین بود؟ هر چیزی را که خراب می‎شد، شما درست می‎کردید؟

نه بچه که بودم می‎خواستم مهندس بشم، بعداً که فهمیدم همچین چیزی وجود ندارد تصمیمم عوض شد. ولی لگو زیاد بازی می‎کردم!

دانشجوی دانشگاه آزاد درس‌نخون، با دانشجوی رتبه چهار کنکور سراسری، چه فرقی با هم دارند؟

هیچی، فقط چند وقت پیش که می‎خواستم بروم پیش یکی از استادها، دوست‎هایم گفتند با شلوار جین نرو، تحویلت نمی‎گیرد. مجبور شدم بروم شلوار پارچه‎ای بخرم.

پس از الآن راهش را یاد گرفتید، حالا کدام یکی را ترجیح می‌دهید؟

فرقی ندارند. من همان فرزام هستم که تصمیم گرفت درس بخواند.

از دانشگاه آزاد می‎خواهید بروید دانشگاه سراسری، نمی‌ترسید کم بیاورید؟

نه این‎جور فکر نمی‎کنم، سطح علمی بچه‌های ما هم بالاست، ما هم مجبور بودیم درس بخوانیم، چون استادها سخت نمره می‌دادند.

با بچه‌های سراسری کل‎کل نمی‌کنید؟

شاید آنها کل‎کل کنند، ولی برای من فرق نمی‌کنه.
منبع: http://moshavereh.parsehportal.com 

محمد علی باغبان زاده، ‌رتبه 1 مهندسی شیمی

نام و نام‌خانوادگی: محمد علی باغبان زاده

رشته تحصیلی: مهندسی شیمی

رتبه در آزمون: رتبه 1

دانشگاه محل تحصیل کارشناسی: دانشگاه تهران

دانشگاه محل تحصیل کارشناسی ارشد: دانشگاه صنعتی شریف


برای ارشد لازم نیست همه درصدهایت 100 باشد.

 
از چه زمانی تصمیم گرفتی ارشد شرکت کنی؟

از سال دوم-سوم کارشناسی تصمیم گرفتم در آزمون ارشد شرکت کنم. از همان زمان جوری برنامه‌ریزی کردم که بتوانم ترم 9 مرخصی بگیرم.

از چه زمانی جدی شروع کردی به خواندن؟

از اواخر تیرماه 87، اولویتم شد خواندن برای ارشد.

روزی چند ساعت درس می‌خواندی؟

از تیرماه تا پایان شهریور میانگین روزی 4 ساعت درس می‌خواندم اما از مهرماه به بعد روزی 10 ساعت.

تفریح هم داشتی؟

بله حتما. بدون تفریح اصلا امکان ادامه درس خواندن نبود. بیشتر تفریحم ورزش بود. به خصوص فوتبال. حالا یا تماشا کردنش یا بازی کردنش.

شیوه‌ات برای درس خواندن چه بود؟ متد خاصی داشتی؟

سه‌تا درس را هم زمان شروع می‌کردم به خواندن. این‌جوری نبود که اول یکی را تمام کنم بعد بروم سراغ بعدی. چند تا را انتخاب می‌کردم و هم زمان پیش می‌بردم. مثلا یکی را صبح‌ها می‌خواندم، یکی را عصرها و یکی را هم شب‌ها. این‌ها که تمام می‌شد، سه‌تای دیگر جایگزینش می‌شد.

برنامه‌ریزی‌ات روی منابع کنکور چه‌طور بود؟ منابع پایه را می‌خواندی بعد می‌رفتی سراغ نکته و تست یا از ابتدا نکته و تست می‌خواندی؟

کتاب‌هایی هست که نکات را گفته و تست هم آورده. من از این کتاب‌ها استفاده می‌کردم بعد اگر در جایی به مشکل برمی‌خوردم به منابع اصلی مراجعه می‌کردم.

این‌طور که پیداست پایه‌ات قوی بوده و در دوران کارشناسی منابع را خوب خوانده بودی. چون خیلی‌ها مجبورند منابع پایه را اول بخوانند.

خوب مسلما خوب خوانده بودم اما مباحثی هم بود که فراموششان کرده بودم. بعضی از کتاب‌ها بودند که نکات را خیلی خوب گفته بودند. کتاب‌های پارسه را هم حتما قبل از هر آزمون می‌خواندم. البته من از درصدبندی‌ها خیلی جلوتر بودم. مثلا برای آزمون 25 درصد دوم بیشتر از 60 درصد از منابع را خوانده بودم. به همین خاطر موقع آزمون‌ها که می‌شد، جزوه‌های پارسه را مرور می‌کردم، این‌طوری مباحثی را هم که فراموش کرده‌بودم به خاطر می‌آوردم.

نقش پارسه این وسط چه بود؟

هر کس که می‌خواهد آزمون ارشد شرکت کند، حتما باید تجربه شرکت در آزمون‌های مشابه‌اش را داشته باشد. پارسه برای من خیلی انگیزه ایجاد کرد. دفعه اول که آزمون شرکت کردم دیدم رتبه‌ام بد نشده، تصمیم گرفتم آزمون‌های بعدی بهتر بشوم. همین پله پله بهتر شدن اعتماد به نفسم را زیاد کرد و دیدم می‌توانم.

اضطراب هم داشتی؟

خوب طبیعتا داشتم. سر جلسه کنکور هم همان 10 دقیقه اول. اما سوال‌ها را که دیدم همه چیز فراموشم شد. در مدتی هم که درس می‌خواندم چون مرخصی داشتم و وقتم برای خواندن زیاد بود سر فرصت همه منابع را خوانده بودم. 2 ماه مانده به کنکور دیگر منبعی نبود که نخوانده باشم برای همین هم خیالم راحت بود هیچ نگرانی نداشتم. همین جلو بودن و برنامه‌ریزی داشتن به من آرامش می‌داد.

برنامه‌ریزی‌ات یک چیز نوشته شده روی کاغذ بود؟

نه. برنامه‌ام توی ذهنم بود. مثلا روزهای زوج این درس‌ها روز‌های فرد این درس‌ها. تمام مدت هم خودم را ملزم می‌کردم به رعایت برنامه.

پیشنهادی برای کنکوری‌ها داری؟

ارشد با کارشناسی خیلی فرق دارد.  تعداد نفرات آزمونش هم خیلی کم‌تر از کارشناسی است. برای همین اگر کسی درس بخواند احتمال قبولی‌اش خیلی زیاد است. حتما هم لازم نیست برای رتبه خوب همه درصد‌هایش صد باشد با یک میانگین بالای 50-60 درصد می‌شود رتبه خوبی آورد. در ضمن باید به ضرایب درس‌ها هم دقت کرد. اگر درس‌هایی که ضریب بالایی دارند را خوب بخوانی خیلی کمک می‌کند به این‌که رتبه خوبی هم بگیری.
منبع: http://moshavereh.parsehportal.com